به گزارش خبرنگار مهر، نشست «جریان شناسی جریانات آسیای میانه» در اتحادیه امت واحده نمایندگی قم برگزار شد. اشرافی در ابتدا به معرفی اجمالی کشورهای آسیای میانه پرداخت و آسیای میانه را شامل کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و قفقاز شمالی و جنوبی دانست.
وی در ادامه متذکر شد: آذربایجان نیز به لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی و گذشته تاریخی شباهت زیادی به کشورهای مذکور دارد و شاید بتوانیم در تحلیل ها همه اینها را از جهات بسیاری شبیه به هم بدانیم و نوع مواجهه ایران را با این کشورها یکسان تلقی کنیم که البته جمهوری آذربایجان به دلیل بافت مذهبی شیعی تحلیلی کمی متفاوت با بقیه میطلبد. همه این کشورها مدت 70 سال تحت سیطره دیکتاتوری شوروی بودهاند و این مسئله باعث شد که این کشورها به صورت کاملا برنامه ریزی شده به لحاظ دینی آگاهی بسیار ضعیفی داشته باشند. طوری که تنها در مراسم عقد و عروسی و یا کفن و دفن مشخص میشود فردی مسلمان است. اعمال عبادی مثل نماز و روزه در میان مردم این کشورها خیلی جدی گرفته نمیشود.
تحلیلگر مسائل آسیای مرکزی انگیزه اصلی جدا شدن این کشورها از شوروی را انگیزه دینی ندانست و گفت: بلکه بحران هویتی تمدنی و تاریخی که این کشورها در اواخر دهه 80 میلادی درگیر آن بودند را دلیل اصلی جدا شدن آنها از شوروی برشمرد.
اشرافی ویژگیهای مهم و نقاط ضعف و قوت ایران در قبال کشورهای آسیای میانه را در قالب اشتراکات و افتراق ها بیان کرد و به دو اشتراک مهم اشاره نموده و گفت: اولین اشتراک ما با برخی کشورهای آسیای میانه، اشتراکات فرهنگی و زبانی و مشاهیر است که به دلیل سابقه تاریخی مشترک، چنین فرصتی وجود دارد و نقطهی قوت مهمی در ارتباطات ما میتواند باشد. در کشور تاجیکستان و ازبکستان کتابخانه ها و دانشگاه های بزرگ به نام های فارابی و فردوسی و ابن سینا وجود دارد. همین مشاهیر مشترک ظرفیت گفتگوها و تعاملات و روابط بعدی را برای ما مهیا میکند. اشتراک دوم اینکه کشورهای آسیای میانه و حتی روسیه تهاجم فرهنگی غرب را تهدید جدی برای خود به شمار میآورند و به دنبال احیای هویت تاریخی خودشان هستند که همین مقاومت در مقابل تهاجم فرهنگ غرب میتواند نقطه اشتراک قوی برای ایجاد روابط بین ایران و کشورهای آسیای میانه باشد.
وی در ادامه گفت: ویژگی دیگری که به عنوان ویژگی منفی و نقطه تهدید در روابط ما با کشور های آسیای میانه وجود دارد این است که حکومت هایی که در آسیای میانه بر منصب قدرت هستند غالبا با زور و سرنیزه بر سر کار هستند و از این جهت مشروعیت ندارند اما مردم به دلیل حفظ امنیت و از سر ناچاری با آنها سر سازش می گذارند. در این میان برخی گروه های تندرو مذهبی که سران آنها دانش آموخته عربستان هستند به مخالفت با حکومت می پردازند و حکومت را مشروع نمی دانند که به دلیل عدم کفایت حکومت ها این مبلغین مذهبی دارای جایگاه مردمی هستند. البته دولت ها نیز برای اینکه بتوانند دین را دولتی بکنند و در خدمت خود داشته باشند اداراتی با عنوان ادارات قاضیات یا ادارات مفتیات ایجاد کردند تا شخصیت های دینی همسو با حکومت را در آنجا سامان بدهند و هر کسی که خارج این ادارات هستند را به عناوین مختلف تحت فشار قرار می دهند.
اشرافی در ادامه به شمای کلی دین داری در آسیای مرکزی پرداخت و افزود: آگاهی های دینی را بسیار پایین و توأم با خرافات و برداشت های شخصی و بی مبنا از دین توصیف کرد و دلیل آن را کمبود روحانی مسلط به احکام و آموزه های دینی دانست که همین ضعف دینی فرصتی را برای دولت ها ایجاد می کند که آنها را تخطئه کنند و به سمت ادارات دینی حکومتی و طرفدار دولت سوق دهند. در مقابل این جریان، مبلغین بازگشته از عربستان هستند که به صورت خودجوش عمل می کنند و به دلیل ضعف دولت توانسته اند طرفدارانی برای خود و علیه دولت جمع کنند. همین افراد تندرو تنها نمایندگان مخالفین دولت هستند که در صورت قدرت گرفتن آنها در کشور های آسیای میانه مناسبات سیاسی و خارجی بین ایران و این کشورها دچار چالش میشود. حضور جریان های تندرو در آسیای مرکزی به حدی جدی است که صدها نفر از این کشور ها در جبهه های سوریه و عراق در قالب داعش و دیگر گروه های تکفیری حضور دارند.
اشرافی نوع دین داری در شهرهای بزرگ و روستاها را از هم تفکیک کرد و گفت: به این صورت که در روستاها مردم عامی دوستدار اهل بیت هستند و اسامی همچون حسین و رقیه و... به عنوان نوادگان پیامبر رواج دارد و حتی در برخی خطبه های نماز جمعه به ذکر فضائل اهل بیت می پردازند، اما در شهرهای بزرگ این گونه نیست.
این استاد دانشگاه مهمترین دغدغه مردم آسیای مرکزی را دغدغه هویتی تاریخی و معیشتی و اقتصادی توصیف کرد و افزود: در دو دهه اخیر دغدغه معیشتی بسیار جدی تر شده است. چرا که بعد از فروپاشی شوروی این کشورها از نخبگان اقتصادی خالی شدند و حمایت اقتصادی شوروی را هم از دست دادند و در حال حاضر تقریبا نیمی از اقتصاد این کشورها از آورده هایی تامین می شود که مردم این کشورها از کار کردن در روسیه به دست می آورند و به همین دلیل مردم به لحاظ اقتصادی ضعیف هستند. کشورهای عربستان و امارات با استفاده از مبلغین خود و ایجاد بنگاه های اقتصادی توانسته اند معیشت برخی از مردم کشورهای آسیای میانه را تامین کنند که این نیز تهدیدی برای آینده روابط ایران و این کشورها، در صورت قدرت گرفتن گروه های تندرو دینی، به حساب می آید.
وی در ادامه به معرفی جریان های اسلامی در این کشورها پرداخت و گفت: تنها جریان اسلامی رسمی و ثبت شده در آسیای مرکزی را حزب نهضت اسلامی تاجیکستان دانست که در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری نقش دارد و نمایندگانی هم راهی پارلمان میکند. در بقیه کشورهای آسیای مرکزی جنبش هایی وجود دارد اما به صورت رسمی و شناخته شده فعالیت ندارند و در چرخش قدرت نقش ندارند. ضمن اینکه همین جنبش ها معطوف به انقلاب یا براندازی حرکتی نمیکنند و مردم هم تمایلی به براندازی ندارند چون آگاهی سیاسی مردم پایین است و توانایی انتخاب جایگزین برای حکومت ندارند.
اشرافی در پایان یادآور شد: راهکار تعامل با کشورهای آسیای مرکزی را به رسمیت شناختن استقلال و هویت ملی آنها دانست. ضمن اینکه به دلیل اشتراکات زبانی و فرهنگی و تاریخی، فرصت های زیادی برای ایران وجود دارد تا بتواند با ورود در عرصه دیپلماسی عمومی تعاملات سازنده تری با این کشور ها داشته باشد.
نظر شما