به گزارش خبرگزاری مهر از پاریس ، این روزنامه فرانسوی در شماره اخیر خود نوشت : ایران سرنخهای تار عنکبوتی عظیمی را در دست دارد که از پله های چین تا کنارة مدیترانه گسترانیده شده است. ایران تنگة هرمز را همانند افسانه شارون که رودخانه Styx را در دست داشت در اختیار خود دارد.
درادامه تحلیل این روزنامه فرانسوی آمده است : ائتلاف میان افراطی ترین عوامل ارتش پاکستان و نیروهای سازمان امنیتی این کشوربا سپاه پاسداران انقلاب ایران هولناک ترین سناریوخواهد بود. آن زمان است که چه آمریکا بخواهد و چه نخواهد، جهادگران بمب خود را بدست خواهند آورد. این فرض دلیل خوبی است تا با ایران رابطه ای بر اساس اعتماد بازسازی شود. ایران در سی سال گذشته به حد کافی امتحاناتی را پشت سر گذاشته است تا رهبران آن بتوانند عقلانیت کافی از خود نشان دهند. البته فقط آنها نیستند که موشکهای بدون کلاهک را امتحان می کنند.
غربی ها در مورد برنامة هسته ای ایران به این مشکوک هستند که ایران بمب اتمی می سازد. به صراحت می توان گفت که موضوع مسئله ساز دستگاه های سانتریفوژ هستند که بسیار قدیمی شده اند. این همانند قضیة عراق و سلاحهای کشتار جمعی است . از خطرهسته ای ایران هم به عنوان مترسک و هم به عنوان عذر موجه استفاده می شود. سوالی که باید از خود پرسید این است که چه چیز باعث می شود که به محض اینکه صحبت از ایران می شود آمریکائیها به هیچ وجه از خود نرمشی نشان نمی دهند ؟
البته در این میان خاطره ماجرای گروگان گیری در نوامبر 1979 وجود دارد. نفت و تنگه هرمز را نیز نباید فراموش کرد . ولی از همه مهمتر جاده ابریشم است و اینکه پارس از دیرگاه چهار راه برخورد اندیشه ها و رفت و آمد انسان و مرکز تبادل کالا و خدمات میان شرق و غرب و شمال و جنوب است . چهار راه استراتژیک مورد نظر در منطقه اروند ایران یا به گفته دیگر شط العرب در محل تلاقی دجله و فرات قرار دارد. این منطقه همچنین بزرگترین منبع نفت خام است (جزایر مجنون) که هنوز دست نخورده و در دو سوی مرز مشترک ایران و عراق قرار دارد.
لوموند درادامه می نویسد : واقعیت این است که بعد از اروپا، چین، هند و برزیل، اینک نوبت ایران است تا - به رغم دنیای نوین که این کشور را مدتها فراموش کرده بود ـ از دل تاریخ و جغرافیا سر برآورد. ایرانیان اکنون می خواهند گفتار مشهور رنان درباره مصر باستان را مورد تفکر و تعمق قرار دهند : « وقتی انسان نقشی دارد که به منافع کلی بشریت مربوط می شود همواره در راه ایفای این نقش فدا می شود . سرزمینی که تا این اندازه برای بقیه جهان اهمیت دارد همواره باید آماده فداکردن چیزی باشد و چنین سرزمینی هرگز نمیتواند به خود تعلق داشته باشد و اصول ملی آن در این راه نابود می شود ... بهره برداری منطقی و علمی جهان ، نگاه کنجکاوانه ، حریصانه و تیز بین خود را همواره متوجه این دره عجیب و شگفت انگیز خواهد گردانید».
در این راستا ایران که در عین حال گهواره ابن سینا و حکیم عمر خیام است حق دارد به خودی خود و در نزد خود با صرفه جوئی در امر بهره برداری از منابع نفت و گاز که صاحب و مالک آنست به فکر آینده باشد . این جنبه تحسین برانگیز از رویه و رفتار ایران به فراموشی سپرده شده است .
باتوجه به این اصل که در چنین فضائی است که ایران در سرزمین پهناور خود که دارای معادن اورانیوم است ، قصد دعوت از کنسرسیومی را دارد تا در خاک خود این ماده معدنی را بطور مشترک غنی کند ، فراموش نکنیم که ایران کماکان حائز یک کرسی در هیئت مدیره اورودیف است (شرکتی که به تنهائی 25 درصد مصرف جهانی اورانیوم غنی شده را تامین می نماید و در سال 1973 توسط 5 کشور فرانسه ، بلژیک ، ایتالیا ، اسپانیا و سوئد تاسیس شده که ایران جانشین کشور سوئد گردیده است) . لازم به نظر میرسد که ایران برای دادن ضمانت های عینی مورد نظر شرکای خارجی خود ، یک ساختار تامین کننده مجموعه منافع خارجی را پایه گذاری نماید .
این روزنامه فرانسوی تاکید می کند: احمدی نژاد رئیس جمهور ایران که اخیرا بخشی از منطقه مرزی اروند و نیز جزیره قشم در نزدیکی بندر عباس در کنار تنگه هرمز را منطقه آزاد بین المللی اعلام کرده است ، شاید راه حل مسئله را یافته باشد . بدین ترتیب او می تواند رضایت شرکای آینده ، تهیه کنندگان و مشتریان حاضر به سرمایه گذاری را فراهم سازد. این مکان ها همچنین برای استقرار فعالیت های جمعی دیگر فوق العاده مناسب است . اروند می تواند پایانه ای نفتی باشد و با خط لوله نفت دریای خزر ارتباط یابد ، بندری با آب های عمیق باشد که عراق هم در آن سهیم گردد ، یک فرودگاه بین المللی و بویژه انبارهای عظیمی که عراق برای بازسازی خود به آن نیاز دارد . این منطقه در آنصورت بکلی دگرگون و از مایه نفاق به حریم صلح و صفا تبدیل خواهد شد .جزیره قشم که در ورودی خلیج فارس قرار گرفته ضمانت های امنیتی مشابه جبل الطارق را ارائه میدهد . برای اینکه چنین طرحی به مرحله عمل درآید لازم است که محتوای آن به تفصیل تبیین گردد . طبعا از لحظه ای که به طرز اجتناب ناپذیر فرمول سوئز را به به خاطر می آوریم ، بر فرانسه است که این نقش را ایفا نماید . آری نبوغ فرانسه دگر بار تجلی می کند .
در ابتدا طی قرن 19 میلادی ، خود کانال سوئز در اصل و اساس گرچه جزء خاک مصر است ولی دارای اساسنامه ای بین المللی است . خصوصیتی بی همتا دارد و همه ملل بدون هیچ تبعیضی آزادانه از آن استفاده می کنند . بدینسان برنامه ای تحقق یافته بود که محمد سعید در نامه مورخ دسامبر 1854 به ناپلئون سوم پیشنهاد داده بود . نایب سلطنت بر داشت خود را از خصوصیت همگانی بودن که به کمپانی سوئز داده شده بود چنین توصیف می کرد : با درک عمیق این حقیقت که همه انسانها برادرند و تمایل باطنی آنها این است که برای همه ملل مفید باشند ، ارتباط دریای مدیترانه به دریای سرخ را از طریق حفر یک کانال کشتیرانی طرح ریزی کردم به قسمی که اجرای این طرح بزرگ به یک کمپانی جهانی سپرده شود . به خود جرات می دهم امیدوار باشم که آن امپراطوری عظیم الشان که همواره در اندیشه هرگونه اقداماتی است که بتواند در رفاه جامعه بشریت موثر افتد ، از این طرح که تحقق آن راه تازه ای را برای بازرگانی و صنایع همه ملل اروپا خواهد گشود پشتیبانی خواهند نمود .
150 سال بعد ، دولت ایران و یک کنسرسیوم بین المللی با رضایت متقابل طرفین ، نه بهتر و نه بدتر از اسلاف سوئز خود عمل خواهد نمود . مقدم روس ها و حتی مصری ها نیز گرامی داشته خواهد شد . سند امتیاز و اساسنامه های شرکت بومی (شعبه اورودیف) که بدان ملحق خواهد شد به این کمپانی جهانی یک اساسنامه شرکت سهامی خواهد داد ولی خصوصیت یک شرکت ایرانی را خواهد داشت و بنابراین از همان چهره اولیه کمپانی همگانی کانال دریائی سوئز برخوردار خواهد شد . مقر کمپانی در آنصورت در ایران خواهد بود ولی در فرانسه تشکیل خواهد گردید ، تشکیلات اداری آن نیز در همین کشور خواهد بود و یک شرکت خارجی محسوب خواهد شد . هیچکس شکی نخواهد کرد که درست در لحظه یک توافق اصولی پیرامون چنین طرحی مقامات ایران آزمایشات جاری در نزدیکی اصفهان (نطنز) را بخودی خود متوقف خواهند کرد . عملیات نقل و انتقال از فردای آنروز پس از توافق اصولی آغاز خواهد گردید .
به گزارش "مهر" لوموند درپایان خاطر نشان می سازد: مطمئن باشیم که امریکائی ها اولین افرادی هستند که چنین راه حلی را مورد تائید قرار می دهند خصوصا که آنها بخوبی واقف هستند که بازسازی عراق بدون نظم منطقه ای و به عبارت دیگر بدون تسری الگوی همسایه ایرانی ممکن نمی باشد و در صورت دیگر مشکل فقط نفرت و خشونت نخواهد بود بلکه بحث یک فاجعه در سطح جهانی مطرح می شود . از پنجاه سال پیش هیچگاه خطر انفجار تا این حد جدی نبود. هم اکنون در منطقه کانونهای زیادی در حال سوختن هستند. کاش کنگرة آمریکا متوجه این قضیه باشد و دیپلماتهای دست به قلم نیویورک به موقع نظر خود را عوض کنند.
نظر شما