به گزارش خبرنگار مهر، در آخرین روز از سمینار جامعه شناسی حجاب و بد حجابی پنل مطالعات انتقادی تجارب سیاستی، اجرایی جمهوری اسلامی با حضور سه نفر از بانوان فعال در این زمینه برگزار شد.
جناب اصفهانی بانوی پژوهشگر و فارغ التحصیل رشته مردم شناسی در این پنل نتیجه تحقیق خود که با همکاری دکتر تقی آزاد ارمکی انجام داده بود را ارائه داد. موضوع تحقیق او پیامدهای مبارزه با بدحجابی برای خانم های چادری بود.
وی گفت: بعد از انقلاب، از سال ۱۳۵۸ الزام رعایت حجاب قانونی شد و در مقابل مقاومت هایی هم صورت می گرفت که این نوع مقاومت ها با برخورد کمیته و نیروی انتظامی مواجه می شد. در سال ۱۳۸۶ طرح مبارزه با بدحجابی در قالب گشت ارشاد، توقیف خودرو، جریمه نقدی بانوان سرنشین و ... شروع به کار کرد. بنده در سال ۱۳۸۹ تحقیقی را آغاز کردم که در این تحقیق مصاحبه های عمیق و هم دلانه با بانوان چادری و بانوان بدحجاب انجام دادم.
این پژوهشگر اجتماعی افزود: از نتایج این مصاحبه ها مشخص شد که خانم های چادری این احساس را داشتند که به خاطر چادرشان از امکانی مثل کافه، رستوران، تئاتر و ... طرد و یا توسط خانم های بدحجاب تحقیر می شوند. به عقیده این بانوان چادری اجرای طرح هایی مانند گشت ارشاد باعث می شود که زنان بدحجاب بیشتر تحریک شوند و بعد از اجرای چنین طرح هایی برخورد زنان بدحجاب با زنان چادری بدتر و تندتر شده است. اما در مقابل خانم های بدحجاب معتقد بودند که اغلب خانم های چادری افرادی متظاهر هستند که برای کسب منافع چادری شده اند. همچنین آنها فکر می کردند زنان چادری از بودن گشت ارشاد نفع می برند.
جناب اصفهانی ادامه داد: دست اندرکاران و برنامه ریزان طرح های برخورد با بدحجابی باید به پیامدهایی از این دست نیز فکر کنند و توجه داشته باشند که سبکهای مواجهه ایشان ممکن است به زمینه سازی برای انزوای بانوان چادری هم بیانجامد و نیز ابعاد مقاومت بدحجابها را پیچیده تر کند بیشتر به انزوا ببرد و مقاومت زنان بدحجاب را پیچیده تر کند. علاوه بر اینکه زنان چادری به دیگری زنان بدحجاب تبدیل می شوند و انسجام زنان نیز پایین می آید. به بیان دیگر برگزاری چنین طرح هایی زنان را در جامعه دو قطبی می کند. از طرفی عدم اعتماد به زنان چادری مانع زیست مسالمت آمیز زنان و مانع حاکم شدن آرامش اجتماعی می شود. در چنین شرایطی زنان چادری به واسطه بازنمایی که از آنها می شود ناگزیرند هویت خود را تکه، تکه به دست آورند.
وی در پایان گفت: متاسفانه دستگاه های اجرایی و سیاستی ما به ساده ترین و دم دستی ترین راه یعنی برخورد نیروی انتظامی روی آورده اند ولی به پیامدهای منفی آن کمتر توجه دارند. لذا لازم است به پدیده بدحجابی به عنوان یک پدیده چند وجهی نگاه کنیم تا بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم.
دیگر بانوی پژوهشگر این پنل رمضانی بود. وی گفت: جمهوری اسلامی در حوزه کار فرهنگی بلاتکلیف است و نمی داند که در این باره باید چه کند. بنابراین من زن مسلمان هم در امری مثل امر به معروف و نهی از منکر بلاتکلیف می مانم.
وی افزود: موضوع تحقیق بنده در این رابطه بوده که چه عواملی در تغییر سبک زندگی دینی افراد تاثیرگذار است. پرورش افراد به دو دسته پرورش اجتماعی اولیه و ثانویه تقسیم می شود. پرورش اجتماعی اولیه مربوط به درون خانواده و قبل از ورود فرد به جامعه است اما پرورش ثانویه از زمانی آغاز می شود که فرد وارد مدرسه و بعد اجتماعات بزرگتر می شود. اگر به فکر سیاستگذاری و تغییر هستیم باید به محل پرورش اجتماعی ثانویه توجه کنیم.
رمضانی در پایان اضافه کرد: در مسیر تغییر سبک زندگی افراد به یک مربی نه به معنای یک معلم بلکه به معنای یک راهنما احتیاج داریم. در نتایج تحقیق ما مشخص شد که بسیاری از افرادی که به سبک زندگی دینی روی آوردند مربی هایی داشتند که آن مربی ها معلمان دینی و قرآن مدارس بوده اند. اگرچه در کنار این افراد معلمان دینی و قرآنی هم داشتیم که باعث جدایی افراد از مسیر زندگی دینی می شوند.
این پژوهشگر در ادامه سخنرانی اش به نتایج موردی تحقیقاتش پرداخت.
نظر شما