به گزارش خبرگزاری مهربه نقل از تایپه تایمز،"مارتین اورتگا" در تحلیل خود با اشاره به خوش بینی های پیش از حمله به عراق می نویسد: آمریکا باید از اشتباهاتی که می تواند برای این کشورهزینه های زیادی را به همراه داشته باشد؛ پرهیز کند.
اورتگا با اشاره به اظهار نظرهایی در آمریکا و دیگر نقاط و پیشنهاد برای اقدام علیه ایران این سئوال را مطرح می کند که در چنین صورتی، سناریوهای واقع بینانه در رابطه با پیامدهای چنین تهاجمی چیست؟آیا این افراد برنامه ای برای وضعیت پیش از جنگ دارند؟
در پاسخ به این سؤال، این نویسنده مقیم پاریس می گوید: بدون شک کسانی که تمایل به حمله - چه به تنهایی و چه به صورت ائتلافی - دارند و به هر شیوه ای در صدد ایجاد تغییراتی هستند باید بدانند که ایرانی ها در آستین های خود کارتهای دارند که برخی از آنها قابل پیش بینی و برخی دیگر خطرناک هستند.
این کارشناس، از اقدام گروههای مبارز اسلامی به عنوان یکی از گزینه ها یاد و اشاره می کند که ممکن است در این مسیر، درگیریها، سبب بسته شدن تنگه هرمز شود که 40 درصد نفت جهان از آن خارج می شود و به زعم وی افزایش سرسام آور قیمت نفت یکی از پیامدهای آن خواهد بود.
تحلیلگر ارشد در مؤسسه اتحادیه اروپایی برای مطالعات امنیتی در ادامه به دیدگاه برخی از تحلیلگران اشاره می کند.
این تحلیلگران بر این باورند که چنین پیامدهایی تنها می تواند برای چند ماه آزار دهنده باشد، ولی در عوض، ایران هسته ای دیگر تهدیدی به شمار نخواهد رفت،اما اورتگا به شیوه دیگری که ایران می تواند با آغاز "جنگی متقارن" آن را در پیش گیرد؛ اشاره می کند و به زعم وی این جنگ نه تنها در خاک ایران بلکه برای سالها در منطقه و همسایگی این کشور ادامه خواهد داشت.
اورتگا خاطرنشان می کند : جامعه بین المللی باید آماده پیاده کردن بهترین راه حل برای همزیستی مسالمت آمیز با ایران باشد و گاهی اوقات به اعتقاد این نویسنده این امر ممکن است شامل توسل به زود هم بشود، اما وی متذکر می شود که در جهان به هم مرتبط و وابسته، استفاده از زور نمی تواند نتیجه محاسبات سیاسی ملی باشد، بلکه این باید در اجماعی گسترده در زمینه یک ارزیابی محکم از تهدید به دست آید.
وی با اشاره به جنگ های پیشین همچون تهاجم سال 1991 به عراق و 1999 کوزوو به این نکته اشاره می کند که باید از تهاجمی که از سوی تعداد اندکی از کشورها حمایت می شود؛ به دلایل اخلاقی،حقوقی،و سیاسی پرهیز کرد.
وی ادامه می دهد که آمریکا و متحدانش باید در مورد ایران اصولی را در نظر داشته باشند:
نویسنده توصیه می کند که از تهدید موجود یک ارزیابی عاقلانه صورت گیرد و تا زمانی که قوانین بین المللی به طور جدی نقض نشده است، گفتگو با ایران ادامه داشته باشد، زیرا به گفته وی ایران عضوی از ان پی تی است و به طور مکرر اعلام کرده است که برنامه هسته ای آن در مسیری صلح آمیز قرار دارد و گفتگو با این کشور به منزله پذیرش و یا رد بیانیه تهران(درباره ماهیت برنامه اش) نیست، بلکه این شیوه ای را فراهم می آورد تا به درک بهتری از نقطه نظرات دست یابیم.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت گفتگو ها می نویسد: گفتگوها مفید است؛به خاطر اینکه بحث هایی را در داخل ایران مطرح می کند، اما اگر به این گفتگوها پایان داده شود اوضاع رادیکالیزه خواهد شد .
این کارشناس اشاره می کند که گفتگوها و چشم انداز حل این مسئله ممکن است میانه روها را تقویت کند و به لحاظ تاریخی در مورد کره شمالی نشان داد که فقدان گفتگوی درست، سازنده نبوده است.
وی در عین حال توصیه می کند که نباید تحریم را به کلی کنار گذاشت، اما به عقیده این تحلیلگر اروپایی، این امر باید به عنوان وسیله ای برای فشار تعبیر شود تا اینکه صرفاً به عنوان پیش در آمدی برای جنگ تلقی شود.
اورتگا در پایان اشاره می کند که نه فقط ایران، بلکه برخورد با مسائل پیش روی خاورمیانه نیاز به یک رویکرد تازه، جامع و با فکر باز دارد که در آن همه بازیگران منطقه باید دخالت کنند تا شیوه های جدید کشف شود و دولت آمریکا باید بداند که سیاست خارجی، سیاست امنیتی نیست و اینکه یک ارتش قدرتمند یک عصای سحر آمیز نیست
به عقیده این کارشناس اروپایی، اگر کسی چکشی دارد تمام مسائل به نظر میخ می رسند، اما به عقیده وی مشکل واقعی زمانی آغاز می شود که چنین تصور شود که چکش ممکن است راه حلی درست برای درمان سر درد باشد.
نظر شما