به گزارش خبرنگار مهر، مراسم هفته پژوهش شنبه ۲۵ آذر ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
تقی آزاد ارمکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهراندر این مراسم با طرح این پرسش که چرا علی رغم هزینه های زیاد برای پژوهش نتیجه نمی گیریم، گفت: نحوه چیدمان نظام اجتماعی و نظام سیاسی ایران مشکل اساسی است. نظام ما شبه سنتی و شبه نظام مدرن غربی است. تا این مسأله حل نشود مشکلات علمی و پژوهشی و همچنین سایر مشکلات مان حل نخواهد شد.
وی افزود: در کشور ما مرکز همه چیز دولت و سیاست است. در نتیجه نهادهای دیگر جایگاه حاشیه ای پیدا کرده اند. من جایی درباره نظریه اجتماعی ۳ پایه ای توضیح داده ام. دولت می خواهد مرکز همه چیز باشد و همه امور را سامان دهد. در نتیجه حوزه علم حوزه ای تابعی و پاندولی می شود. تابعی از حوزه سیاست. منتظریم بودجه بیشتری دریافت کنیم تا کار بیشتری انجام دهیم. نظام سیاسی و دولت باید علم را از دستور کار خود خارج کند. تا این اتفاق نیفتد مشکل علم در کشور ما حل نخواهد شد. مراکز پژوهشی زیادی داریم با بودجه های فراوان اما تاکنون نتوانسته اند مسایل اساسی کشور را مورد بحث، چالش و تأمل قرار دهند. نه این که افراد دانشمندی نداریم بلکه این ها تابعی از نظام بروکراتیک اند. نمی توانند خارج از این سیستم بروکراتیک عمل کند.
تقی آزاد ارمکی گفت: کمربند حاشیه ای نظام پژوهشی ایجاد کرده ایم که افرادش دولتی و بودجه های آن دولتی است. این شرایط اجازه پژوهش صحیح را نمی دهد و پژوهشگران و پژوهش های تقلبی تولید می کند. این می شود شبه پژوهش. بخش اعظم تولید رساله ها توسط همین کمربند دارد تولید می شود. در کنار این روند یک جریان ضد پژوهش و ضد علم نیز در حال شکل گیری است که نقد قدرت و نظام را دنبال می کند که نتیجه آن می شود رادیکالیسم سیاسی. اگر دو جریان اول مسایل اصلی را از دستور کار کشور خارج می کنند، این جریان سوم به صورت رادیکال این کار را انجام می دهد.
این استاد جامعه شناسی اظهار داشت: یک جریان چهارمی هم داریم که جریان ضعیفی است و باید آن را تقویت کنیم. کسانی که مسایل اساسی کشور را طرح می کنند اما فرصت پژوهش ندارند. این ها پژوهشگرهای مستقلی هستند که گاهی به خاطر عدم توانایی یک بحث اساسی جامعه را فقط در حد یک صفحه می نویسند. متأسفانه این افراد را به رسمیت نمی شناسیم و آن ها را وارد پروژه های پژوهشی عظیم خود نمی کنیم. زمان جنگ من اولین پژوهش خود را انجام دادم پیرامون اثرات جنگ بر غرب کشور. این پژوهش موجب تأثیرگذاری بر تصمیمات مقامات آن زمان شد.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه گفت: در آن زمان متوجه تحولات خانواده در ایران شدم و شروع به کارهای شخصی در این زمینه کردم. در مطالعاتم صورت بندی جدیدی از مسایل خانواده ارائه دادم. خانواده سفید و تغییر ساختار خانواده به جای فروپاشی خانواده را مطرح کردم. اولین کسی بودم که ازدواج سفید را مطرح کردم. ۳ دهه بر روی مسأله خانواده پژوهش کردم. اگرچه هیچ گاه در این حوزه تدریس نکردم. اما به عنوان یک ایرانی مسلمان همواره دغدغه خانواده را در جامعه خودم داشته ام.
وی افزود: سوالی در سطح بین الملل وجود دارد که جامعه ایرانی در کجای جامعه جهانی است؟ پژوهشی نیز در این زمینه انجام دادم و امروز اگر در این موضوع جستجو کنید کاری که انجام داده ام را مشاهده خواهید کرد. در طول این سال ها پژوهش های مختلفی را بنده دست اندر کار انجامش بوده ام و چندین میلیارد هزینه شد درباره اعتیاد و ... اما این پژوهش ها امروز کجا هستند؟ این پژوهش های دولتی را تأثیری در آن ها ندیدم. اما آن کارهایی که دغدغه شخصی ام بوده و انجام داده ام بسیار تأثیرگذار بوده اند.
آزاد ارمکی همچنین گفت: اگر بخواهیم پژوهش را از حالت پاندولی و تابعی خارج کنیم چاره ای نداریم جز توجه به پژوهشگران مستقل و آزاد. باید به دغدغه های آنان توجه کنیم. چرا در حال حاضر مسأله تولید و اشتغال مسأله اصلی پژوهش ما نیست؟ چون این مسأله از آغاز طرح نشده است و در میانه راه مطرح شده است. در حوزه طرح مسأله نیاز به پارادایم شیفت داریم. برای حل مصرف گرا شدن جامعه و اقتصاد وابسته باید ابتدا اقتصاد دانان ما کاری انجام دهند سپس این موضوع، موضوع اصلی پژوهش ما شود. در این شرایط دیگر کودکان خیابانی و فقر مردم نمی شود مسأله اصلی ما. فقر مردم زمانی از بین می رود که ریشه مشکل حل شود.
وی سپس افزود: در هفته پژوهش باید تعیین استراتژی برای پژوهش مان انجام دهیم. باید ببینیم پژوهش های ما چه اشکالی دارند که تأثیرشان کم است. پژوهشگران ما ضعیف نیستند. منابعی که ما می خوانیم منابع دست اول جهانی است اما نتیجه مطلوب را نمی گیریم. به دلیل این مشکلات پژوهشی که در کشور داریم. در هفته پژوهش به جای جایزه دادن به پژوهشگر باید الگوهای پژوهشی را تعیین کنیم. از طرفی باید مسایل اساسی را پیدا کنیم و رابطه بین دانش، اطلاعات و تفکر را معلوم کنیم. ما بیش از تفکر، بر دانش و اطلاعات تمرکز داریم. در نتیجه رساله های دانشگاهی دچار تکرار می شوند و داده محور اند به جای مبتنی بر تفکر بودن. ما داریم خود را تکرار می کنیم و در واقع داریم نظریه سایی می کنیم. به جای نظریه پردازی در حال ساییدن نظریات هستیم.
تقی آزاد ارمکی در پایان گفت: علوم اجتماعی باید سنجش افکار را کنار بگذارد و از طرفی پرداختن صرف به تاریخ موضوعات را کنار بگذاریم تا به مسایل روز خودمان دست پیدا کنیم. همچنین باید مسایل درون و بیرون علم را تعریف کنیم و رابطه بین این ها معلوم شود. پژوهشگاه ها هم باید فعالیت های کاربردی انجام دهند و هم فعالیت های تئوریک. اگر مسایل بنیادین را شناختیم آن وقت است که می توانیم گام بزرگی در این حوزه برداریم. چرخه معیوب رابطه علم و نظام سیاسی باید درست شود. آن وقت من استاد دانشگاه و دانشمند آرزویم نمی شود این که مسئول جایی بشوم. بلکه مسئولین در طلب ارتباط با من و استفاده از دانش من خواهند شد.
نظر شما