به گزارش خبرنگار مهر، فرهاد مهندس پور كارگردان و مدرس تئاتر در اين مراسم گفت: "در نمايشنامه هاي نادري، تفسير و روايت ساده اي از جنگ وجود دارد. در آثار او جنگ هنوز تمام نشده و به يك امكان براي شكل گيري تئاتر ملي ايران بدل شده است كه تمام و كمال ايراني است. در مملكت ما هيچ كس در برابر نمايشنامه نويسان احساس مسئوليت نمي كند و كسي به فكر نوشتن درباره آثار آنان و چاپ نمايشنامه هايشان نيست."
وي در ادامه افزود: "روز بزرگداشت نادري روز بزرگداشت تئاتر ملي است. آرمان اميد، فرهاد ناظرزاده، نغمه ثميني، جلال تهراني، اصغر فرهادي، حميد امجد، عبدالحي شماسي، طلا معتضدي، شارمين ميمندي نژاد و ... از همدوره اي هاي نادري هستند كه از ميان آنها محمد چرمشير، جمشيد خانيان، محمد رحمانيان و نادري تئاتر دهه 60 و پس از آن را ساختند و دوران پرتلاطمي را تا امروز پشت سر گذاشتند. اين گروه با وجود تمايزاتي كه با هم داشتند به جريان تئاتر دهه 60 به بعد ويژگي هايي بخشيدند. نمايشنامه هاي نادري شكافنده و ياريگر جرياني بود كه معتقد به ارتباط تئاتر با واقعيت امروز ايران است."
مهندس پور با اشاره به انگيزه دروني اين چهار نمايشنامه نويس خاطرنشان كرد: "يكي از خصوصيات مشترك اين افراد انگيزه دروني است كه باعث تداوم كار آنان شده و آثارشان را از يكديگر متمايز مي كند. آنها به دنبال تنوع و تجربه هستند و آثارشان حاصل شجاعت در ايده پردازي است. عليرضا نادري و همدوره اي هايش بايد آرمانگرا باشند، اما آرمانگرايي آنها از ايدئولوگ شدن جلوگيري مي كند. اين افراد شكست هايي را پشت سر گذاشته اند اما مدعي و نااميد نيستند."
وي اضافه كرد: "اين گروه سرشار از انرژي و انگيزه هستند كه آنها را وامي دارد از آثارشان جدا شوند. در نمايشنامه هايشان حكم صادر نمي شود و تاريخي نمي شوند. شاعرانگي آثار آنان به معناي فضاي تغزلي و بيان شاعرانه آدم هاي نمايش نيست، بلكه شاعرانگي با سادگي همراه است. موشكافي لايه هاي اجتماعي باعث مي شود در آثار اين افراد با لايه هايي از واقعيت آشنا شويم." مهندس پور در پايان نقدي از نيما يوشيج را كه سال 1333 بر نمايشنامه "جعفرخان از فرنگ برگشته" نوشته بود قرائت كرد.
در ادامه مراسم كليپي از آثار و عكس هاي عليرضا نادري پخش شد و لوح تقدير و تنديس به وي اهدا شد. دكتر علي عسگري رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، محمد چرمشير، فرشاد فرشته حكمت و فرهاد مهندس پور براي اهدا اين جوايز روي صحنه آمدند و لوح تقدير به افشين هاشمي، محمودرضا رحيمي، رحيم نوروزي، رضا صمدپور، عباس غفاري و عباس اقسامي كه در هفته بزرگداشت نادري نمايشنامه هاي او را روخواني كرده اند، تعلق گرفت.
نادري هنگام دريافت جوايز خود گفت: "برخلاف هميشه در اينجا معلمان، دوستان و حتي كساني را مي بينم كه در جنگ همراه من بودند. اميدوارم تئاتر ايران اين تعداد نمايشنامه جنگ را از من بپذيرد و در روزگاري كه غباري هم از من نمي ماند، نام من در عرصه تئاتر به عنوان كسي كه در گوشه اي در عرصه جنگ بدون حمايت كار كرد، باقي بماند."
محمد چرمشير نيز در ادامه مراسم به بررسي نمايشنامه هاي نادري پرداخت. وي در ابتداي صحبت هاي خود گفت: "افتخار بزرگي است براي من كه در شب بزرگداشت عليرضا نادري حضور دارم. سال ها بود دلم مي خواست درباره او صحبت كنم. عليرضا نادري نمايشنامه نويس صريحي است. به همين دليل مي خواهم درباره او صريح صحبت كنم."
وي ادامه داد: "در روزگار ما هيچكس مثل او نمي نويسد و الگويش عليرضا نادري نيست و از او تقليد نمي كند. او نمايشنامه نويس بزرگي است. چون راز و رمز مكاشفه عليرضا نادري را بلد نيستيم، الگوي نوشتاري او را انتخاب نمي كنيم. از روي بي سوادي نوشتن بسيار آسانتر از كشف عليرضاست. كارگردانان ما هم نمي توانند اين كشف را انجام دهند و از همه مهمتر منتقدان ما هم اين كار را بلد نيستند."
چرمشير اضافه كرد: "منتقد كسي است كه به ما بگويد چه رابطه اي ميان صاحب اثر و جهان پيرامون او وجود دارد. نويسنده است كه اين جهان را ساده مي كند و مي گويد چرا بايد كار كارگردان، نمايشنامه نويس و بازي بازيگر را ببينيم. به دليل همين نشناختن است كه او مهجور مي ماند. اين سرنوشت همه كساني است كه با جانشان مي نويسند و مي خواهند چيزي بر اين جهان نيفزوده، افزون كنند."
نويسنده "كبوتري ناگهان" با اشاره به خصوصيات نمايشنامه هاي نادري گفت: "در زمينه الگوهاي نمايشي، عليرضا نادري با تمام ارزيابي خود از شرايط اجتماع و اعتقاداتش به نتيجه مي رسد. الگوهاي گفتاري نمايشنامه نويسان دهه 40 را مي پذيرد و قصه گويي را انتخاب مي كند كه اين انتخاب بي حساب و كتاب و با نگاه ارتجاعي نيست. اين انتخاب قبول شكل و پنداري است كه او آن را در نمايش هايش اثبات مي كند."
وي ادامه داد: "اجتماع تغيير كرده اما الگوهاي نوشتاري تغيير نكرده است و باري از روابط و موضوعات اجتماعي ايجاد شده كه نادري با انتخاب داستان، فرم و شكل دست به گزينش مي زند. فقر، سياست و جنگ زمينه هاي اجتماعي هستند كه عليرضا روي آن متمركز مي شود و با توجه به ساختار روانشناسي و اخلاقيات آدم ها نمايشنامه اش را مي نويسد و همين اخلاقيات است كه او را از نويسندگان دهه 40 متمايز مي كند."
نويسنده "در مصر برف نمي بارد" با بيان دلايل اين تمايز گفت: "نادري مرز اخلاقيات را نمي شكند و مي خواهد انسان مدرن را با بازگشت به طفوليت، معصوميت و اخلاق گرايي مسئول در پيله اي نگه دارد كه كمتر آسيب پذير باقي بماند. انتخاب موقعيت داستان و آدم ها در ساختار روانشناسي، ناتوراليسم محكم و مقتدري را بر كارهاي عليرضا نادري مستولي مي كند."
وي ادامه داد: "نمايشنامه هاي عليرضا نادري قهرمان مركزي دارد كه داستان پيرامون او شكل مي گيرد و او عنصر غالب است. شكل روانشناختي شخصيت ها عمق ويژه اي به كاراكترها مي دهد. او جنگ و برخورد بي امان شخصيت ها را نشان مي دهد و تعزيه گردان اين جنگ قهرمان مركزي است. او دنبال موقعيت هاي ناب است تا ظرفيت بالاي روابط، كاراكترها، قصه و ... امكان ظهور و بروز پيدا كند."
چرمشير با اظهار تاسف از بي توجهي به نمايشنامه نويسان گفت: "افسوس مي خورم كه عليرضا نادري را همپاي ديگر نويسندگان ايراني نمي دانند و امكان كشف و زمر او براي خود ما فراهم نمي شود. ما به عنوان مهندسي كه ظرافت، قدرت و استحكام در كار او وجود دارد، درباره عليرضا نادري صحبت مي كنيم كه آموختني هاي فراوان دارد. افتخار مي كنم كه در كنار عليرضا نادري، محمد رحمانيان، حميد امجد، اكير رادي و همه آنهايي كه با جان مي نويسند در اين جهان حضور دارم."
نظر شما