خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: کار او منجمدکردن لحظات و انتقال آنها به آینده است؛ کارش ثبت صحنههایی از زندگی انسانهاست که باید انسانهایی دیگر در زمانی، در مکانی دیگر، آنها را ببینند. شاید «پائولو پاتریزی» برایتان اسمی ناآشنا باشد و چهرهاش ناآشناتر، اما همه عکاسان خوب میدانند که او یکی از بزرگترین عکاسان مستند دنیاست.
پائولو اصالتا ایتالیایی است اما ۳۰ سال از عمرش را در کشورهای دیگر گذرانده است و علت آن، حرفهای است که برای او از ژاپن آغاز شده و تا گمنامترین و کوچکترین سرزمینهای دنیا کشانده است.
او با مطرحترین آژانسهای عکس دنیا همکاری داشته و نیز بزرگترین جایزههای جهانی عکس را در دورههای متعدد از آن خود کرده است. در شهرهای مختلف ایران مثل شیراز، یزد، اصفهان، بندر بوشهر، آبادان، خرمشهر، کاشان، زنجان، تبریز و... بوده است که میتوان گفت شاید بیشتر از خیلی از ماها ایرانگردی کرده و حالا برای دومینبار به تبریز آمده است.
پاتریزی پیش از این برای «جشنواره فیروزه» به تبریز آمده بود و در شهریورماه ۹۶ نیز به عنوان یکی از ۳ داور «جشنواره سراسری عکس مستند تبریز» در این شهر حضور یافت که همزمان، «کارگاه ارتقا زبان بصری در عکاسی مستند اجتماعی» را برای ۱۵ تن از عکاسان ایرانی در تبریز برگزار کرد.
نشستن پای صحبت آدمهای دنیادیده همیشه جالب است اما پائولو، علاوه بر دنیادیدگی، دنیانمایی هم انجام داده است و همین موضوع، دلیل محکمی شد تا در دفتر انجمن عکاسی تبریز پای صحبتهایش بنشینم. البته ناگفته نماند که گفتگوی صمیمی ما درحالی صورت گفت که از زمان شروع کلاس پائولو گذشته بود و شاگردان پاشنه در را میکندند... .
*پائولو پاتریزی، دومینبار، در تبریز ... ماجرا را تعریف کن.
(با لبخند)؛ خوب این دومینبار است به تبریز میآیم. قبلا برای چهارمین دوره جشنواره عکس فیروزه آمده بودم که باعث شد با عکاسان مختلف تبریزی آشنا شوم و کارشان را دنبال کنم. همچنین تبریز برایم شهر جالب و متفاوتی است و واقعا از بودن در تبریز لذت میبرم. فکر میکنم این دلایل کافی باشند برای حضور چندینبارهام در این شهر زیبا.
*میدانم عکاسان جوان بسیاری، پشت در منتظرت هستند که کلاسشان شروع شود، برای همین میروم سر اصل مطلب، مثل عکسهای تو که همیشه از اصل و بطن ماجرای زندگی انسانها روایت میکنند. چرا عکاسی مستند؟
چون زندگی است، چون درمورد زندگی است. با انسانهای مختلف، با کشورهای مختلف و آداب و رسوم متفاوت سر و کار دارم و با زندگی اجتماعی مردم ارتباط برقرار میکنم. اینها عکاسی مستند را برایم جالب و هیجانانگیز میکنند.
*بعد از آنهمه سفر، به کجا رسیدی؟
به خودم. یعنی سفرها باعث رشد من در مقام انسان شد. با انسانهای مختلف، با فرهنگهای مختلف زندگی کردم. دنیا و زندگی را از ابعاد مختلف دیدم و در نتیجه به عنوان یک انسان رشد کردم. حداقل خودم اینگونه فکر میکنم و راضیام.
*عکاسان تبریزی را چقدر قبول داری؟
واقعا عالی هستند. عکسهای متفاوت و جالبی میگیرند و این بخاطر این است که تبریز یک بستر مناسب برای عکاسی مستند است. اینها برایم جالب است و عکاسان مستند تبریزی را تحسین میکنم.
*وقتی میگویند ایران، چه تصاویری جلوی چشمات ظاهر میشود؟
نمیدانم در پاسخ این سوال دقیقا باید چه بگویم ولی سبک زندگی ایرانیها شاید جالبترین چیز ایران برای من باشد. اینکه در بیرون و خارج از خانهشان چگونه زندگی میکنند و چه تفاوتهایی دارند، اینکه بر بعضی از اصول پایبند هستند و...، همه از ایران تصویری جالب برای من تداعی میکنند.
*کمی درمورد سوژههایت حرف بزن.
حرف... همین است. احساس میکنم حرفهایی برای گفتن دارم و باید با مردم آنها را به اشتراک بگذارم. به همین خاطر از مردم، برای مردم عکس میگیرم.
*عکاسان ایرانی مخصوصا از نوع مستندبگیران، همیشه از وضع نامطلوب معیشتی و مادیشان ابراز نارضایتی میکنند. عکاسان خارجی چگونه چرخ زندگی را میچرخانند؟
خوب باید کار کنیم بدون کار که نمیشود پول درآورد. پول درآوردن برای عکاسان مستند ساده نیست ولی باز با ارائه عکسها به آژانسهای مختلف، یا فروش آنها، شرکت در جشنوارهها و... شاید بتوان زندگی را اداره کرد.
*گفتی جشنواره. جشنواره عکس غیر از جنبه مادیاش، چقدر مهم است؟
اولین مزیت جشنوارهها این است که باعث پیشرفتت میشوند، زیرا عکسهایت مورد ارزیابی قرار میگیرند و در صورت برنده شدن برای تداوم نکات مثبتت مشتاق میشوی و در صورت باخت، سعی میکنی کارت را بهتر کنی. در کنار این، جشنوارههای حرفهای فرصت دیده شدن را به عکاسان جوان میدهند که بسیار مهم است.
*قبل از جایزه و جشنواره، یک جوان اگر بخواهد پا در وادی عکاسی مستند بگذارد، چه کفشهایی باید بپوشد؟
(میخندد)؛ باید زمینه داشته باشند و بعد از آن، زمینه را رشد دهند. اگر بخواهم یک نکته اخلاقی درمورد پیشزمینههای عکاسی مستند بگویم، این است که فرد باید صادق و راستگو باشد.
و طبیعتا در کنار اینها خسته نشدن، گرفتن عکسهای بسیار، پروراندن داستانهای مختلف در سر، داشتن حرف در مورد جامعه و... از جمله ویژگیهایی است که یک عکاس مستند باید داشته باشد یا بسازد.
*کدام شهر ایران را برای عکاسی خوبتر میبینی؟
سوال خوبی نیست.
*اینگونه میپرسم: کدام شهر ایران برایت جذابتر است؟
حالا شد. البته که همهجا میشود عکس گرفت حتی در جاها و شرایط سخت اما در بین شهرهای ایران یزد برایم جذابیت و تمایز بیشتری داشته است.
*عکاسان مستند با مجموعهعکسهای داستانی و روایی بیشتر سر و کار دارند. مجموعهعکسها را چگونه میتوان برای مردم به نمایش گذاشت؟
نبود فضای خوب و مناسب برای به اشتراک گذاشتن مجموعهعکسهای مستند برای ما یک داستان قدیمی است. البته داخل پرانتز باید بگویم فروش عکسها نیز برایمان آسان نیست اما در هر صورت بنظر من جشنوارهها و نمایشگاههای عکس، بهترین فضاهای برای اشتراکگذاری کارهایمان هستند، البته به شرط اینکه مردم استقبال کنند.
*دوربین یا محتوا؟ کدام یک برای ساخت یک عکاس مستند درجه یک، لازمتر است؟
البته که برای عکاس مستند، داشتن بینش و داستان خوب برای تعریف کردن خیلی خیلی مهمتر از دوربین است، اما دوربین خوب نیز برای بیان بهتر داستانها به کار میآید. من خودم عکاس موبایلی خیلی خوبی نیستم ولی گاها اگر لازم باشد و داستان خوبی داشته باشم آن را با دوربین موبایلم ارائه میکنم.
*شبکههای اجتماعی در کشور ما طرفداران زیادی دارد و مخصوصا عکاسان آنها را فضاهایی مناسب برای نمایشدادن آثار خود میدانند؟ شما چطور؟
خوب است واقعا؛ نکات مثبت زیادی برای این شبکهها میتوان شمرد اما من خودم از این شبکهها استفاده شخصی میکنم یعنی عکسهای روزمره از پیرامونم را با دوستانم شریک میشوم. مثلا شاید همین حالا بخواهم یک عکس سلفی از مصاحبهمان بگیریم و آن را در صفحه شخصیام بگذارم.
نظر شما