مجيد قيصري در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب گفت : آثار ادبي موسوم به ضدجنگ در كشورهايي پا مي گيرد و رايج مي شود كه مهاجم و مقصر جنگ بوده اند. در چنين جامعه اي مردم ، نخبگان و نويسندگان براي ابراز مخالفت با روند موجود و سياست هاي دولتمردان خود به انتقاد دست مي زنند و داستان ضدجنگ نيز محصول همين اعتراض است.
وي ادامه داد : اگر در زمان اسكندر مقدوني هم بنا بود داستان ضدجنگ نوشته شود آن را سربازان و خانواده هاي آنها مي نوشتند. نظير اين رويكرد در عراق نيز ديده شد و ادبيات ضدجنگ اين كشور در گلايه و اعتراض به شروع جنگ رواج يافت.
اين نويسنده با تاكيد بر مدافع بودن ايران در زمان جنگ هشت ساله افزود : البته اين قاعده در تمام عالم وجود دارد كه روايت جنگ با بار منفي و تلخي همراه است؛ چرا كه زماني كه دزدي خانه اي را غارت مي كند بازماندگان خانه آن را به شيوه تلخ و تراژيك روايت مي كنند. اما اين را هم نبايد فراموش كنيم كه جنگ ما علاوه بر پيامدهاي منفي طراوت هايي را هم همراه داشت.
وي تصريح كرد : ادبياتي كه به جنگ بپردازد ضدجنگ است ولي مبناي آنها با هم متفاوت است چرا كه يكي به آغازگري و سلطه جويي و دژخيمي طرف خود انتقاد مي كند و ديگري از دفاع و مقاومت و ايثار مي گويد. در جنبه مدافعانه هر چه نوشته شود در دفاع از مردانگي و غيرت و شجاعت خواهد بود و اگر ضدجنگ هم باشد از نامردي ها رويگردان است. تمام آثار ادبي جنگي رنگ و بوي ضدجنگ دارند ، با اين تفاوت كه نويسندگان طرف مدافع، پشتيبان مردان خود هستند.
نويسنده " جنگي بود جنگي نبود " با اشاره به اين كه ما هم هيچ زمان راضي به جنگ نبوده ايم گفت : نمي توان براي شيوه نوشتن دستورالعملي صادر كرد. حتي نگاه ناتوراليستي و بدبينانه به جنگ نيز نوعي نگاه است و عده اي از اين شيوه در داستان نويسي تبعيت مي كنند.
نظر شما