به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا شریفی نیا در این نشست درباره انتخاب بازیگران گفت: "وقتی فیلمنامه را خواندم حس کردم دیالوگ شخصیت ها متعلق به خودشان است و با دقت برای آنها نوشته شده است. با توجه به اینکه هر کدام از بازیگران مونولوگ های بلند داشتند، دیگر بحث بازی دوجانبه بین بازیگران وجود نداشت و گفتن مونولوگ های طولانی و بازی این نوعی بسیار دشوار بود."
وی در ادامه افزود: "بازیگران کمی در سینمای ایران داریم که بتوانند مونولوگ را به خوبی بیان کنند و تلاش کردیم بهترین گزینه های موجود را انتخاب کنیم. برای هر نقش هم چند نامزد داشتیم. پیشنهاد آقای کرم پور برای آتیلا پسیانی نقش "حمید" بود که بعداً امین حیایی آن را ایفا کرد و نقشی که آقای پسیانی ایفا کرده بود نیز برای من در نظر گرفته شده بود و با مشورت هایی که با آقای کرم پور و پسیانی انجام دادیم در نهایت ایشان در نقش "رضا" ظاهر شد."
شریفی نیا تاکید کرد: "برای نقش "اکبر" که در نهایت آقای شکیبایی آن را ایفا کرد سه چهار گزینه داشتیم. اکبر عبدی، خسرو شکیبایی، داریوش ارجمند و خودم. با توجه به شرایط کاری هر بازیگر ما توانستیم از شکیبایی در این نقش استفاده کنیم. البته این بحث هم وجود داشت که شکیبایی فبلاً چنین نقشی را در "سالاد فصل" فریدون جیرانی بازی کرده بود، اما نوع بازی اش در "چه کسی امیر را کشت؟" با قبلی ها تفاوتی عمده داشت. برای نقش "عسل" نیز چند گزینه مد نظر داشتیم که در نهایت خانم الناز شاکردوست انتخاب شد."
بازیگر "دنیا" افزود: "روایتی از امام علی (ع) وجود دارد با این مضمون که شما حرف تان را بزنید و از میان این نظریات حقیقت به خودی خود آشکار می شود، در این فیلم روایت حقیقت از میان گفته های هفت شخصیت اصلی نمایان می شود. در کنار آن "چه کسی امیر را کشت" اثری است که اکشن و صحنه های عجیب و غریب ندارد و بازیگران بیشتر به شکل روایت بازی شان را ارائه می دهند و به خاطر اینکه فیلم های معناگرا را به مردم نزدیک کنیم، از بازیگرانی استفاده کردیم که حتماً محبوب تماشاگران باشند و یک قدم به مردم نزدیک بشویم. به همین خاطر از ابتدا قصد داشتیم در تمام نقش ها از بازیگران سرشناس و مطرح استفاده کنیم."
وی گفت: "در طول کار احساس کردم هر کدام از ما امیر را کشته ایم. به خاطر اینکه در زندگی روزمره خود این ذهنیت را نسبت به دیگران داریم که بر اساس ذهن خودمان در مورد آدم ها قضاوت می کنیم. بعد محاکمه و بعد آنها را می کشیم. به خاطر همین محتواست که این فیلم ارزشمند به نظر می رسد و دوست داشتم فیلم در شرایط خوبی تولید شود و با مخاطبان هم ارتباط برقرار کند و مصرانه تلاش می کنیم فیلم مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. البته تضادی که در مورد عقاید مخالف و موافق در مورد فیلم وجود دارد از ویژگی های فیلم است که باعث بروز نقطه نظرات مختلف شده است."
شریفی نیا در مورد استقبال مخاطبان از "چه کسی امیر را کشت؟" گفت: "به هر حال فیلم بیشتر مورد توجه مخاطبانی قرار گرفته که جستجوگر، کتابخوان و دوستدار آثار متفاوت هستند. امیدوارم این استقبال در سینمای ایران از آثار متفاوت استمرار پیدا کند و به جریان غالب در سینمای ایران تبدیل شود."
وی در مورد ویژگی های نقش دکتر "کامبیز مطلق" هم گفت: "ابتدا حس کردم می توانم در سه چهار نقش فیلم بازی کنم و به شوخی به کرم پور گفتم منتظر باشیم تا بازیگران نقش ها را انتخاب و هر نقشی ماند آن را بازی کنم. حتی اگر نقش "مرجان" هم بود در آن نقش ظاهر می شوم. اما در آخر به این نتیجه رسیدیم که بهتر می توانم در نقش دکتر مطلق ظاهر شوم."
وی در مورد همکاری با فیلمسازی جوان چون کرم پور و تفاوت آن با کار با داریوش مهرجویی و محسن مخملباف گفت: "سئوالات سخت نپرسید! مهدی کرم پور از جمله فیلمسازانی است که به راحتی می توان به او تکیه و با او کار کرد. برای بازیگر هیچ چیز بالاتر از آن نیست که یک اعتماد کامل به کارگردان داشته باشند. اگر شما به کارگردان فیلم اعتماد کنید کارتان عالی می شود. اولین مسئله مهم ارتباط و اعتماد دوجانبه بین کارگردان و بازیگر است. کرم پور در عین جوانی شناخت و تسلط کافی به مدیوم سینما و کارگردانی دارد و در دومین ساخته اش در حد کسانی کار کرده که 10 یا 20 اثر ساخته اند."
در ادامه جلسه، مهدی کرم پور در مورد روند شکل گیری فیلمنامه "چه کسی امیر را کشت؟" و کار گروهی نوشتن فیلمنامه گفت: "مولف بودن الزاماً نوشتن فیلمنامه توسط کارگردان نیست. اولین بار قضیه مولف بودن در سینمای موج نوی فرانسه توسط تروفو و گدار شکل گرفت. شما آیا می توانید بگوئید آلفرد هیچکاک که آثارش را خودش نمی نویسد فیلمساز مولف نیست؟ یک فیلمساز می تواند با ارائه تفکرات خود در کارهایش بدون اینکه مخاطب تیتراژ فیلمش را ببیند نام او را حدس بزند. این مسئله بسیار مهمتر از نوشتن فیلمنامه به صورت انفرادی توسط کارگردان است تا او را مولف نشان دهد."
وی تاکید کرد: "به شدت به کار گروهی اعتقاد دارم و متاسفانه در سینمای ایران کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. در مورد شکل گیری نوشتن فیلمنامه طرح اصلی کار متعلق به خودم بود و غیر از خسرو نقیبی و مهدی کیا که نام شان در شناسنامه کار ذکر شده، بسیاری دیگر از دوستان از جمله تهیه کننده و حتی تدوینگر فیلم بودند که به من مشاوره دادند. به هر حال فیلمنامه "چه کسی امیر را کشت؟" ماحصل یک کار گروهی و جمعی است."
کرم پور در ادامه در مورد ساخت موسیقی فیلم گفت: "از ابتدا قصد داشتیم از موسیقی انتخابی استفاده کنیم. صحنه ای در فیلم بود که باید شریفی نیا در آن حرکات موزون انجام می داد. از کارن همایونفر خواستم به عنوان دوست موسیقی این پلی بک را بنویسد و او این کار را کرد. در ادامه فردین خلعتبری وقتی متوجه شد من می خواهم برای فیلم از موسیقی انتخابی استفاده کنم اعلام کرد نمی گذارد این کار را بکنم و خودش مشغول ساختن موسیقی فیلم شد. در کنار این موسیقی متن از موسیقی های دیگر مورد علاقه ام و همکاری مانی منادی زاده برای انتخاب قطعات مورد نیاز استفاده کردم. البته یکسری از موسیقی ها در متن فیلمنامه وجود داشت از جمله موسیقی باخ هنگام صحبت های حمید."
کارگردان "چه کسی امیر را کشت؟" در ادامه در مورد شباهت روایت فیلم با نوع روایت مذهبی مشرق زمین از جمله تعزیه و نقالی گفت: "در ایران اکثر متون حکایتی است. در تاریخ بیهقی که از جمله متن هایی است که به داستان نزدیک است یک حکایتی است که در ابتدا توضیح داده می شود که حسنک بردار شد و کاملاً مشخص است. همان طور که ما در ابتدای فیلم با خبر مرگ امیر مواجه می شویم. در فیلم مرگ امیر مهم نیست. بلکه به بهانه مرگ امیر ما تا آخر قصه با تمام اطرافیان امیر آشنا شدیم و به تدریج نقاب ها از چهره برداشته شد. فیلم در حقیقت در مورد ریاکاری آدم هاست و باید در ارائه این مسئله صراحت به کار می بردیم و به همین دلیل مخاطب مستقیم مورد خطاب قرار گرفت."
وی تاکید کرد: "برخی مخاطبان بعد از دیدن فیلم عصبانی از سالن بیرون آمدند و من آنها را درک می کنم. زیرا فیلم آنها را در قالب شخصیت ها متهم می کند که دارای چه شخصیتی هستند و اگر تماشاگر با فیلم ارتباط برقرار می کند و می خندد نشانه این است که با آن ارتباط برقرار کرده. فیلم مثل یک شوخی می ماند که به مذاق عده ای خوش می آید و به مذاق عده ای دیگر نه. به نوعی دروغ گفتن و دورویی جزو لاینفک تمامی ارکان زندگی مان شده و می توانیم به راحتی دو چهره متضاد از خودمان نشان دهیم."
نظر شما