به گزارش خبرنگار مهر، محمد سالار کسرایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست «نگاهی جامعه شناختی به پدیده کولبران» که دیروز عصر در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی برگزار شد، سخنرانی کرد و گفت: به نظرم من برنامه های توسعه در ایران به شکست مواجه شده اند و پدیده هایی مانند کولبران یکی از نشانه های آن است. یعنی ده برنامه توسعه در قبل و بعد از انقلاب به نحوی ناکام بوده است که ما آثاری از توسعه را در ایران نمی بینیم و بحث کولبری و کارگران فقط مختص کردستان نیست. بلکه این پدیده ظاهرا یک پدیده عمومیوبه نظرمن مشکل توسعه است به تعبیری می توانم از آن به عنوان توسعه نامتوازن نام برد.
وی در ادامه با اشاره به تعریف توسعه گفت: توسعه رشد تدریجی در جهت قدرتمندتر شدن، پیشرفته تر شدن و حتی بزرگتر شدن است. بعضی ها محصول توسعه را کاهش فقر و نابرابری و کاهش بیکاری قلمداد کرده اند. بنابراین این چیزهایی که ما شاهدیم محصول عدم توسعه است. در جای جای کشورخودمان رشد اتفاق افتاده، اما توسعه اتفاق نیافتاده است. هرچند توسعه اقتصادی که یکی از اهداف دولت ها در ایران که از سال ۱۳۲۷ اولین آن بوده است.
کسرایی افزود: توسعه اقتصادی دو هدف عمده ؛ افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه دارد. که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است و برنامه هایی که محورشان عدالت اجتماعی نیست قطعا شکست می خورند. نگاه به کشورهای پیشرفته با کشورهای توسعه نیافته متفاوت است در کشورهای توسعه یافته هدف رفاه مردم است. در حالی که در کشورهای توسعه نیافته بیشتر ریشه کنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی است. بنابراین حتی معنی در دو بلوک شمال و جنوب متفاوت است.
وی با اشاره به شاخص های توسعه اقتصادی یادآور شد: در گردهمایی رهبران جهان در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل اهداف توسعه هزاره ریشه کن کردن فقر، دست یابی به آموزش ابتدایی در جهان، ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش میزان مرگ و میر کودکان، و... طراحی شده اند.
وی در ادامه با بیان دیدگاه های مختلف در زمینه توسعه و برنامه ریزی برای آن گفت: یکی از مشکلات جامعه ما در زمینه نوسان قیمتی، نفت است. یعنی ما هیچ موقع منابع پایداری برای برنامه های توسعه نداشته ایم. همچنین ما تعادل در برنامه هایمان نداریم. همچنین وجود تشکیلات اداری سالم و موثر که متاسفانه از این هم برخوردار نیستیم. در جامعه امروز از فساد سیستماتیک صحبت می شود، یعنی اینکه دستگاه های نظارتی که برای کنترل فساد طراحی شده اند خودشان دچار فساد شده اند.
کسرایی افزود: یکی از مشکلات عمده، فربه بودن دولت است. باید بگویم که همه بخش های دولت در ایران زیان ده هستند. پایداری اقتصادی یعنی سودآور بودن، دولت اگر سود آور نباشد، این جور شرایطی پیش می آید که شاهدیم. اینها مستلزم پایداری اجتماعی و همچنین پایداری زیست بوم هستند. توسعه نباید زیست بوم را تخریب بکند. ما توسعه نیافتیم اما همه معضلات کشورهای توسعه را هم داریم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: براساس ادبیات موجود در زمینه توسعه پایدار، اصول اساسی مورد نظر را به این شکل می توان؛ یکپارچگی و هماهنگی رویه ها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فنی و مدیریتی، بهبود مستمر، کاهش فقر، توانمندسازی مردم، نظارت مشارکتی، حفظ اکوسیستم و... پاسخگویی به نسل های فعلی و آتی برشمرد. اما سکه مقابل توسعه یافتگی، توسعه نیافتگی است و آن را به این صورت تعریف کرده اند؛ سرمایه ناچیز کشورهایی که منجر به فناوری و تکنولوژی نمی شود. عوامل اصلی آن جهل و بی سوادی، عدم اشتغال، نبود سرمایه کافی، نبود نیروی انسانی ماهر و متخصص، عدم استفاده بهینه از منابع طبیعی، دوگانگی مدیریتی، فرار مغزها، ضعف مدیریت و.... برشمرده اند.
وی یادآور شد: متاسفانه ما در تقسیم بندی ها جزء کشورهای در حال توسعه ایم که ویژگی هایی مانند جمعیت زیاد، عدم تناسب امکانات اقتصادی با جمعیت، دوگانگی اقتصادی و فرهنگی، بی سوادی و بی توجهی به ارزش ها، بیکاری، فقر و... هستند که تقریبا ما با همه این دردها دچاریم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه فقر یک پدیده چند بعدی است گفت: از بعد جامعه شناسی، فقر به معنای کمبود دارایی، درآمد و خدمات عمومی است. بعضی ها فقر را شرایطی می دانند که میزان درآمد در یک پنجم توزیع درآمد قرار داشته باشد. ما با فقر مطلق و فقر نسبی در تعاریف مواجهیم. در تعریف فقر مطلق اشاره به حالتی می شود که فرد با فقدان منابع لازم برای بقا روبرواست. آدم هایی که در زیر آن برف ها گرفتار شدند با فقدان منابع برای بقا روبرو هستند. آدم هایی که در مترو، زیرپل ها و کارتن خواب و... دچار فقر مطلق اند.
کسرایی در ادامه گفت: بنابراین آن چیزی که در جهان سوم می بینیم در بخش هایی مختلفی از آن فقر مطلق است. چرا که فقر نسبی درواقع نوع مقایسه است. یعنی فرد در نسبت با بخش دیگری دچار فقر است. اما متاسفانه ما در بخش های مختلفی از جامعه دچار فقر مطلق هستیم. هرچند فقر به موضعی و انبوه هم تقسیم می شود که متاسفانه در جوامع در حال توسعه ما شاهد فقر انبوه هستیم. یعنی جایی که فقر شامل بخش عمده ای از جمعیت بوده و به عنوان مشکلی رو به افزایش است که از لحاظ مفهومی فقیران را منزوی می کند.
وی در ادامه با اشاره به انواع دیگر فقر گفت: علیرغم برنامه های ده گانه در طول تاریخ ایران، ما با دو مسئله مواجهیم؛ توسعه نیافتگی در سطح کلان کشور و توسعه نامتوازن در سطوح ملی و منطقه ای. اما علل توسعه نامتوازن چه چیزهایی است؟ برنامه ریزی غلط، یعنی برنامه ریزی ای که با شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه متناسب و ملازمت نداشته نباشد. اجرای ناصحیح برنامه یکی دیگر از این عوامل است و...
وی گفت: عوامل دیگری مانند عدم تعادل در اقتصاد و رانتی بودن اقتصاد که در جامعه ما وجود دارد. اقتصادهای رانتی همیشه ایجاد فساد می کنند. یک عامل دیگر گسترش و تعمیق فقر است. توسعه متوازن بخشی را بسیار فقیر می کند. ایجاد گسست های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی می کند. جالب است در تحقیقی که در سال ۹۴ درباره سرمایه اجتماعی شده بود کردستان در رتبه پنجم از نظر پائین بودن اعتماد اجتماعی و پائین بودن سرمایه اجتماعی قرار دارد. این شکاف ها باعث گسستگی جمعیت ها و ایجاد بحران های اجتماعی در آینده می شود.
کسرایی تاکید کرد: مرکز _ پیرامون شدن شهر ها و کل کشور، یعنی اینکه تهران از همه چیز برخوردار است و بقیه نقاط ایران از آنها محروم هستند. این درباره شهرهای کوچکتر هم صادق است و هرچقدر به سمت شهرهای مرزی پیش بروید این شکاف بیشتر می شود. درواقع این پدیده جهان سومی «مرکز- پیرامونی» به شدت در کشور ما گسترش پیدا کرده است. یکی دیگر از پیامدهای توسعه نامتوازن فرار مغزها است که شاهد آن هستیم. یعنی همه به سمت تهران گسیل می شوند و...
وی در ادامه گفت: یکی دیگر از ویژگی مهم توسعه نامتوازن کاریکاتوری شدن توسعه است. یعنی برخی قسمت ها بسیار پیشرفته و برخی دیگر بسیار پسرفته است. مانند شمال و جنوب تهران. توسعه نامتوازن موجب افزایش آسیب های اجتماعی می شود. همچنین توسعه نامتوازن موجب افزایش فساد سیستماتیک می شود. یعنی نهادهای ناظر، به عوامل فساد تبدیل می شوند. پدیده مهاجرت را دامن می زند. شهر تهران از ۶ میلیون جمعیت به چیزی نزدیک ۱۵ میلیون رسیده است.
کسرایی در پایان یادآور شد: به هرحال مسئله ما امروز فقط بحث کولبران نیست که جامعه ما دچار آن است. بلکه بسیاری از قشرهای دیگر جامعه هستند و مسئله اساسی تر از این حرف هاست. همه اینها نشانه ها و پیامدهای توسعه ناپایدار هستند.
نظر شما