به گزارش خبرنگار "مهر"، توسعه امري همه جانبه است ، بدين مفهوم كه داراي ابعاد گوناگون اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و اجتماعي است. بنابر همين خصوصيت چند بعدي، جامعه اي كه دنبال توسعه است به انسانهايي چندوجهي نياز دارد. اساسي ترين خصيصه يك جامعه همخوان با توسعه، شكل گيري اخلاق توسعه و پيشرفت است. اين مبحث به بررسي اخلاق توسعه و شاخص هاي آن مي پردازد.
"اخلاق توسعه" مجموعه اي از مباني فكري و خصوصيات اخلاقي ، اجتماعي و فردي را تشكيل مي دهد كه امكان توسعه را فراهم مي كند. در مباحث قبلي به چند مورد از مولفه هاي "اخلاق توسعه" مانند آينده نگري، محاسبه گري، علم گرايي، كارجمعي، هدفمندي و جزءنگري اشاره كرديم . اما تاكيد امروز بر اين است "اخلاق توسعه" يك مجموعه به هم وابسته است، يعني اينكه يك چارچوب و ساختار ثابت است.
اخلاق توسعه شامل اصولي است كه يك ملت براي توسعه به آنها نيازمند است . جهان امروز ، جوامع تك بعدي را به عنوان كشورهاي توسعه يافته نمي پذيرد. به عنوان مثال يك جامعه غيردموكراتيك اگر چه داراي مردمي منظم هم باشد اما توسعه يافته به حساب نمي آيد و بهترين نمونه ، شرايط كنوني كره شمالي مي باشد. اين كشور در حكومتي مستبد و خودرأي ، نظمي ديكته شده را ارائه مي دهد، اما اين نظم هيچگاه به توسعه منجر نشده است. همانطور كه رفتارهاي منظم مردم عراق در دوران حكومت صدام نيز، براي اين كشور توسعه اي به ارمغان نياورد.
بايد متذكر شد كه "اخلاق توسعه" بايد در شرايط طبيعي و خودخواسته يك ملت بارور شود. زيربناي اخلاق توسعه به بخش فرهنگ برمي گردد. تحقق همه اصول و مولفه هاي توسعه يافتگي مانند نظم، علم گرايي و غيره تابع توسعه فرهنگي است. منظور از توسعه فرهنگي شيوه فكر كردن، استنباط كردن و عمل كردن يك ملت در تمامي ابعاد زندگي است. نوع فكر كردن و انديشيدن يك ملت، ظرفيت پيشرفت آن را مي رساند. ملتي كه سراسر احساسات به جاي عقلانيت، سراسر هيجان و شور مداوم به جاي آرامش و تسكين و اعتماد، سراسر تضاد اختلاف به جاي اجماع و همفكري و سراسر تغيير و تحول آني به جاي ثبات فكري و عملي باشد نمي تواند به توسعه اميدار باشد.
اخلاق توسعه با مجهز شدن يك ملت به ويژگيهاي فرهنگي آغاز مي شود و با ويژگيهاي سياسي مانند دموكراسي ، آزادي ، چرخش نخبگان و حاكميت مستقل به پيش مي رود و در توسعه اقتصادي با رفاه، آرامش اقتصادي ، ثروت و سرمايه فراوان ، رشد علمي، تكنولوژيكي و فناوريك متبلور مي شود و در نهايت جامعه اي را مي سازد كه براي آينده و تك تك اعضايش برنامه اي خاص دارد. بعد اجتماعي توسعه به شاخص هايي چون اعتماد اجتماعي، آرامش و وقار اجتماعي، انسجام و يكپارچگي، تعادل و توازن اجتماعي و طبقاتي و مسئوليت اجتماعي بر مي گردد.
"اخلاق توسعه" مفهومي فراگير ، جهاني و ثابت در جهان است. هيچ كشوري نمي تواند براي خود نوع خاصي از آن را تعريف كند. اخلاق توسعه شاخصهاي لايتغير انسان توسعه يافته را به صورت فردي و اجتماعي مي رساند. مفاهيمي چون: آزادي، مسئوليت ، رفاه اقتصادي و رشد علمي، دستاوردهاي جامعه بشري هستند و ابزارهايي هستند كه انسان فارغ از هر مذهب و مليتي به آنها نيازمند است. آنچه از هم پيوستگي مولفه هاي اخلاق توسعه بر مي آيد اين است كه كشورها نيز در ارتباط و پيوستگي با همديگر امكان پيشرفت دارند، در جهان كنوني، جامعه و كشور پيشرفته، همان كشورهاي متصل و مرتبط با دنيا هستند، يعني اينكه توسعه در ارتباط با جهان است كه معنا مي يابد. خودكفايي امروز معنا ندارد بلكه ارتباط و يافتن جايگاه در مجموعه توليد محور دنيا اهميت دارد.
"اخلاق توسعه" با تمام فراگيري و يكپارچگي كه دارد نافي ملي گرايي و حفظ هويت محلي و قومي نيست. درك اين مسئله كه پيشرفت به اصولي ثابت و پايدار نيازمند است خيلي سخت نيست. آنچه بيشتر سخت و عجيب به نظر مي آيد عدم درك آن است . درك ضرورت نظم، عقلانيت و ارتباط با دنيا براي توسعه خيلي پيچيده ودشوار است. شفافيت "اخلاق توسعه" به انساني و طبيعي بودن آنها بر مي گردد.
نظر شما