اين هنرمند كه در سال 1350 در كازرون متولد شده از دانشگاه هنرهاي زيبا دانشگاه تهران در رشته نقاشي فارغ التحصيل شده وهم اكنون دوره كارشناسي ارشد نقاشي را مي گذراند.علي تن كه از كودكي به خوشنويسي روي آورده از سال 1366 نيز به طور حرفه اي اين هنر را در انجمن خوشنويسان ايران آغاز كرده است.برگزاري نمايشگاه آثار او كه نمايانگر تلاشي براي نوآوري در اين هنر دشوار است فرصتي را فراهم كرد تا با وي گفت وگو كنيم.
وي درباره استادان خود و علل گرايش به خوشنويسي ميگويد:ابتدا با استاد هنرجويان و به صورت حرفه اي با استاد جواهر پور خوشنويسي را ادامه دادم.از سال 66 كار خوشنويسي را با جديت در انجمن شروع كردم و خط شكسته را به عنوان خط دوم انتخاب كردم و همانطور كه گفتم در مسابقات و فستيوال هنري شركت كردم.در كودكي به خوشنويسي علاقه مند بودم آن را با خطوط رسمي (نستعليق و سپس شكسته) ادامه دادم.براي يادگيري خطوط رسمي بايد حتما آموزش ديد ولي بعضي خطوط مثلا سبك خوشنويسي من احتياج به آموزش ندارد.در واقع من هنر خوشنويسي را با گرافيك آميخته،در قالبي نوين ريختم.در حقيقت به آن شكل دادم كه به آن "كاليكرافي" مي گويند.اين سبك خاص متعلق به خودم است.
علي تن كه از دوران دبستان به كارهاي نقاشي نيز علاقه مند بوده و به كلاسهاي آموزشي مختلفي در زمينه طراحي و نقاشي رفته از سال 75 با ورود به دانشگاه به طور حرفه اي كار نقاشي را شروع كرده است.وي درباره تاثير آموزش نقاشي در هنر خوشنويسي خود مي گويد":
البته بعد از گذراندن دوره هاي نقاشي و آشنايي با فرم،فضا و رنگ ديدگاهم نسبت به خوشنويسي عوض شد وخيلي به من كمك كرد.خوشنويسي تلفيقي از ريتم و فرم است.اما كساني كه صرفا خوشنويسي را كار مي كنند كارهاي يكنواخت و تكراري انجام مي دهند يا از نظر تابلو نويسي ضعيف هستند.
تن در پاسخ به اين كه آيا شما در قالبهاي قديمي خوشنويسي مثلا چليپا و كتابت نستعليق كار مي كنيد مي گويد:اصلا.كساني مثل كلهر و مير عماد در زمينه خوشنويسي زحمت فراوان كشيده اند و بعد از آنها كساني نتوانسته نستعليق را عوض كند.ميان خوشنويساني چون استاد امير خاني و ديگران هم حس و كار خوشنويسي متفاوت است.در واقع خوشنويسي نوعي نقاشي است كه حتي براي اروپاييان هم جذاب است.ماندگاري هنر اساتيدي مانند ميرعماد يا كلهر هم به خاطر نوآوريشان است.حفظ آثار گذشتگان ارزشمند است و نوآوري را ارج مي نهم ولي جايگاهشان با هم متفاوت است.
وي نوآوري در خط را چنين توضيح مي دهد: نوآوري در خوشنويسي يعني حرف جديد در فرم،رنگ يا تركيب بندي.مثلا آقاي بختياري تركيب آزاد كار كرده،قالب خاصي داشته.اين خودش نوآوري است.خوشنويسي را با نقاشي تلفيق كرده يا آقاي شيرازي نستعليق كار مي كند ولي از قلم هاي جلي(بيشتر از دو سانتي متر)با فرم و فضاي جديد هم استفاده كرده است.
تن معتقد است با اينكه خوشنويسي هنري سنتي است و نوآوران امروزه بيشتر به دنبال نوآوري هستند هنر خوشنويسي به سبك قديم از بين نخواهد رفت وي مي گويد: حفظ آثار گذشتگان زمينه اي براي انجام كارهاي جديد است.با توجه به حمايت انجمن خوشنويسان خط كهن فراموش نميشود.در ضمن خوشنويسي هنري كاربردي است و اين علت گرايش بسياري از افراد است.
اين هنرمند هدف خود را از پيگيري خوشنويسي يافتن سبكي مي داند كه وي را قانع كند و ميگويد:اين آثار مرا آنچنان قانع نكرد.بايد فضا را عوض كنم.هنري تر كنم تا ماندگار شود.فضاي كارهاي من "اتود" است.در واقع طرح اوليه است بايد اجراي هنري شود. رنگهايي كه به كار بردم خام است.مي توانم كارهايم را با رنگهاي بهتري اتود بزنم وكارم را با نقاشي تلفيق كنم.مثلا در تابلوي "سبحان الله" كه اثري است كه براي خودم جا افتاده ميتوانم مضمون "سبحان الله" يعني پاك و منزه بودن را به طور تكنيكي با نقاشي تركيب كنم.سعي مي كنم در نستعليق قالب و فرم را كمي تغيير دهم.اما كارهاي اين نمايشگاه ادغامي از چند خط است.ريتم خاصي را دنبال نكردم.كارهايم را فقط با استفاده از ماژيك انجام دادم. البته در حد يك "اتود"است.يعني طرحي است قبل از اجراي نتيجه و از كاغذ كانسن هم براي زمينه استفاده كردم.البته در كارهاي انتزاعي ام در نقاشي به حرف واحدي نرسيدم و هر كدام تكنيك خاصي براي اجرا دارند.
نظر شما