به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر ناصر سقای بی ریا عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: علوم انسانی متاثر از شناخت های ما نسبت به انسان است. اگر ما ابعاد وجودی انسان را نسبت به هر رشته از رشته های علمی مورد بررسی قرار دهیم و به شناخت برسیم ولو آن شناخت ها، شناخت ظنی باشد که مبدا تئوری پردازی هایی شده باشد، شناخت ما نسبت به انسان تاثیرگذار در علم است و این ویژگی علوم انسانی نسبت به علوم پایه است.
وی بیان کرد: علوم پایه مانند ریاضیات و فیزیک ارتباطی به وجود انسان ندارند مثلا فیزیک درباره تحولات فیزیکی مواد است و به ماهیت انسان کاری ندارد. ویژگی علوم انسانی موضوعیت داشتن انسان است. پس انسان چیست و چه ویژگی هایی دارد که بر اساس آن در رشته های علمی مختلف از جمله حقوق و اقتصاد مورد بررسی قرار می گیرد؟
شناخت بشر نسبت به خودش، آمیزه ای از یقینیات و مظنونات و سوالات است
سقای بی ریا افزود: انسان موجود پیچیده و دارای ابعاد مختلفی است و هیچ کدام از دانشمندان مدعی نیستند که ما انسان را آنگونه که باید، شناخته ایم. شناخت بشر نسبت به خودش، آمیزه ای از یقینیات و مظنونات و سوالات است. ما بخشی از وجود انسان را می شناسیم و به بخشی دیگر هم شک داریم. لذا سوالات زیادی از انسان در همه علوم ایجاد شده و ادامه دارد.
وی بیان کرد: شناخت بر رویکردها و نظریه پردازی های بعدی تاثیر می گذارد و اگر شناخت مبنا تغییر پیدا کند، روبنا هم تغییر می کند. در اینجا این سوال مطرح می شود که چرا علوم انسانی باید اسلامی شود؟ زیرا شناخت قطعی و یقینی درباره انسان از اسلام گرفته می شود و اسلام هم متصل به وحی الهی است. یعنی علمی که پیامبران از خدا داشتند و خدایی که نسبت به همه چیز آگاه است پس علوم پیامبران ریشه در علم الهی دارد.
وی اظهار کرد: اسلام دین حق است و همه ادیان الهی در واقع یک دین هستند. پیامبران به همه انسانها گفتند که به خدا ایمان بیاورید و او را اطاعت کنید. ویژگی اسلام تاکید بر علم و یقین است و مبنای دین را بر یقین می گذارد. بعضی از ادیان تحریف شده به یقین قلبی تاکید ندارند و تنها لازم است به یک سری از اعتقادات این ادیان ایمان آورده شود و تنها تقلید کورکورانه صورت می گیرد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) افزود: اسلام بر مبنای عقل و درک و یقین پایه گذاری شده است و مسائل یقینی درباره عالم و انسان دارد. آنچه که اسلام درباره عالم بیان می کند، جهان بینی گفته می شود . بخش هایی از اصول دین مانند توحید و معاد و نبوت هم به ماهیت انسان مرتبط است. معاد انسان شناسی است زیرا بیان می کند که زندگی انسان محدود به این دنیا نمی شود و زندگی بی نهایتی دارد. معاد با قدرت و علم الهی تحقق پیدا می کند اما موضوع معاد انسان است.
سقای بی ریا اضافه کرد: شناخت هایی در اسلام نسبت به انسان داریم از جمله یقینیات که اگر آنها را مفروض بگیریم، خیلی از آنها از وحی استنباط شده و ما را شکل و جهت می دهند. همانطور نگاهی که دانشمندان غربی به انسان داشتند و به آنها جهت داده است. ولی ما معتقدیم نگاهی که آنها داشتند، ناقص بود. مانند اینکه فقط انسان را ماده فرض کنیم. اما این نظریه مبنا و پایه برای بسیاری از مسائل علوم انسانی شده و روندهای ناقصی را ایجاد کرده است.
وی اضافه کرد: معنای اسلامی کردن علوم این است که ابتدا به صورت مبنایی درک و شناخت خود را نسبت به ماهیت انسان تصحیح کنیم و از یقینیات اسلام و وحی استنباط کنیم و بر پایه شناخت صحیح نسبت به انسان، روانشناسی و جامعه شناسی و … را بسازیم. این روندی عقلانی و کاملا علمی است. ما می خواهیم بحث علمی نسبت به انسان از دو دیدگاه اسلامی و غیراسلامی انجام شود تا شناخت ما نسبت به انسان مشخص شود.
وی یادآور شد: وقتی فروید می گوید: «خدا در واقع تخیل است. یعنی انسان در زمان بزرگسالی به جای پدر و مادری که در کودکی امر و نهی می کند، خدا را تصور می کند.» خدایی که فروید طراحی می کند، تخیلی است. این انکار خدا به صورت واقعی، روندهای مختلفی را شکل می دهد. ما باید این مبانی را تصحیح کنیم. یعنی مبانی صحیحی را مستحکم کنیم و بر اساس مباحث علمی، مبانی صحیح از دیدگاه اسلام را فرض بگیریم و بر اساس آن جلو برویم.
وی با اشاره به اینکه انسان دارای روح مجرد است، گفت: همه انبیاء الهی بر داشتن روح در انسان تاکید داشتند که با مرگ بدن از بین نمی رود و در قیامت مشهورمی شود. فلاسفه هم استدلال هایی دارند که مشخص می کند انسان دارای بعد غیرمادی است که آن حقیقت انسان است. علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسم با دلیل عقلی اثبات می کند که ادراک نمی تواند ماده باشد زیرا ادراک ویژگی هایی فراتر از ماده دارد.
وی ادامه داد: روح مجرد یکی از بحث های عمده ما با دانشمندان ماده گرای غربی است. خیلی از نظریه پردازان بعد از رنسانس دیدگاه های مادی پیدا کردند و بر این اساس سخن گفتند. عده ای از این افراد عنوان می کنند که به جهان غیر مادی کار ندارند یعنی چنین جهانی وجود ندارد و برای آنها ثابت نشده است. و چنین نظری عملا انکار چنین جهانی می شود. به دلیل مبنا قرار دادن چنین شناخت هایی دسته ای از شناخت های بشری نسبت به علوم انسانی به بی راهه رفته است و باید آن را تصحیح کرد. چنین تصحیحی دستوری نیست و علمی است.
سقای بی ریا با بیان اینکه ما در روانشناسی بحث علمی نسبت به ویژگی های زیربنایی انسان می کنیم و بر مبنای استدلال می گوییم که مبانی باید تصحیح شوند، گفت: برآیند اسلامی سازی به صورت ریشه ای هم به همین شکل است. هدف ما از ایجاد موسسات مختلف و تربیت محققان و پژوهشگران این است که با استدلال و روش های قطعی انسان را بشناسیم و بر پایه شناخت مبنایی مسائل روانشناسی را مورد بحث قرار دهیم.
سقای بی ریا افزود: ما می خواهیم اگر مساله ای از مسائل روانشناسی مطرح می شود، اصول و مبانی آن را ملاحظه کنیم و آن را نقد کنیم. و مبانی اسلامی ما که با غرب متفاوت است به نحو دیگری با آن برخورد شود. چنین رویه ای نظریه پردازی اسلامی است. به عنوان مثال اگر دیدگاه اسلام درباره مساله هوشیار و نیمه هوشیار در تئوری فروید بررسی شود، اسلامی سازی صورت گرفته است. ما باید ببینیم دیدگاه فروید بر مساله هوشیار و نیمه هوشیار بر چه مفروضاتی پایه گذاری شده و آنها را نقد کنیم و دیدگاه قرآن را هم بررسی کنیم. در نهایت نباید آنچه که اسلام بیان کرده را همان نظریه فروید بدانیم و یا این نظریه را نفی کلی کنیم.
وی اظهار کرد: در علوم انسانی برخلاف علوم پایه بسیاری از نظریات و تئوری هایی که وجود دارد، ظنی است و قطعی مانند ریاضیات نیست. ما با دسته ای از دانش های قطعی مواجهه نیستیم. بلکه نظریات و رویکردهای ظنی وجود دارند و مطالعات میدانی هم نمی تواند تعیین تکلیف کند. گروهی از مطالعات بعضی از مسائل را اثبات می کند که گروه دیگر عکس آن مسائل را اثبات می کند.
ما درصددیم مبانی صحیح در شناخت انسان را از دیدگاه اسلام پیدا کنیم
سقای بی ریا یادآور شد: ما درصدد هستیم مبانی صحیح در شناخت انسان را از دیدگاه اسلام پیدا کنیم و بر اساس آنها نتایجی که در مسائل موجود در هر کدام از علوم از جمله روانشناسی وجود دارد را بررسی کنیم. اگر چنین مساله ای را بیان و مورد بحث قرار دهیم به روانشناسی اسلامی دست پیدا خواهیم کرد. چنین فرآیندی بسیار عظیم است و به تحقیقات گسترده ای نیاز دارد و باید از مبانی و اصول آغاز کرد و آنها را در مسائل علوم انسانی بسط داد.
وی با اشاره به کاربردی کردن روانشناسی اسلامی در دانشگاه ها و حوزه ها گفت: در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا دانشگاه می تواند در اسلامی سازی کمک کند یا خیر؟ ضمن اینکه حوزه چه کمکی می تواند انجام دهد؟ در دانشگاه رشته هایی از علوم دانشگاهی که به شناخت انسان می پردازد، می تواند کمک کننده باشد اما این کمک رسانی در حوزه بیشتر است.
سقای بی ریا افزود: فلسفه اسلامی در دانشگاه توسط دانشمندان مسلمان و اکثرا حوزوی رشد پیدا کرد. فلسفه ابن سینا و اشراق را بیشتر مدرسان حوزوی تدریس می کردند. ماهیت این فلسفه بیشتر حوزوی است لذا وقتی امام خمینی(ره) در بحث اسلامی سازی فرمود: «دانشگاه ها باید به سوی حوزه ها دست دراز کنند.» مبانی را باید متخصصان حوزوی بررسی کند. در مسائل آیات قرآن و احادیث هم وجود دارند که باید از آنها هم استنباط شود.
هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اضافه کرد: استفاده از آیات و احادیث نیاز به تبحر خاصی دارد که باید این تبحر را در حوزه بیابیم. دانشگاه ها بیشتر سبقه تجربی و میدانی دارند و در بخش تجربی کار را می توانند به عهده بگیرند یعنی باید همکاری میان حوزه و دانشگاه صورت گیرد. ما مبانی اسلامی را مبنا کردیم و نظریه پردازی تولید شد. اساتید هم در دانشگاه ها می توانند نظریه ها را مورد بحث قرار دهند.
وی ادامه داد: بخشی از کار در علوم انسانی نظریه پردازی و بخش دیگر کاربردی کردن علوم است. مثلا در مشاوره یا روان درمانی از نظریه ای استفاده می کنیم. مسائل کاربردی مشکلات جامعه را پیش می برد اما کاربرد سوار بر نظریه است یعنی تا زمانی که نظریه ای صحیح نباشد، کاربرد صحیحی نمی توانیم داشته باشیم. کاربرد اصل نیست و آنچه که بر شیوه های کاربردی تاثیر می گذارد، نظریات است.
وی یادآور شد: بنابراین ما مبانی انسان شناسی داریم که زیربنا قرار می گیرند و نظریه پردازی و مکاتب و رویکردهایی در هر کدام از مسائل علوم انسانی داریم که در مرحله بعد قرار دارند. کاربرد هم در مرحله آخر قرار می گیرد و از نظر اهمیت علمی تابع تحقیقات و بررسی های نظری و مبنایی قرار می گیرد.
وی با اشاره به نقش دانشگاه ها گفت: پس دانشگاه هم می تواند نقشی را به فراخور رویکرد خود و ظرفیت های خود درکاربردی کردن روانشناسی اسلامی داشته باشد منتها ظرفیت ها هم دارای محدودیت است. ظرفیت هایی که در حوزه وجود دارد بیشتر ارتباط با مبانی پیدا می کند. اکنون صدها نفر در حوزه در علوم انسانی تخصص دکتری دارند و قابلیت نظریه پردازی دارند و از قرآن و روایات هم به طور کامل می توانند استفاده کنند. باید همکاری میان حوزه و دانشگاه صورت بگیرد تا ما بتوانیم کاخ علوم انسانی اسلامی را بنا کنیم.
سقای بی ریا با اشاره به بکارگیری آموزه های پیشگیرانه و درمانی دینی در روانشناسی گفت: این مساله به جنبه کاربرد باز می گردد. پیشگیری در فضای درمان در روانشناسی قرار می گیرد. ما چگونه می توانیم سالم باشیم و یا بیماران بهبود پیدا کنند؟ این کار استفاده از علم روانشناسی برای درمان است. الان هم این اتفاق به طور جزیی رخ می دهد و ما در حوزه پایان نامه ها و رساله ها دارای رویکرد درمانی هستند.
نظر شما