اين شاعرمعاصر در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : شاعران امروزي اگر درعالم عرفان بودند مسلما شعرعرفاني نيز مي گفتند ، چراكه نمي توان كسي را به زور وادار به سرودن شعر عرفاني كرد .
ضياءالدين ترابي ياد آورشد : اگر در ادبيات امروز شعر عرفاني وجود ندارد به دليل نبودن شاعران عارف است .
وي ادامه داد : البته درگذشته اشعارعرفاني وجود داشت مانند اشعار" مولوي " كه به معناي واقعي عارف كامل و شاعري عارف بود ، با اين وجود شاعران عارف نماهايي نيز وجود داشتند و دارند كه تنها از واژه هاي عرفاني دراشعارشان استفاده مي كنند و زندگي شان رنگي ازعرفان ندارد .
اين شاعراضافه كرد : عارف كسي است كه از زندگي بريده و قيد جهان را زده و در زندگي خاص خود با خداي خدا راز و نياز مي كند و زندگي اش هم درعشق الهي خلاصه مي شود ، امروزه برخي ازشاعران به دنبال مشهوريت و مطرح شدن و مسائل مادي و ... هستند ، اين شاعران ازانسانيت فاصله گرفته اند چه برسد به عرفان و سرودن اشعار عرفاني !
وي در خصوص شباهت و تفاوت عرفان اسلامي و غير اسلامي ، گفت : شباهت درنقطه آغازاست چه عرفان اسلامي و چه غيراسلامي ، به دنبال رازي است و آن هم اينكه از كجا آمده ايم و به كجا مي رويم . زندگي عارف در خدا و خودش خلاصه مي شود ، عاشق و معشوق در شعرعرفاني شاعر و خداي اوست .
ضياء الدين ترابي تصريح كرد : اگرقرارباشد درجهان گفتگويي بين ادبا و شعرا داشته باشيم بايد ازعرفان آغاز كنيم ، چون همه به دنبال وحدت و وحدانيتي هستند ، هرعارفي چه مسلمان وغيرمسلمان خدا را مي شناسد يعني به خداشناسي رسيده و تفاوت تنها درنوع نگاه ، برداشت و توسل و سلوك آنهاست ، يعني نقطه و مقصد پاياني يكي است اما نوع رسيدن به آن متفاوت است .
نظر شما