به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین نشست رسانه های علوم انسانی و نیازهای جامعه با موضوع خدا باوری و خدا ناباوری در عصر پساسکولار دیروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با سخنرانی سید مرتضی هاشمی برگزار گردید. سید مرتضی هاشمی مدنی مدرک دکترایش را از دانشگاه واریک انگلستان در سال ۲۰۱۶ اخذ کرده و دو سال در دانشگاه کاونتری به تدریس نظریه های جامعه شناسی و جامعه شناسی رسانه پرداخته است. او در این سخنرانی از استدلال اصلی و فرآیند نگارش رساله اش می گوید.
سخنرانی هاشمی از طریق ویدئو کنفرانس برگزار شد. وی در ابتدا گفت: پیرامون رساله دکتری خودم می خواهم صحبت کنم که ۶ سال از جوانی ام را صرف آن کرده ام.
وی به کتاب «دین برای خدا ناباوران» نوشته اَلن دوباتن اشاره کرد و افزود: کسانی هستند که به خدا اعتقادی ندارند اما به دین اعتقاد دارند. تا حدود قرن ۱۸ خدا ناباوری همچون ناسزا بود اما امروزه به عنوان یک تفکر مطرح است. مثلاً سقراط در دادگاه متهم می شود به خدا ناباور بودن یا مارتین جاستین که یکی از اولین مسیحیان بود و ۱۶۰ سال بعد از عیسی مسیح زندگی می کرد می گوید که مرا به خدا ناباوری متهم می کنند در حالی که من خدایان رومی را انکار کردم ولی خدای خودم را قبول دارم.
وی ادامه داد: آن چیزی که تمام این ها را به هم مرتبط می کند این است که خدا ناباوری تفکری بوده که تا قرن ۱۸ همواره مورد هجوم بوده است. اما بعد از این دوران خدا ناباوری با هیوم شروع می شود و به همین دلیل در دانشگاه اسکاتلند به او کار نمی دهند. سپس در قرن ۱۹ به نظریه تطور انواع داروین می رسیم که با قرائت تحت اللفظی ( لیترالیستی ) از باور به خدا ناسازگار بود.
وی افزود: تفکر لیترالیستی در اسلام سلفی ها هستند و در مسیحیت پیورتن ها. تفکر تحت اللفظی باعث می شود ما بگوییم خلقت انسان از ۶ هزار سال پیش است. در صورتی که منظور انجیل از سال، همین سال هایی که ما تعریف کرده ایم نیست.
مرتضی هاشمی در ادامه با اشاره به این که اولین شخص که نظریه داروین را با خدا ناباوری گره زد هاگسلی بود افزود: او بود که گفت به جای معارف دینی علوم بر اساس نگاه داروین را در مدارس تدریس کنید.
هاشمی گفت: دعوای میان علم و دین بیشتر یک دعوای سیاسی بوده است تا یک بحث علمی. یکی از افراد مهمی که تفکر نو خدا باوری دارد دانیل دِنِت است و ریچارد دوکینز. کتاب ریچارد دوکینز در ایران پندار خدا ترجمه شده است که اشتباه است. اسم اصلی کتاب توهم خدا است. یکی از بهترین کتاب های دانیل دِنِت که تفکر این گروه را به خوبی نشان می دهد نیز ایده خطرناک داروین نام دارد.
مرتضی هاشمی ادامه داد: خدا ناباوری دین دارانه از حدود سال ۲۰۰۵ آغاز شده است. پیتر اسلوتردایک، اسلاوی ژیژک و الن دوباتون از متفکرانی هستند که این دیدگاه را دارند. دوباتون خدا ناباوری توریستی را توصیه می کند. یعنی نگاه به میراث دینی و بناهای دینی به عنوان میراث مقدس و محترمی که از لحاظ تاریخی می تواند مورد احترام باشد. دین مسیحیت باعث شده معماری، هنر و موسیقی مخصوص به این دوره را داشته باشیم و از لحاظ تاریخی و فرهنگی ارزشمند است. همچنین اسلوتردایک از دین به مثابه سیستم های انتروپوتکنیک یاد می کند.
وی افزود: یعنی دین مجموعه ای از تکنیک ها برای باز آفرینی خود است. دین را مانند ورزش بدن سازی می داند با این تفاوت که از لحاظ روحی و آرامش و ... انسان را می سازد. پیچیده ترین نگاه را در این بین اسلاوی ژیژک دارد. او می گوید لحظه ی مصلوب شدن عیسی مسیح به خدا می گوید که تو مرا رها کردی و این لحظه ای است که عیسی مسیح خدا ناباور می شود پس همه ما هم باید مثل او خدا ناباور شویم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه انقلاب در مطالعات مدرنیته در حال شکل گیری است افزود: دوگانه های مدرنیسم و دین داری، عقل و ایمان، علم و دین و ... امروز دیگر مطرح نیست و بین این مفاهیم وابستگی وجود دارد. پیتر برگر کتابی دارد با عنوان سکولارزدایی جهان. او در این کتاب دوگانه نگری را نفی می کند و می گوید مردم دنیا امروز روز به روز دارند دین دارتر می شوند. جالب اینجاست که پیتر برگر از اصلی ترین نظریه پردازان سکولاریزاسیون بوده است.
وی گفت: در حال حاضر اروپای غربی به خصوص فرانسه و انگلستان به سمت سکولاریزاسیون دارند پیش می روند ولی سایر کشورهای جهان بیشتر دارند مسیحی و مسلمان می شوند. پیتر برگر در جایی از کتابش می گوید یک چیزی را آیت الله های ایرانی فهمیدند اما متفکران غربی نفهمیده اند و آن این که دین نه تنها افیون توده ها نیست بلکه می تواند موجب بیداری ملت ها و بر پا کردن انقلاب و تمدن باشد.
هاشمی افزود: در اواخر قرون وسطی دومنیکن ها و نومینالیست ها بیشترین قدرت را داشتند. به تدریج نومینالیست ها قدرت بیشتری یافتند. این ها برای رابطه میان انسان و خدا تعریف جدیدی ارائه دادند. در این تعریف انسان و خدا در دو سر یک طیف هستند و هر دو به یک معنا وجود دارند. مثلاً وقتی خداوند در انجیل می گوید من قدرتمند هستم دقیقاً به همان معناست که انسان قدرتمند است با این تفاوت که قدرت انسان محدود و قدرت خداوند نامحدود است. آن ها حتی حضرت مسیح را نیم انسان و نیم خدا می دانستند چون او را پسر خدا می دانستند.
وی ادامه داد: این دیدگاه در نگاه نیوتن هم بود که معتقد بود ما چون نیمه خدایی داریم از میمون ها بیشتر می فهمیم و می توانیم با تفکر در طبیعت ذهن خدا را بخوانیم و بر طبیعت مسلط شویم. دکتر هاشمی تأکید کرد: می بینید که در ابتدای مدرنیته چگونه علم و دین به هم پیوند می خورند. خدا ناباوری علمی به نوعی ریشه درآن تفسیر مسیحی از رابطه انسان و خداوند دارد که قدرتی خدایی را به انسان نسبت می دهد. به همین دلیل خدا ناباوری علمی تا این میزان مبلغانه است. خدا ناباوری علمی دین را نوعی ندیدن واقعیت عینی و جهل می داند و علم را روشنایی تلقی می کند.
مرتضی هاشمی در انتها این گونه نتیجه گیری کرد: خدا ناباوری دین دارانه جدید ریشه در تفسیر نومینالیستی از رابطه انسان و خدا دارد و انسان را همانند خداوند یگانه و فاعل ما یشاء می داند. جالب است بدانید تفسیر نومینالیست ها از معجزه پیامبران بر این اساس بوده است. دیدگاه خدا ناباوری دین دارانه حقیقت ها را در درون ما می داند و دین را هم یک سیستم فکری مشابه می داند. اما پساسکولاریسم آگاهی به گسست روایت های سکولاریستی در تضعیف قطعی دین و دین داری است.
نظر شما