خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: در سال 1923، پنج سال بعد از اينكه جنگ جهاني اول به پايان رسيد، ماركسيست جواني به نام «فليكس وايل» با بهره گيري از ثروت پدرش و نيز حمايت دانشگاه فرانكفورت مؤسسهاي داير كرد به نام « انستيتوي پژوهش اجتماعي» كه بعدها مكتب فرانكفورت نام گرفت.
زمينه هاي علمي و چشماندازهاي نظري مكتب فرانكفورت در بدو تأسيس هر چند از اصول اوليه ماركسيسم پيروي مي كرد، اما با دموكراسي بلشويكهاي تازه به قدرت رسيده روس سر سازگاري نداشت. بعدها نظريهپردازان ديگري مديريت انستيتو را بر عهده گرفتند. هوركهايمر دومين مدير آن، نام اين مكتب را به نظرية انتقادي تغيير داد.
واضعان بعدي مكتب فرانكفورت كه همزمان با به قدرت رسيدن نازيها در آلمان، تصميم به مهاجرت از اين كشور ميگيرند، مقالات متعددي در نشريه اي به نام «مجله پژوهش اجتماعي» منتشر مي كنند. كساني چون. گروسمان، ويتفوگل، والتر بنيامين ، تئودور آدورنو، هابرماس، ماركوزه، اريش فروم و... اما به ياد داشته باشم كه مكتب فرانكفورت منحصر به اين نامهاي معروف نمي شود. اينك براي پژوهشگران مكتب فرانكفورت كه دور از آلمان و در تبعيد به سر ميبردند، مسائلي جدي تر از قبل مطرح بود.
سياوش جمادي در مقدمهاي كه در ترجمه كتاب، تئودور آدورنو نوشته است زمينههاي پيدايش و همزماني و سر ناسازگاري اين مكتب را با كمونيسم روسي براي خواننده شرح ميدهد.
كتاب حاضر از مقدمه بسيار طولاني مترجم تشكيل شده كه به اوضاع و زمانه مكتب فرانكفورت و آراي آدورنو پرداخته است. "اصالت زبان" از دو بخش مكتب فرانكفورت و درباره زبان اصالت تشكيل شده است.
نظر شما