به گزارش خبرگزاري "مهر"، اتحاديه اروپا و به طور خاص سه كشور "انگليس، فرانسه، آلمان" از ابتداي شكل گيري پرونده هسته اي ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي(2003) همواره با فراز و فرودهاي خاص خود يكي از طرفهاي ثابت معادله هسته اي بوده اند.
بررسي رفتار شناسي اتحاديه اروپا درگستره سه سال اخير مي تواند نمودار نسبتا دقيقي از پيش بيني رفتار اروپايي در قبال آينده معادلات هسته اي ايران ترسيم كند، اهميت موضوع در اين نكته است كه شرايط فعلي ، از حساس ترين موقعيت هاي تجربه شده در موضوع هسته اي ايران است.
انعقاد قرارداد "سعد آباد" و "پاريس" و گفتگوي هاي فشرده و طولاني كميته هاي سياسي- امنيتي ايران و اتحاديه اروپا اين گمان را تقويت كرد كه دوره همكاري هاي جديد و كم نظيري بين ايران و قاره سبز ايجاد شده است و حتي برخي با خوش بيني فكر مي كردند كه پرونده هسته اي باعث و بهانه براي تعاملي دراز مدت و عميق شده است |
از ابتداي طرح موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران در آژانس كه منجر به صدور قطعنامه "پلكاني" شد، سه كشور اروپايي تصميم گرفتند با عنوان " نمايندگي از جامعه جهاني" با ايران مذاكره كنند و بخت و ظرفيت خود را در حل يك معضل سياسي-حقوقي بسنجند، ايران با حسن نيت تعليق داوطلبانه را پذيرفت وپروتكل الحاقي را نيزبدون تصويب مجلس شوراي اسلامي اجرا كرد.
انعقاد قرارداد "سعد آباد" و "پاريس" و گفتگوي هاي فشرده و طولاني كميته هاي سياسي- امنيتي ايران و اتحاديه اروپا اين گمان را تقويت كرد كه دوره همكاري هاي جديد و كم نظيري بين ايران و قاره سبز ايجاد شده است و حتي برخي با خوش بيني فكر مي كردند كه پرونده هسته اي باعث و بهانه براي تعاملي دراز مدت و عميق شده است.
اين روند مثبت همكاري ها و تعاملات تا اوت 2005 ادامه داشت در اين مرحله بود كه طرف اروپايي با نفي فضاي تعامل ايجاد شده وتوافقات قبلي، خواستار "تعطيلي كارخانه UCF اصفهان" شد وبسته پيشنهادي اوليه خود را كه حامل پيشنهادات و امتيازاتي به شدت سطح پايين و غيرقابل تامل در برابر توقف فعاليت هاي هسته اي كشورمان به مقامات ايراني تحويل داد و مسلم بود كه اين پيشنهاد مورد قبول طرف ايراني قرار نگيرد.
از نيمه سال 2005 تا مقطع فعلي كه قرار است طي روزهاي آينده گفتگوهاي " لاريجاني-سولانا" آغازشود را مي توان دوران " بن بست مذاكرات هسته اي ايران و اروپا" توصيف كرد، در اين دوره بود كه آمريكا از پس پرده معادله بيرون آمد و به نقش آفريني مستقيم پرداخت ، سير قطعنامه هاي پلكاني آژانس بين المللي انرژي اتمي ادامه ياقت و نهايتا پرونده هسته اي ايران در فوريه 2006 (اسفند 84) به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شد، اروپا درطول اين مدت، به شراكت مستقيم وهمراهي با آمريكا روي آورده بود و تمام رشته هاي بافته شده در طول مذاكرات را با عملكرد خود پنبه كرد.
به گزارش مهر بعد ازارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت، اين ائتلاف نوظهور 1+5 بود كه مياندار حل و فصل و تصميم گيري در خصوص موضوع هسته اي ايران شد، ائتلافي با "هزينه زياد، سرعت كم و تصميمات ميلي متري" ، تاكتيكي كه آمريكا براي حفظ اين اجماع بكار برده بود ولي ازطرف ديگرمقامات آمريكا مرتبا ازكندي سرعت تصميم گيري اين ائتلاف، اظهار عصبانيت مي كردند، آمريكا براي همراه كردن دورقيب ديرين خود-چين وروسيه-مجبوربه پرداخت هزينه هاي زياد سياسي شد اما تحولات بعدي نشان داد كه اين هزينه كردن، فايده چنداني براي آمريكا نداشته است.
سياست محكم و اصولي ايران در پايداري بر اصول و حقوق هسته اي خود باعث شد كاركرد و انگيزه اصلي تشكيل اجماع پرهزينه يعني "مرعوب ساختن ايران" با موفقيت روبرو نشود، بروز اختلافات جدي ائتلاف 1+5 بر سر "تصميم هاي عملي" يعني تحريم ايران، نشان داد كه كار دشوارتر از آن است كه ژنرالهاي پنتاگون و تئورسين هاي وزارت خارجه ايالات متحده گمان مي كردند.
موقعيت و استراتژي آمريكا در موضوع هسته اي ايران كاملا مشخص است ولي بايد در مورد موقعيت و موضع "اروپا" در شرايط فعلي ، نگاه ويژه و خارج از كليشه هاي موجود داشت.
واقعيت اين است كه اروپا در مقطع فعلي ، نه مي خواهد پيروي مطلق آمريكا و سياست هاي جنگ طلبانه ژنرالهاي آمريكايي باشد و نه مي خواهد در اين معادله سخت و پيچيده به نفع ايران موضع گيري كرده و انعطاف به خرج دهد و اين موضوع را بسيار پيچيده كرده است |
واقعيت اين است كه اروپا در مقطع فعلي ، نه مي خواهد پيروي مطلق آمريكا و سياست هاي جنگ طلبانه ژنرالهاي آمريكايي باشد و نه مي خواهد در اين معادله سخت و پيچيده به نفع ايران موضع گيري كرده و انعطاف به خرج دهد و اين موضوع را بسيار پيچيده كرده است.
موضع فعلي اروپا در شرايط فعلي بسيار شكننده و خاص است و تقريبا همه فشار سياسي و پيامدهاي جنگ لفظي دو سوي اصلي معادله هسته اي -يعني ايران و آمريكا- روي گرده ضعيف اروپا قرار دارد، مساله مهم ديگر اين است كه چين و روسيه دو عضو كليدي ائتلاف 1+5 هم ترجيح مي دهند كه اين فشار بر گرده اروپا باقي بماند و آنها از معرض اين فشار سنگين در امان باشند، اما سئوال اينجاست كه اروپا اين نقش شكننده فعلي را تا كي مي تواند ادامه دهد؟
بسياري از تحليلگران موضوع هسته اي ، ايران را متهم به اتخاذ سياست "وقت كشي" مي كردند ولي نشانه ها و نمونه هايي مي توان يافت كه بر اساس آنها مي توان به اين نتيجه رسيد كه اكنون اروپا سياست وقت كشي را براي برون رفت و كاهش هزينه هاي از موقعيت خاص و شكننده خود، به كار مي برد.
به گزارش مهر به نظر مي رسد شرايط موضوع هسته اي به گونه اي پيش مي رود كه اروپا بالاخره توان اين بازي دوگانه و سخت را از دست خواهد داد و كم هزينه ترين راه يعني تاكتيك خروج از بحران و سياست "صبر و انتظار" را دنبال خواهند كرد، آنچه كه بايد مورد توجه قرار بگيرد، ظرفيت سنجي و موقعيت شناسي كشورمان در اين شرايط جديد-كه احتمالا به زودي وارد آن مي شويم- مي باشد.
اروپا توان تصميم گيري و جرات و ظرفيت تصميم گيري در اين ماراتن پيچيده و سخت را ندارد، مجموعه اين شرايط باعث مي شود كه ايران و آمريكا به عنوان دو بازيگر و كنشگر اصلي مساله، "بدون واسطه" در مقابل هم قرار مي گيرند، سخنان اخير جرج بوش كه به شناخت مردم ايران ابراز تمايل كرده و ارسال پيامهايي بطور مستقيم به مردم با مضمون "به رسميت شناختن حق مسلم ايرانيان براي بهره مندي از انرژي هسته اي " نشان از اين مساله است كه دوران "واسطه ها" در پرونده هسته اي ايران رو به پايان است و طرف آمريكايي هم علاقه مند با كنش مستقيم با طرف ايراني است، هرچند كه نبايد با خوش بيني افراطي به اين تحركات جديد نگاه كرد، ولي قدر مسلم اين است كه مي توان گفت واسطه هاي فعلي پرونده هسته اي بايد طرح جديدي براي نقش آفريني خود بيافرينند.
شرايط موضوع هسته اي به گونه اي پيش مي رود كه اروپا بالاخره توان اين بازي دوگانه و سخت را از دست خواهد داد و كم هزينه ترين راه يعني تاكتيك خروج از بحران و سياست "صبر و انتظار" را دنبال خواهند كرد، آنچه كه بايد مورد توجه قرار بگيرد، ظرفيت سنجي و موقعيت شناسي كشورمان در اين شرايط جديد-كه احتمالا به زودي وارد آن مي شويم- مي باشد |
يك مطالبه منطقي طرف ايراني در مذاكرات آتي با اروپايي ها مي تواند درخواست يك بازي "روشن و شفاف" و بدون وقت كشي از سوي آنها باشد.
تجربه قابل تامل ابراز آمادگي ايران براي گفتگو با آمريكا در فروردين ماه سال جاري و نامه رئيس جمهور كشورمان به بوش و سفر اخير سيد محمد خاتمي به ايالات متحده و ..همه و همه نشان از "تفاوت شرايط " پيش روي ايران و آمريكا به عنوان دو بازيگر اصلي معادله هسته اي مي شود، شرايط جديدي كه هم استعداد "تخاصم بيشتر" را دارد و هم استعداد حركت به سمت "تعامل" را دارا مي باشد.
بي شك تجربه ناكام آمريكا درفشاروتهديد ايران مي تواند انگيزه مناسبي براي "تغيير استراتژي" سردمداران آمريكايي با استناد به اين "شرايط جديد" باشد.
درچنين فضايي دور جديد مذاكرات لاريجاني-سولانا يكي از سرنوشت سازترين مقاطع مذاكره ايران و غرب است و تكليف بسياري از نقاط مبهم معادله هسته اي ايران را مشخص خواهد.
نظر شما