مسئول دفتر اقتباس ادبی بنیاد سینمایی فارابی درباره فعالیت های این دفتر به خبرنگار مهر گفت: "یک وجه از بحث سلیقه حاکم بر این دفتر به شخص من برمی گردد که آن را قبول دارم. من آدم مذهبی هستم که ایدئولوژی اسلام و مبانی هنر قدسی را قبول دارم و به این موضوع هم افتخار می کنم. از نگاه من رمان معاصر رمانی است که از چنگال پدیده نیهیلیسم فرار کرده است. در 400 سال گذشته مثلث جویس، پروست و کافکا میوه پوچگرایی را به اروپا عرضه کردند و صادق هدایت هم از شاگردان راستین این جریان بود. به این ترتیب بخشی از ادبیات گذشته ما متأثر از این یأس فلسفی است."
مصطفی جمشیدی در توضیح سلیقه و نوع نگاه حاکم بر این دفتر را چنین کالبدشکافی کرد: "در بحث سلیقه من به عنوان مسئول این کار نمی توانم به آرمان های توده مردم پشت کنم. اگر از میان آثار نویسندگان قبل از انقلاب اثری پیدا شود که مخل این مبانی اعتقادی نباشد، قطعاً در این شوراها مطرح می شود. پس سلیقه شورایی که در این دفتر حضور دارد و من فقط یک رأی در آن دارم، جدا از سلیقه شخصی من است. به این ترتیب سلیقه شخصی من در رودررویی با سلیقه جمعی شورا کمرنگ می شود."
وی در ادامه با تائید نظر یکی از سینماگران در این خصوص که مشکل اصلی اقتباس در هر کشور سیاست است، ادامه داد: "هر کتابی در هر فرهنگی در کانون محوری توجهات قرار می گیرد. به عنوان مثال کتاب "بامداد خمار" در تاریخ نشر ایران بالاترین رتبه را کسب کرده و تأثیری گسترده در زوایای پنهان زندگی و سلایق مردم داشته، هر چند منتقدان ادبی در مورد ارزش ادبی آن دچار اختلاف نظر باشند."
این نویسنده در ادامه با عادی دانستن روند تولید یکساله در یک اثر اقتباسی و بررسی عملکرد این دفتر نوپا گفت: "ما و مدیران فارابی اعتقاد داریم به کمک صاحبان تجربه در سینمای اقتباسی مدلی تناور برای این گونه سینمایی بسازیم و بگوییم منظورمان چنین مدلی است. مدیران ما معتقدند سینما باید حیات طبیعی خودش را پیدا کند، به این مفهوم که یک فیلم مختصات طبیعی خودش را به لحاظ تهیه کننده، نویسنده و ... پیدا کند و ما هم بیشتر از کارهای معمول از آن حمایت خواهیم کرد."
جمشیدی با تاثیرگذار دانستن سیاستگذاری های یک سال گذشته دفتر اقتباس ادبی گفت: "در حال حاضر کمال تبریزی قصد اقتباس از چند داستان کوتاه سیدمهدی شجاعی را دارد، "عروسک فرنگی" فرهاد صبا بر اساس داستانی از یک نویسنده خارجی ساخته و اکران شد، کار مازیار میری بر اساس کتابی از احمد دهقان نوشته شده و ما هر چند مستقیم در نگارش و ساخت این فیلم ها مشارکت نداشتیم، ولی بالاخره جریان سازی کرده ایم."
جمشیدی با اشاره به نقش اجتناب ناپذیر نظارتی بنیاد فارابی افزود: "این بنیاد به دلیل وجود اساسنامه متولی سینمای حمایتی و نظارتی است، وگرنه به همه فیلمنامه های ارائه شده 100 میلیون می دادیم تا تولید را شروع کنند. ارائه فیلمنامه اصلاً به همین جهت است که ما ببینیم نکات فنی و حرفه ای در آن رعایت شده و اینکه چقدر دراماتیک است. سنت فیلمنامه نویسی در کشور ما تا حدی سید فیلدی و فنی است. بنابراین فارابی علاوه بر نظارت بر این وجوه به مباحث محتوایی هم دقت نظر دارد و ما منکر این نظارت نیستیم."
مسئول دفتر اقتباس ادبی فارابی جریان اقتباس را متعلق به این دفتر ندانست و ادامه داد: "این جریان قبل از انقلاب هم وجود داشته ولی بیشتر از ادبیات خارجی. وقتی به آثار آقایان مهرجویی ، تقوایی و ... حتی قبل از انقلاب نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که سینمای ایران پیشینه ادبی دارد. این دفتر به اهمیت مضاعف اقتباس در سینمای ایران می پردازد."
وی به نوعی شکست عملکرد این دفتر را در جذب صاحبان تجربه در عرصه اقتباس اینگونه تحلیل کرد: "این مبحث ایجاب می کند به طور موردی بررسی را انجام دهیم. در مورد رمان "استخوان خوک و دست های جذامی" مصطفی مستور را محمد رحمانی اقتباس کرد و فیلمنامه نوشته شده هم بسیار خوب بود. ولی ما اسیر نوعی سوء تفاهم شدیم، به این دلیل که در روند این اقتباس دخالتی نداشتیم و آقای منوچهر محمدی پیگیر بودند. حتی برای عقد قرارداد با آقای مستور دچار مشکل بودند که من از دوستی ام با مستور استفاده و موافقت ایشان را جلب کردیم."
جمشیدی ادامه داد: "اما واقعیت این است که آقای محمدی به عنوان یک تهیه کننده حرفه ای هیچگونه مشورتی در مورد فیلمنامه با من نکردند، حتی به عنوان یک دوست که 20 سال است همدیگر را می شناسیم و یک کارشناس. در برخی موارد فیلمنامه آقای رحمانی نگاه تندی حاکم بود و به این دلیل با این کار موافقت نشد و در نیمه راه متوقف ماند. اقتباس آقای محمدعلی سجادی از کتاب "چه کسی پائولو مولینا را کشت؟" هم به دلیل برقرار نشدن همین رابطه متقابل در مرحله نگارش متوقف شد. این دو کار انرژی و بار روانی زیادی را از این دفتر گرفت."
مسئول دفتر اقتباس ادبی در خصوص رمان پیشنهادی فرزاد موتمن و سعید عقیقی این چنین توضیح داد: "تعجب می کنم که ایشان با اولین کتابی که به من معرفی کردند و همه ما شکوهمند بودن این کتاب را متفق القول قبول داشتیم و حتی حق ترجمه آن را هم از آقای بهمن فرزانه خریدیم، چطور با اولین مانع از این کار انصراف دادند. مشکل بر سر طرحی بود که آقای عقیقی ارائه دادند و به لحاظ دراماتیک ضعیف بود و دوستان شورا و من در این مورد با یکدیگر هم عقیده بودیم. ما درخواست بازنویسی آن و معرفی یک تهیه کننده را داشتیم که به سرانجام نرسید."
جمشیدی درباره اقتباس علی عبدالعلی زاده از "ویکونت شقه شده" و دیگر کارهای آماده این دفتر گفت: "این کتاب یک انتخاب بلندپروازانه بود، چون جلوه های ویژه آن به حدی است که در غرب هم موفق به ساخت فیلمی بر اساس آن نشدند. آقای عبدالعلی زاده تنها کارگردانی است که با ساخت "سیزده گربه روی شیروانی" نشان داد با تکنیک های جدید آشناست. اگر این فیلم در ایران ساخته شود یک گام موثر برای این بخش از سینمای ماست. کتاب "پدر آن دیگری" خانم پریوش صنیع پور را در آینده نزدیک آقای یدالله صمدی کلید می زند و "گوشواره" آقای وحید موسائیان هم بر اساس داستان "رنگ انار" هوشنگ مرادی کرمانی هم آماده نمایش در جشنواره فیلم فجر و جشنواره کودک و نوجوان است."
مسئول دفتر اقتباس ادبی فارابی در ادامه بررسی های موردی همکاری نکردن فعلی فیلمنامه نویسان مستقل با این دفتر را این گونه تحلیل کرد: "آقای توحیدی، خانم فرشچی، آقای مهدوی فر و ... از اولین اعضا تشکیل جلسات ما و جزو هیئت اصلی بودند که برخی جلسات را نمی آمدند و نگاه صنفی به ماجرا داشتند. به این مفهوم که هیچ ساز و کاری طراحی نکرده بودند که فیلمنامه نویسان مستقل بتوانند از ماحصل خروجی های این دفتر استفاده کنند. البته نگاهشان را به همه وجوه این جلسات تسری نمی دادند، ولی فعال بودن و نبودنشان به من ربطی پیدا نمی کند، چون این دفتر که متعلق به من نیست! مثلاً وقتی این دفتر حق تألیف کتاب "شما که غریبه نیستید" را می خرد، متعلق به من که نیست، هر کس می تواند بر اساس آن یک فیلمنامه بنویسد."
جمشیدی با دخیل دانستن بی سوادی، کم عنایتی و کم رمقی برخی فیلمنامه نویسان در مهجور ماندن اقتباس از طرف فیلمنامه نویسان مستقل اضافه کرد: "عموم فیلمنامه نویسان ما دنبال این هستند که با سلایق تهیه کنندگان همسو باشند و دغدغه فرهنگ سازی ندارند. به همین دلیل این نگاه تجاری بر همه وجوه سینمای ما از جمله فیلمنامه نویسی حاکم شده است. البته ساز و کارهایی برای این امر از سوی ما طراحی شده که ما با تهیه کننده رو به رو باشیم و ان شاء الله نتایجش اعلام می شود."
وی گله خود را از عموم تهیه کنندکان سینمای ایران این گونه عنوان کرد: "من به هر کدام از تهیه کنندگانی که می شناختم چند جلد کتاب دادم که بخوانند، ولی جز یک عده معدود کسی در مورد خوب یا بد بودن کتاب ها به من حرفی نزد. متأسفانه تهیه کنندگان ما گرفتار نوعی روزمرگی هستند که مانع انجام چنین کارهایی می شود. البته سینمای بدنه ما به نوعی مقلد است و باید چند نمونه ساخته شود و با فروش به نسبت متعارفی پیدا کند تا بحث حمایت های ما هم عملی تر شود. در این صورت تهیه کنندگان سراغ این کار خواهند آمد."
مسئول دفتر اقتباس ادبی با اشاره به اینکه حدود 80 درصد برندگان اسکار و 96 برندگان جایزه امی مربوط به کارهای اقتباسی است، افزود: "سینمای ما فقط یک سینمای جشنواره ای نیست، بلکه یک سینمای عام است. طبیعی است که پدیده اقتباس در این سینما که مولف بودن کارگردانان در آن عمده است، شکل نگرفته. البته در بطن سینمای ما یک اقتباس پنهان وجود دارد که شکل ابتدایی اقتباس است. در کشورهای خارجی این شکل قانونمند شده و همه خود را ملزم به رعایت حقوق نویسنده می دانند. ما ساز و کاری طراحی کرده ایم که در صورت اجرا می تواند اقتباس را قانونمند کند و ما بتوانیم جوابگوی مشکلات حقوقی آن هم باشیم."
جمشیدی در پایان از اعضا شورای دفتر اقتباس ادبی تشکر کرد و گفت: "من از زحمات آقایان رسول صدر عاملی، مهدی سجاده چی، قاسمعلی فراست،علی موذنی، خانم یثربی و دوستان سابق این شورا آقای توحیدی، خانم فرشچی و ... تشکر می کنم که همه تلاش کردند تا مختصات یک کتاب را با سینمای ایران نسبت بدهند."
نظر شما