خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-امیر حسین رجبی معمار: نشست فوق العاده ی سران سازمان همکاری های اسلامی که به دعوت ترکیه و در پی تصمیم دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده ی آمریکا مبنی بر به رسمیت شناختن شهر بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر قدس، در شهر استانبول برگزار شد با انتشار یک بیانیه محکومیت و درخواست از جامعه جهانی برای به رسمیت شناختن بیت المقدس شرقی به عنوان پایتخت دولت فلسطین به کار خود پایان داد.
امضای یک بیانیه و محکومیت زبانی این اقدام عملا تنها کاری است که سران ۵۷ کشور اسلامی می توانند انجام دهند. اما آیا واقعا مساله ی ۷۰ ساله ی فلسطین می تواند با این حد از همبستگی میان کشور های اسلامی به سود مردم فلسطین و امت اسلامی به سرانجامی برسد؟
نیاز چندانی به استدلال نیست تا اثبات کنیم که پاسخ پرسش بالا «خیر» است. اقداماتی نمادین از این دست به هیچ روی گره ای از کلاف سردرگم مساله ی فلسطین باز نخواهد کرد و درست به خاطر همین عدم جدیت و انسجام امت اسلامی است که طرف مقابل یعنی آمریکا و اسراییل هر روز بر گستاخی خود می افزایند و ابایی از زیاده خواهی ندارند.
در این میان تنها جمهوری اسلامی ایران و معدود کشورهایی همچنان به آرمان ملت فلسطین متعهد مانده اند و خواهان اقداماتی جدی تر و اثرگذار تر از یک گردهمایی چند ساعته و ابراز گلایه و شکایت و فراخواندن سازمان ملل به یاری هستند.
اما به راستی چرا کشورهای اسلامی که بر روی کاغذ به لحاظ عده و عُده از اثرگذاری خوبی برخوردارند نمی توانند به یک تصمیم واحد و عملی برای حل مساله ی فلسطین آن هم یک بار برای همیشه برسند؟
دوری از آرمان آزادی فلسطین و پذیرش راه حل دو کشور
بخش بزرگی از کشورهای جهان اسلام روابط پیدا و پنهان سیاسی، اقتصادی و حتی اطلاعاتی و امنیتی با رژیم صهیونیستی دارند و در عمل دهه هاست که دیگر تعهدی به آزادی فلسطین ندارند.
ترکیه که خود میزبان برگزاری نشست اخیر بود اولین کشور اسلامی است که در سال ۱۹۴۸ میلادی و به محض تاسیس رژیم جعلی اسراییل، آن را به رسمیت شناخته و در تمام این سال ها روابط گسترده و همه جانبه ای با تل آویو داشته و همچنان نیز دارد.
امضای پیمان کمپ دیوید هم که مصر و به دنبالش اردن را از دایره مقاومت در برابر اسراییل خارج ساخت و روابطی صمیمانه میان این دو کشور با صهیونیست ها برقرار گشت.
انعقاد پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ میلادی نیز عملا ملت فلسطین را به پای میز سازش کشاند و مفاهیمی نظیر مقاومت و پیروزی را به دیپلماسی و سازش فروکاست. در ادامه طرح صلح عربی به ابتکار ملک عبدالله در سال ۲۰۰۲ عملا قبح به رسمیت شناختن اسراییل را برای دیگر کشورهای عربی و اسلامی هم شکست و به پیکر مقاومت را بیش از پیش آسیب زد.
در این میان جمهوری اسلامی ایران، سوریه، جنبش حزب الله لبنان و حماس تنها کسانی بودند که همچنان تا به امروز و به رغم تمام فشار ها و مشکلات در راه جبهه ی مقاومت ثابت قدم مانده و هزینه های گزافی هم برایش پرداخت کرده اند.
بحران در کشورهای اسلامی
پدیداری نیروهای سلفی-تکفیری در عراق و سوریه که در خط مقاومت گام بر می داشتند و درگیر ساختن این دو کشور در بحران داخلی و به دنبال آن تضعیف ایران و حزب الله و در یک کلام جبهه مقاومت با هدف به فراموشی سپردن مساله فلسطین و از دستور کار خارج شدن آن بود.
اسراییل مهم ترین برنده بحران چند ساله در عراق و سوریه است و تمام کوشش خود را به کار گرفت تا دو ارتش مهم عربی مخالف تل آویو را زمین گیر کرده و فرسوده کند. این حجم از دشمنی آل سعود و برخی کشورهای حاشیه ی جنوبی خلیج فارس را با نظام سوریه و نیروهای حزب الله باید در راستای راهبرد کلی آمریکایی-اسراییلی برای به حاشیه راندن مساله فلسطین و به بایگان سپردن آن ارزیابی کرد.
بدیهی است که وقتی نیروهای امنیتی و نظامی کشور های اسلامی در تامین امنیت شهر ها و روستاهای خودشان دچار مشکل باشند دیگر اگر بخواهند هم نمی توانند تهدیدی برای رژیم اسراییل به شمار آیند و وزنه ای در برابر آن به شمار آیند.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه که در بالا بدان اشاره شد به نظر نمی رسد تا هنگامی که تفکر سازش با رژیم صهیونیستی در اندیشه بسیاری از سران کشورهای اسلامی رخنه کرده بتوان انتظار اقدامی کارساز و عملی از نهادهایی مانند سازمان همکاری های اسلامی داشت.
فرمانروایانی نظیر خاندان آل سعود به دلیل نداشتن مشروعیت داخلی به قدرت های خارجی و در راس آن ها آمریکا وابسته اند و به دنبال آن با اسراییل هم از در سازش درآمده اند. مساله اصلی باور این حاکمان به ناگزیر بودن پذیرش راه حل دو کشوری و به رسمیت شناختن اسراییل است. آنان ایستادگی را بیهوده می دانند و از همین رو تعهدی به آن ندارند.
نبرد امت اسلامی و رژیم صهیونیستی نبرد اراده هاست و تا زمانی که کشورهای اسلامی یکپارچه اراده خود را بر مبارزه ی واقعی با این رژیم جعلی معطوف نکنند، شوربختانه شاهد برگزاری چنین نشست های بی حاصل و کم اثر خواهیم بود.
نظر شما