به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، چهل و سومین جلسه از سلسله درس گفتارهای اندیشه و عمل با موضوع «بنیادهای اجتماعی اخلاق از منظر امام موسی صدر»، عصر امروز، ۲ مرداد ۱۳۹۶ در محل موسسه برگزار شد.
سخنران این جلسه غلامرضا ذکیانی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود که مشروح سخنان او را در ادامه می خوانید.
اخلاق ارسطویی و تفاوت آن با اخلاق از منظر امام صدر
در مسئله اخلاق، امام موسی صدر نبوغ خاصی انجام داده و بهنحوی از گفتمانهای رایج در فلسفه اخلاق از منظر فلاسفه مسلمان و غربی خارج شده است. ارسطو حکمت را به دو دسته «نظری» شامل طبیعات، ریاضیات و الهیات و «عملی» شامل اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدُن تقسیم کرد. بسیاری بر این تقسیمبندی شبهاتی چون عقلی بودن آن را مطرح کرده و بسیاری نیز بحث کردهاند که آیا بین حکمت عملی و حکمت نظری روابط استنتاجی وجود دارد یا خیر؟ که البته وجود ندارد.
این تقسیمبندی وقتی به فلاسفه مسلمان رسید، کسانی مانند فارابی ملتزم آن بودند، اما ابنسینا به دلایلی حکمت عملی را حذف کرد و چون عموم فلاسفه پس از ابنسینا شاگرد و پیرو او بودند، دیگر در تاریخ فلسفه اسلامی کسی متعرض مباحث اخلاق و سیاست نشد. از نظر ابنسینا فلسفه اسلامی به دنبال علم یقینی است، بنابراین در مبادی علوم اسلامی به دنبال یقینیات میرود و از مشهورات که اخلاق در زمره آن قرار میگیرد دوری میکند.
ابنسینا در حذف حکمت عملی از فلسفه به یک عامل اجتماعی هم نظر داشت. عامل اجتماعی آن به قرون چهارم و پنجم بازمیگردد. در آن دوران علومی چون فقه و کلام بسیار رونق داشت و متکلمان و فقها به علم وارداتی چون فلسفه حساس شده بودند. در نتیجه این حرکت ابنسینا دو اتفاق مهم رخ داد: بحث مهم اخلاقی یعنی حسن و قبح به متکلمان واگذار شد و متکلمان همواره از جانب فلاسفه به جدلی بودن متهم شدند.
در دنیای جدید نیز که دین به دلایل اعمال کلیسا در قرون وسطی به کناری گذاشته شد، «اخلاق» به عنوان جایگزینی برای دین اهمیت بسیاری پیدا کرد. سوال مهمی که در اینجا مطرح شده چیستی مبانی اخلاق بود که چون به نتیجه مشخصی درباره آن نرسیدند بحث نسبیت در اخلاق را مطرح کردند.
عکسالعمل دانشمندان مسلمان به این نسبیت گرایی اخلاقی، آن بود که دوباره به طرف علم کلام و مساله حسن و قبح عقلی رفتند؛ اما امام موسی صدر چند مبنا برای اخلاق مطرح کرد که بر اساس آن از گفتمان ارسطویی و سینوی خارج شد. این در صورتی است که حتی امروزه نیز بسیاری از فلاسفه و دانشمندان تحت تاثیر ارسطو و ابنسینا هستند.
مبانی اخلاق از منظر امام موسی صدر
«اصالت اجتماع» مهمترین مبنای امام صدر است. اصالت اجتماع در مقابل اصالت فرد قرار میگیرد. ارسطو و فلاسفه مسلمان به اصالت فرد قائل هستند. در فلسفه اسلامی «اجتماع به ما هو اجتماع» هیچ جایگاهی ندارد. این در صورتی است که اگر اجتماع نبود «زبان»، «دولت»، «فرهنگ»، «تمدن»، «دین» و... نیز وجود نداشتند.
دلایل امام صدر برای اصالت اجتماع نیز مهم است. او تفسیری از مقام خلیفةاللهی دارد که بر مبنای آن مفهوم اصالت اجتماع هم مشخص میشود. در کتاب «ادیان در خدمت انسان» داریم: «فرد جزء حقیقی از جامعه است. او به روشنی از جامعه تاثیر میپذیرد و بر جامعه اثر میگذارد. آدمی در تکوین خود، زندگی، فرهنگ و در همه امور، جزئی از جامعه خویش است. نمیتوان برای فرد و تربیت او برنامهریزی کرد و در عین حال او را در جامعهای رها ساخت که با تعالیم و برنامههای مذکور سنخیت و تناسبی ندارد.»
امام صدر سه عامل را برای پیدایش تعامل و مبادله بین افراد لازم میداند: «تفاوت در شایستگیها»، «بزرگتر بودن اهداف بشر از تواناییهای فردی» و «وجود خطرات و تنگناهای قویتر از توان فرد». در گفتمان امام صدر انسان از یک سو خلیفةالله است و از سوی اصالت اجتماع مورد پذیرش قرار میگیرد. از نظر امام مقام خلیفةاللهی صرفا در فرآیند اجتماع امکان تحقق پیدا میکند. به عبارتی همه ظرفیتهای نهفته بشری سبب این مقام میشود.
تفاوت دیدگاههای امام صدر با دیگر اندیشمندان
در نگرش امام صدر سه ضلع درهم تنیده یعنی خدا، انسان و اجتماع اصالت دارند. اندیشمندی چون امیل دورکیم فقط اصالت اجتماع را قبول دارد و انسان را مقهور اجتماع میداند. استاد مرتضی مطهری اصالت انسان و اجتماع را میپذیرد، اما بعد الهی این ترکیب را از ناحیه فطرت انسانی توضیح میدهد. به عبارتی در نگرش استاد شهید مرتضی مطهری پیوند اصالت اجتماع با ذات انسان برقرار است، اما با آموزههای دینی ارتباط مستقیمی ندارد. این در صورتی است که در نگرش امام صدر آموزههای دینی مستقیما در خدمت تقویت، تثبیت و حتی تقدیس عناصر اجتماعی قرار دارند.
از نظر امام صدر ایمان به خدا بدون خدمت به خلق خدا امکان ندارد. انسان مخلوق خدا و خلیفه اوست. ادیان نیز برای تربیت همین انسانها بوجود آمدهاند. امام همچنین اهمیت محیط در تربیت انسانها را نیز بسیار زیاد میداند. بنا بر عقیده امام صدر ما برای تربیت فرزندانمان گاهی صرفا به آنها میگوییم که دروغ نگویند. این روش بسیار سطحی است. زمانی نیز فرزندان را از زشتی دروغ آگاه میکنیم که این تاثیری عمیقتر از روش نخست دارد؛ اما اگر فضای سالمی را فراهم کنیم که نیاز به دروغگویی نباشد و کودک اگر در این فضا دروغ بگوید احساس از خودبیگانگی کند، این عالیترین سطح تربیتی است.
راههای تقدیس احساس مدنی در اسلام
امام موسی صدر در کتاب «ادیان در خدمت انسان» میگوید که عطا و دهش از وظایف دینی است. همچنین باور به این نکته که مردم «عیال الله» یعنی خانواده خدا هستند و اینکه تثبیت پیوندهای اجتماعی در حوزه فرهنگی صورت میگیرد، از دیگر راههای تقدیس احساس مدنی است.
در توضیح «عطا و دهش» باید گفت که متقین به اصولی پایبند هستند که مهمترن آنها انفاق، عطا و بخشش است. عطا جزئی از تقواست و آنچه فرد به جامعه میدهد حقی است که جامعه بر گردن او دارد.بنا به کلام مارتین لوتر انسان وقتی صبحانه خود را میخورد باید بداند که هر لقمه آن را مدیون نیمی از جمعیت جهان است. ببینید ما مدیون تلاش دیگران هستیم پس اگر بخواهیم آنچه را که تملک ماست احتکار کنیم، چیزی را که حق ما نیست احتکار کردهایم. بنابراین باید علم، مهارت و اموالمان را انفاق کنیم. قرآن نیز بر مالکیت شخصی تاکیده کرده اما منطق قرآنی میگوید مال در دست انسان امانت است و با اینکه تصرف شخص دیگر در آن جایز نیست، اما آن مال متعلق به همه مردم است.
انفاق برای انفاق کننده پاداش اخروی دارد، اما نتیجه آن در همین دنیا نیز قابل توجه است. انفاق کننده بیشتر از گیرنده بهره میگیرد، چرا که باعث میشود افراد بیشتری در ساختن جامعه سهیم شوند که در نتیجه سطح جامعه ارتقا مییابد. همچنین عوارض فقر، بدبختی، فلاکت و عقدههای روانی ناشی از آن نه تنها در طبقه محروم که به کل اجتماع سرایت خواهد کرد. بنابراین انفاق نکردن در معرض هلاکت جمعی قرار گرفتن است.
حرمت غیبت از منظر اجتماعی
امام صدر تفسیرهای جالبی نیز در تاثیر اجتماعی غیبت دارد. او میگوید: «انسان در جامعه خویش زندگی و به آن جامعه خدمت میکند و در مقابل جامعه نیز از تواناییهای او با توجه به اطمینان و اعتمادی که به او دارند استفاده میکند. اگر این اعتماد و اطمینان گرفته شود، بدین معناست که او از نظر اجتماعی مرده است و جامعه این فرد را از دست داده است. هر غیبت و ذکر سوئی از او ضربهای به زندگی اجتماعی اوست و باعث سلب اعتماد دیگران میشود که این اعتماد همه وجود اوست.» در این میان اطمینان کلیدیترین حرف امام است که با غیبت از بین میرود.
فضایل اخلاقی از منظر امام صدر صفات و فضلیتهایی است که اگر انسانها رعایت کنند، اعتماد و اطمینان بین افراد که عناصر اصلی اجتماع هستند روز به روز قویتر میشود. اجتماع سالم فقط با رعایت فضایل اخلاقی است که تداوم پیدا میکند. با تمام این اوصاف به یقین میتوان گفت که تنها نسخه نجات بخش برای بشریت نسخه امام موسی صدر است.
نظر شما