او نه تنها براي شيعيان و مسلمانان، كه براي تمام دلهاي حقطلب، عدالتخواه و جوياي فضايل اخلاقي، اسطورهاي دوستداشتني بوده و هست. براي همين است كه همه جانهاي پاك شيفته و سوگوار شهادت مظلومانه اوست و هنوز هم اين پرسش در برابر قتل ناجوانمردانه او باقي است كه چرا؟
بررسي و تحليل فاجعه شهادت حضرت علي (ع)، حداقل از دو زاويه قابل انجام است؛ نخست آنكه بپرسيم او را چه كسي و چگونه كشت؟ و مقدمات و آثار اين حادثه چه بود؟ ديگر آنكه به دنبال يافتن «چرا»يي اين اقدام ضدانساني باشيم.
شيوه اول همان روش تاريخ قلي است كه در جاي خود مفيد و آموزنده است، اما نبايد در آن متوقف ماند. بايد به «تاريخ تحليلي» هم رو آورد و فارغ از اينكه چه كسي مرتكب اين فاجعه دهشتبار شده است، بررسي كرد كه چرا چنين شد.
پاسخ به اين سؤال دوم است كه از تكرار فاجعه جلوگيري ميكند و مرگ علي(ع) را مانند زندگي او براي ابديت درسآموز و سزاوار انديشيدن ميكند.
يكي از بزرگترين و اصيلترين متفكراني كه در اين باره انديشيده است، استاد شهيد مرتضي مطهري است و قصد ما در اينجا بازخواني و مروري گذرا بر يافتههاي ايشان است.
آن بزرگوار به مناسبت بحث «اسلام و نيازهاي زمان» ضمن توجه به اين تفاوت، آن را چنين مطرح كرده و پاسخ ميدهد: «يك وقت ميگوييم علي را كه كشت و يك وقت ميگوييم چه كشت؟ اگر بگوييم علي را كه كشت؟ البته عبدالرحمن ابن ملجم، و اگر بگوييم علي را چه كشت، بايد بگوييم جمود و خشك مغزي و خشكه مقدسي» (مجموعه آثاراستاد مطهري ، ج 21، ص 92).
اين نكتهاي است كه به مناسبتهاي مختلف در كتابهاي گوناگون شهيد مطهري موردتوجه و تأكيد قرار گرفته است. ايشان جمود فكري را مهمترين تهديد براي جامعه و تفكر اسلامي ميداند و بارها نسبت به تكرار آن هشدار داده است.
از نظر وي خوارج و قاتلان علي عليهالسلام تنها مصداقي از اين خطر بزرگ هستند؛ نه تنها مصداق آن و بالاتر اينكه نشانههاي حيات و حضور روحيه خوارج همواره وجود داشته و دارد.
استاد مطهري در كتاب «جاذبه و دافعه علي (ع)» مينويسد: «بحث از خارجيگري و خوارج به عنوان يك بحث مذهبي، بحثي بدون مورد و فاقد اثر است، زيرا امروز چنين مذهبي در جهان وجود ندارد. اما درعينحال بحث درباره خوارج و ماهيت كارشان براي ما و اجتماع ما آموزنده است. زيرا مذهب خوارج هرچند منقرض شده است اما روحاً نمرده است؛ روح خارجيگري در پيكر بسياري از ما حلول كرده است.» (مجموعه آثار، ج 16، ص 333)
معناي جمود و روح خارجيگري چيست؟ نشانههاي آن كدام است؟ نمونههاي آن چيست؟ به چه دليل به اين اندازه خطرناك است و همواره بايد درباره آن انديشيد؟ و بالاخره راه مبارزه با آن كدام است؟ اينها پرسشهايي است كه درمطالب بعدي پاسخ آنها را از لابهلاي آثار شخصيتي جستوجو ميكنيم كه به تعبير امام خميني(ره) آثار او بدون استثنا خوب و آموزنده است.
-------------------------------------
نويسنده: دكتر محسن اسماعيلي
منبع: روزنامه همشهري 24 مهر 85
نظر شما