۱۵ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶

محفل قرآنی در حاشیه شهر اردبیل؛

عهدی که در اتاقکی با قرآن بسته شد/اینجا دست خدا شفای درد است

عهدی که در اتاقکی با قرآن بسته شد/اینجا دست خدا شفای درد است

اردبیل – در یکی از محلات حاشیه شهر اردبیل، بانوی اردبیلی ۲۳ سال قبل خانه خود را به هیئت مذهبی تبدیل کرد. خانه‌ای که امروز پناه دردها به‌واسطه نور قرآن است.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- ونوس بهنود: تا برسیم به پلاک ۹۸، هیئت بانوان حضرات امام حسین (ع) و آقا ابوالفضل (ع) تقریباً از محدوده شهر کناره گرفتیم.

آنجا که گفته می‌شود حاشیه شهر، زندگی به همان میزان در جریان است و تکاپوی نانواها، بقال‌ها، سرویس‌کارهای خودرو و مردمی که در رفت و آمد هستند به چشم می‌خورد.

در مقابل در کوچک آهنی می‌ایستیم. نوشته شده  ۳۰ روز، ۳۰ جزء. هر روز یک جزء قرآن توسط بانوان قرائت می‌شود و نهایت آن التماس دعا برای همه گرفتاران و دردمندان است.

کفش‌های ساده کودکان چهارساله تا مادران ۷۰ ساله ردیف چیده شده است. این معلوم می‌کند که کسی به حرمت مجلس کفش همه مهمانان را جفت کرده است.

در طبقه پایین منزل رحیمه معصومی مهمان محفل قرآن هستم. محفلی گرم و صمیمی و به واقع خودجوش. بی‌خبر از تبلیغ کذایی، دوربین‌ها و فلش‌ها. خودمانی مانند آدم‌هایش.

بانویی قرآن به دست گرفته و با میکروفن  سیار می‌خواند. ردیف بزرگ‌ترها دور تا دور مجلس پر شده و کوچک‌ترها در مقابل آن ها نشسته‌اند. اغلب مادران دختران خود را به همراه دارند. کهنسال ترین آن ها رضوان خاله با ۶۷ سال سن است و کم سن و سال ترینشان دخترک شیرین‌زبان چهارساله‌ای است که سعی می‌کند از الفبای قرآن سردرآورد.

چیدمان قرآن‌خوانی بزرگ و کوچک می‌شناسد. مهمان تازه‌ وارد را در صدر مجلس جا می‌دهند و پشت میز کوچک خود با جمع همنوا می‌شود.

خیلی‌ها اینجا باسواد شدند

سال ۷۳ هیئت مذهبی بانوان شکل گرفت. بدون کمترین امکانات. در زیرزمین خانه‌ای که با گذشت ۲۳ سال هنوز ساده است و جز پارچه‌ای در صدر آن و تزئینات دیواری محرم در دورتادور اتاقک هیئت تزئینی به خود ندارد.

میز ساده خانم معصومی یک صندلی کوچک پشت خود دارد. به یاد دارد که وقتی هیئت را ایجاد کرده با خدا عهد کرد که لیاقت جذب مردم به قرآن را به او بدهد.

خانم معصومی با بیان ساده‌ای از گذشته‌ای می‌گوید که حتی خود وی در روخوانی قرآن مشکل داشته اما به مرور زمان آدم‌ها آمده‌اند و قلب خود را در هیئت پیوند زده‌اند. امروز بیش از ۱۰۰ زن، دختر جوان و کودک در این هیئت حضور یافته و با هم و در کنار هم قرآن خوانده و در مراسمات مختلف برنامه‌های عزاداری اجرا می‌کنند.

وی تصریح کرد: قبل از اینکه این کار را شروع کنم، خود من مشکلات متعددی داشتم به حدی که روح پریشانم موجب شده بود آرامشی در رفتارهای اجتماعی نداشته باشم. اما بعدها قرآن به من آرامشی بخشید که نه تنها مشکلات خودم بلکه مشکلات دیگران را پذیرفتم و برای حل‌وفصل آن اقدام کردم.

معصومی یکی از برکات قرآن را سواددار کردن بانوان بی‌سوادی عنوان می کند که حتی از جاهای دور به این هیئت می‌آیند.

وی افزود: یکی از بانوان روز اولی که آمده بود حتی قرآن را سرو ته گرفته بود اما امروز روخوانی آن را به خوبی انجام می‌دهد.

عارفه شوقی دیگر عضو این هیئت در تائید صحبت‌های معصومی تأکید کرد: امروز به خاطر حضور مداوم در هیئت نه تنها برکات قرآن موجب شده سواددار شوم بلکه به آرامش روحی نیز دست‌یافته‌ام و مشکلات زندگی را بهتر از قبل حل‌وفصل می‌کنم.

تقوا یعنی به دیگران نیکی کنم

رضوان خاله مسن‌ترین عضو هیئت نیز هر چند بی‌سواد است اما عاشق امام حسین (ع) است و می‌گوید: در هیئت خیلی چیزها یاد گرفتم.

روح‌انگیز ذکری نیز با ۵۵ سال سن معتقد است مراسمات این هیئت تأثیرات قابل‌توجهی در زندگی بانوانی که به اینجا آمده‌اند داشته است.

وی افزود: دختران زیادی اینجا حجاب یاد گرفتند. زنان زیادی اینجا به قرآن متوسل شدند و حاجت گرفتند و آدم‌های نیازمند بسیاری به‌واسطه دعای اعضای هیئت به آرزوهای خود دست یافته‌اند.

صفیه معصومی معتقد است بارها با مشکلات متعدد به قرآن پناه برده و به حضرت ابوالفضل (ع) تمسک جسته و اگر امروز برای دردهای زندگی درمانی دارد به‌واسطه همین ایمان و اعتقاد است.

اغلب بانوان بعد از حضور در مراسمات هیئت، رفتارهای خود را با همسر و فرزندان تغییر داده‌اند و قرآن نوری بر زندگی آن ها شده استوی هیئت را جزئی از زندگی زنانی که در آن عضو هستند می‌داند و اینکه زنان به صورت خودجوش برای کسب آرامش و پیدا کردن راه درست زندگی در هیئت حاضر می‌شوند.

مهربان معصومی نیز معتقد است مجالس هیئت مذهبی توانسته روحیه بانوان را تقویت کند و حتی موجب تقویت رفتارهای اجتماعی آن ها شود.

وی افزود: اغلب بانوان بعد از حضور در مراسمات هیئت، رفتارهای خود را با همسر و فرزندان تغییر داده‌اند و قرآن نوری بر زندگی آن ها شده است.

در میان قرآن‌خوان‌ها کودکان کم سن و سالی هستند که از طفولیت با هیئت مذهبی آشنا شده‌اند. در این هیئت خودمانی کودکان همه بزرگ‌ترها را خاله صدا می‌زنند. همه به مانند اعضای خانواده هستند و کسی خود را غریبه و برتر نمی‌بیند.

مبینا محمدی از شش‌سالگی به هیئت آمده و الان ۱۲ سال سن دارد. آنچه هیئت را برای او جذاب کرده خود قرآن است. اینکه بتواند قرآن را خوب بخواند برایش ذوق و شوق غیرقابل وصفی دارد و این را می‌توان وقتی با حرارت از قرآن می‌گوید لمس کرد.

مبینا آیه‌ «بهترین شما نزد خدا باتقواترین شما است» را بسیار زیبا عنوان می کند و معتقد است باتقوایی یعنی کمک به یتیمان و نیکوکاری. یعنی نمازخواندن و روزه گرفتن و رعایت حجاب.

زهرای ۱۰ ساله هم عاشق قرآن است و دست خود را با نرمی زیر آیه‌ها حرکت می‌دهد. مرتب چادر نماز سفیدرنگ را به جلو می‌کشد. می‌گوید از قرآن حجاب را یاد گرفتم.

دوستش صبا آیه‌ای از قران را برایم معنی می‌کند. «هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، ساکت بنشینید و گوش دهید تا لطف خداوند شامل حال شما شود.»

چه بسیار زخم‌هایی که با نور قرآن شسته شد

زنان هیئتی قرآن‌خوانی را به قول خودشان نه برای ریا و نه سرگرمی و نه تظاهر انجام نمی‌دهند. سعی می‌کنند قرآن را به کار گیرند. و مهم‌ترین درسی که از قرآن گرفته‌اند خضوع و کمک به همنوع است.

مسئول هیئت مذهبی حضرات امام حسین (ع) و آقا ابوالفضل (ع) معتقد است این جمع شدن‌ها بهانه‌ای شده برای ترمیم روح کسانی که قرآن به دست می‌گیرند.

معصومی مثال‌های مختلفی را طرح می‌کند که همه کمک‌های جمع شده هیئت به دست نیازمندان رسیده است.

به یاد دارد روزی برای سرزدن به خانه یکی از اقوام دور آدرسی را به اشتباه رفته و وقتی در خانه‌ای را زده زنی با دستان یخ بسته ظاهر شده است.

وی افزود: این زن به همراه تنها دختر خود در یک خانه مسکونی کوچک بدون امکانات زندگی می‌کرد و مجبور بودند برای استحمام آب گرم کنند و در حیاط شست‌وشو داشته باشند.

معصومی وضعیت این زنان را در هیئت تعریف کرده و در مقابل پنج‌هزارتومانی درخواست شده حتی مبالغ یک میلیون تومان نیز هدیه شده تا حمامی برای این دو زن بسازند.

هرچند جای خالی خیلی از مدیرانی که عادت به تبلیغ دارند، در حل این گرفتاری‌ها خالی است اما زنان هیئت دست‌به‌دست هم داده‌اند و بنا و معمار و مصالح ساختمانی را به خانه زن نیازمند هدایت کرده‌اند. جالب آنکه آدرس زن بر ملا نمی‌شود تا موجب ناراحتی و مزاحمت نباشد.

معصومی مثال دیگری را مطرح کرد و آن اینکه بدهی ۵۰۰ هزار تومانی هفت‌ساله یک نفر را تسویه می‌کنند و تاکنون ۳۵۰ هزار تومان جمع کرده‌اند.

بارها قسم می‌خورد که ریالی از پول هیئت صرف احوال شخصی نمی‌شود و هر کجا آب و گاز نبوده زنان هیئت دست به کار شده‌اند.

حتی برای خانه‌ای که روی کارتن کاغذی می‌نشستند فرشی تهیه شده است.

پول‌های احداث حسینیه اتو می‌شد

زمانی که معصومی در سال ۷۳ هیئت مذهبی را راه‌اندازی می‌کند، آرزوی احداث یک حسینیه با اعضا مطرح می‌شود. از همان سال‌ها کمک‌های نقدی در حسابی به نام هیئت جمع می‌شود.

به یاد دارد که در ابتدا حتی ۵۰ تا تک تومانی کمک می‌کردند و پول‌های تاشده را بانک قبول نمی‌کرد؛ به همین دلیل اتو می‌کردم و در حسابی به نام هیئت پول‌ها پس‌انداز می‌شد.

معصومی تصریح کرد: چند سال قبل در کنار مدرسه رشادت زمینی برای حسینیه خریداری شد. در ۲۳ سال گذشته شاید هزاران زن خیر پس‌انداز و کمک‌های خود را به هیئت می‌دادند و در نهایت زمینی خریداری کردیم.

مسئول هیئت مذهبی حضرات امام حسین (ع) و آقا ابوالفضل (ع) افزود: بنده آرزویم زندگی تا آخرین لحظه در راه قرآن است. برای اینکه بعدها مشکلی به لحاظ ارثی پیش نیاید حتی زمین به نام هیئت خریداری شد.

برای معصومی تجارت به نام قرآن حکم گناهی بزرگ را دارد ومعتقد است اگر انسان نیت عمل به خواست خدا را داشته باشد، خدا صدایش را خواهد شنیدوی افزود: امروز بنا و کارگران اعلام آمادگی کرده‌اند که این حسینیه را احداث کنند و کمی اگر دستگیری شود می‌توانیم به خواست خدا ساخت آن را آغاز کنیم.

آرزوی معصومی این است که افراد محل را جذب قرآن کند. معتقد است با وجود همه کمبودها، مشکلات و نداری‌ها هر چه دارد از سایه قرآن است.

برای معصومی تجارت به نام قرآن حکم گناهی بزرگ را دارد ومعتقد است اگر انسان نیت عمل به خواست خدا را داشته باشد، خدا صدایش را خواهد شنید.

زنان هیئتی هیچ‌یک از اقشار مرفه شهر نیستند. ساده زیستند و ساده بیان. با قرآن‌هایی که هزاران بار ورق خورده و حتی جلد از دست داده دست از دامن خدا نمی‌کشند. زندگی و امید در قلب‌هایشان روان است و وقتی از مشکلات دیگری می‌گویند به جای تمسخر و شادی، از ته دل می‌گریند.

زنان هیئتی حاشیه شهر من در محفل کوچک خود ریسمانی از نور به آسمان پیوند زده‌اند. غذای ساده می‌خورند. افطارشان نان و پنیر است. لباس ساده می‌پوشند. کفش‌هایشان ارزان‌ترین است. اما دل‌های خدایی دارند. چیزی از قرآن آموخته‌اند که خیلی‌ها در کاخ‌های مرمرین خود فراموششان شده. انسانیت و اینکه خدا هست و خدا هست و خدا هست.

کد خبر 3996171

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha