۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۵۷

نگاهی بر کتاب یادگیری اسلامی ، دولت و چالش های آموزش در غنا؛

مدارس اسلامی غنا و شیوه های آموزش دینی درآن ها/چالش ها وفرصت ها

مدارس اسلامی غنا و شیوه  های آموزش دینی درآن ها/چالش ها وفرصت ها

از جمله فرصت های ارزشمند آموزش اسلامی در غنا حضور بافت سنتتی مذهبی قوی به همراه تلاش دهه های اخیر سازمان ها ،مدارس و علمای اسلامی در تجدید حیات مواد درسی اسلامی است.

به گزارش خبرنگار مهر، مطلب پیش رو خلاصه ای از ترجمه کتاب «یادگیری اسلامی ، دولت و چالش های آموزش در غنا» تالیف جمعی از نویسندگان  در ۲۳۰ صفحه  و در سه فصل است که در آمریکا چاپ شده و اخیراً مراسم رونمایی این کتاب در آکرا برگزار شد. 

۱-آموزش اسلامی در برابر استعمار

جمعیت مسلمان مناطق شمالی غنا که روزگاری این منطقه ساحل طلای بریتانیا نام داشت تجربه چندانی در مواجهه با میسیونرهای مسیحی  تا پایان قرن بیستم نداشتند. سنن یادگیری مسلمانان در تاریخ غرب آفریقا و هم چنین در ساحل طلا به زمان ورود استعمار اروپا و به دیگر معنی نفوذ آموزش غربی در منطقه ساحل گینه است.تاریخچه شیوه های تعلیم اسلامی در غرب آفریقا در واقع آمیخته با فعالیت های تجاری مسلمانان در این منطقه است.مقاله Ivor Wilks در سال ۱۹۶۲ در کنفرانس جامعه تاریخی نیجریه نخستین نوشته تحقیقی به شمار می رود که در موضوع تعلیمات اسلامی در غنا نوشته شده است. این کار علمی به زودی در موسسه مطالعات آفریقایی دانشگاه لگون غنا ادامه پیدا کرد.کارهای تحقیقی گردآوری شده دانشگاه لگون از دو جهت مهم بود :۱-بیشتر نوشته ها به زبان عربی و هوسا بوده که بررسی های تاریخی موضوع توسط علما و محققین بومی انجام شده بود ۲- بیشتر جمع آوری کنندگان و محققین مسلمانانی بوده اند که در رشته های اسلامی تحصیل کرده بودند.
جدای از موضوع گردآوری اسناد و مدارک بدست آمده تاریخی در مورد آموزش اسلامی در غنا بررسی ها نشان از اهمیت وجودی آموزش اسلامی در ساختار نظام غنا از دیر باز دارد البته هرچند نباید از تاثیر استعمار غرب بر آموزش اسلامی در این منطقه در دوران استعمار غافل بود.

۲-آموزش قرآن

الحاجی عبداللهی محمد ،مدیر وقت مدرسه اسلامی فوضیه در منطقه نیما در آکرا در گزارشی که از فعالیت درسی دانش آموزان این مدرسه نوشته آورده که " ما تدریس زبان عربی را برای دانش آموزان آغاز کردیم و سپس آموزش قرآن را  در شصت بخش به تدریج کار کردیم. تدریس را با سوره فاتحه شروع و با سوره ناس به اتمام می رساندیم. معمول بود که پس از قرائت کل قرآن آموزش زبان عربی و دیگر علوم اسلامی را ادامه می دادیم.

مقاله محقق مزبور در نیجریه اضافه می کند که منبع اصلی آموزش قرآن و تدریس بر مبنای فقه مالکی بود که فعالیت این گونه مدارس را به ویژه در مناطقی که بازرگانان مسلمان گذر داشتند مساله ای مهم محسوب شده بود.معمول این بود که کودکان در زمان چهار تا هفت سال دوره آموزش قرآنی را به پایان می رساندند.سنت یادگیری علوم قرآنی در غرب آفریقا بیش از این که دولتی باشد خصوصی بود.بنابراین خیلی رسم بود که معلم یا عالم قرآنی زیر درخت یا محلی دیگر به تدریس قرآن بپردازد.نخستین آمار موجود از تعداد تقریبی دانش آموزان قرآنی در منطقه شمالی غنا به ۱۹۶۰ می رسد.سفرنامه اروپائیان آن زمان به شمال این کشور گزارشاتی را در پی دارد.برای نمونه سفر یک هیئت انگلیسی به منطقه کوماسی غنا در دهه دوم قرن نوزدهم براین نکته تاکید دارد که مسلمانان در پایتخت آشانتی برنامه آموزش قرآن داشتند. تا گزارش سال ۱۹۸۴، توسعه مدارس اسلامی همراه با آموزش قرآن را در این منطقه می بینیم.بعدها این نوع آموزش اسلامی با سبک آموزش غربی ترکیب و مواد درسی دیگری نیز بدان اضافه شد.اما امروزه، نمی توان کتمان نمود که تاریخچه مهم آموزش اسلامی در غنا توانست علمای بزرگی را در این منطقه نتیجه دهد.

مدارک موجود نشان می دهد در کنار آموزش قرآن، سیره و زندگی حضرت پیامبر اکرم(ص) و گذری بر تاریخ اسلام در برنامه آموزشی کودکان مسلمان قرار داشت.هم زمان توجه و آموزش نماز جزو برنامه های این گونه مدارس بود. در مدارس منطقه نیما در آکرا آموزش نحوه گرفتن وضو برای نماز بسیار دارای اهمیت بود.در قرن ۱۹، برای نمونه تفسیر جلالین المهالی و سیوطی به دانش آموزان مقطع متوسطه امروزی تدریس می شد که برای مثال این نوع مدارس در منطقه Wa  و Banda در غنا فعالیت داشتند. یا کتاب شفاءدر مورد زندگانی پیامبر اکرم(ص) به همراه کتابی از امام مالک بن اناس تدریس می شده است. این دوره نیز بین سه تا پنج سال طول می کشید.در این میان برخی از فارغ التحصیلان برای طی دوره بالاتر فقه و حدیث و سیره نبی اکرم(ص) به دیگر مراکز علمی خارج غنا سفر می کردند.نکته مهم سن دانش آموزان بود که محدودیتی هم نداشت بلکه جدیت و احساس مسئولیت مهم بود بنابراین حتی دانش آموزان بالای ۵۰ سال سن را در این نوع مدارس مشاهده می کردند. مدارس اسلامی سنتی آن قدر اهمیت داشت که علما تدریس برای فقط دو دانش آموز بدون توجه به سن و سال را مورد دقت و برنامه ریزی قرار می دادند.

یکی از مهم ترین وظایف فراگیران آموزش اسلامی نوع مسئولیت اجتماعی دینی بود که بلافاصله پس از پایان تحصیل در خود می دیدند که در مناطق زندگی خود هدایت دوستان و همسایه ها را در مسیر اطاعت خدا و صراط مستقیم کمک نمایند.به تدریج تعداد مدارس اسلامی و معلمین دینی افزوده شد و طلاب نیاز کمتری به خروج از کشور می دیدند.افزایش فراگیران و طلاب در مساجد محلی ادامه داشت .یکی از نکات آموزش سنتی اسلامی آموزش به بستگان و اعضای فامیل بود که رسم مهمی محسوب می شد. بسیاری از علمای طراز اول که امروزه نیز جایگاه بسیار حساسی در غنا دارند دانش آموختگان آن زمان بودند. برای نمونه، شیخ عثمان نوحو شربتو امام کل مسلمانان غنا از آن جمله است. امام شربتو نقل می کند که والدین وی را در مدارس سنتی برای آموزش قرآن و دروس اسلامی گذاشتند تا هم بتواند به زبان عربی بنویسد.او بعدها به کوماسی برای یادگیری پیشرفته زبان عربی می رود.سپس شیخ شربتو به سنگال رفته و در کلاس های شیخ ابراهیم نیاس شرکت می کند.منابع درسی اسلامی بیشتر از شمال آفریقا و کشورهای عربی به غنا وارد می شده است.بعدها کتابهایی دو مورد وضعیت آموزش مسلمانان غنا نوشته شد که از جمله می توان به کتاب مسلمانان کوماسی سال ۱۹۷۸ و کتاب اسلام و هویت در زونگوی کوماسی اشاره داشت.در این آثار ضمن بررسی آموزش های اسلامی به مساله نوعی ناهمگونی در بین اقشار مسلمان غنا اشاره شده است. جدای از تبعیت مشترک مسلمانان از دین اسلام  ، امروزه مسلمانان غنا از طریق قومیت و حتی طریقه و فرقه شناخته می شوند. تیجانیه،قادریه، اهل سنت(وهابی) و احمدیه  از جمله تقسیمات در آن زمان هستند.

مسلمانان غنا نقش بسیار مهمی در مسیر استقلال کشوشان داشتند.برای نمونه ، محمد رشید شعبان در مقاله خود در سال ۱۹۹۶ به این موضوع توجه کرده است.سیاست بریتانیا در ساحل طلا(نام قدیمی غنا)وارد کردن فرهنگ آموزش غربی به کشور و به خصوص شمال این سرزمین را در دست اقدام داشت. مسلمانان ترس و نگرانی بسیاری از این اتفاق فرهنگ استعماری داشتند چرا که نه تنها با آن آشنا نبودند بلکه همراه با آن نفوذ تبلیغات مسیحیت و به ویژه پروتستانیسم را خطر بزرگی می دانستند. مسیحیت نیز از تبلیغات اسلام هم زمان با ورود استعمار به منطقه سر مخالفت داشت و آموزش های اسلامی را مانع بزرگی در اهداف خود می دانستند.

۳- سیاست استعماری و آموزش غربی در مناطق شمالی غنا

بلافاصله هم زمان با ورود استعمار بریتانیا به غنا میسیونری مسیحیت در اولین مرحله تعداد پنجاه واحد مدرسه تا سال ۱۸۸۱ ساخته بود.در همان زمان تاسیس مدرسه دخترانه و کالج معلمین نخستین فعالیت آموزشی میسیونری بود.و تا سال ۱۹۲۰،  استعمار جدای از کوماسی فعالیت گسترده ای از آموزش غربی را در جنوب کشور به همراه داشت.تلاش سیاست استعماری به نوعی مقابله با فرهنگ آموزش اسلامی بود. برای نمونه،وقتی در سال ۱۹۱۰،حکومت وقت در صدد بود تا مدرسه ای را در تماله راه اندازی کند، برنامه میسیونران کاتولیک نیز در منطقه ای به نام Navrongo شروع گردید. در واقع، حکومت می خواست در برابرگسترش فعالیت غیر کنترل شده ی میسیونری ایستادگی نماید. از طرفی حکومت هم در مدارس خود فرهنگ غربی- مسیحی را به تدریج در برنامه گنجانده بود و برخی والدین دانش آموزان فرزندان خود را وقتی مشاهده می کردند که تلاشی برای فرستادن کودکانشان به کلیسا می شود حاضر می شدند به مدارس غیر دینی بروند. در عین حال، این طور نبود که همه والدین مسلمان در مناطق شمالی مخالف آموزش غربی و البته تقبل هزینه های آن نیز نبودند.همین حالت فرهنگی که والدین ابایی از فرستادن فرزندانشان به مدارس به سبک غربی در مناطق شمالی نداشتند میسیونری مسیحیت هم می توانست چالشی را برای مدارس اسلامی سنتی همانند مدل جنوب نیجرینه ایجاد نماید. ترسی که والدین فرزندان را مجبور می کرد به جای مدارس میسونری مسیحی مدارس به سبک غیر دینی را انتخاب نمایند.

این گونه مدارس حکومتی نیز بیشتر برای فرزندان بزرگان قبایل و سران بوده از امکان ورود بیشتر دیگران جلوگیری می نمود. از طرفی شرایط در شمال ساحل طلا بر خلاف شمال نیجریه باعث نگردید که میسیونری مسیحیت بتواند پیشرفت قابل ملاحظه ای را در جذب فرزندان داشته باشد و هرچند این فرهنگ بسیار معمول بود که به خصوص روسای قبای که دارای قدرت بالای سنتی بودند می توانستند کودکان خود را به یادگیری زبان انگلیسی به مدارس حکومتی بفرستند و در این میان سهم دختران بنا بر اعتقادات سنتی در کسب دانش انگلیسی بسیار ناچیز بود.به هرحال، شرایط طوری پیش رفت تا آموزش اسلامی و به خصوص علوم قرآنی در بین خانواده های مسلمان امری واجب بود و تحصیل در مدارس حکومتی نیز بسیار رونق داشت و به تدریج نوعی ترکیب اتفاق افتاد که دانش آموزان مسلمان از دو امکان تحصیل علوم دینی و رسمی دولتی برخوردار شوند و از خطر بزرگ تبلیغات مسیحیت میسیونری در امان بمانند .

۴- مدارس اسلامی مدرن در غنا: فرقه احمدیه و تفکر آموزش غیر دینی برای مسلمانان 

فقدان مسیری روشن در تدوین و اجرای آموزش سکولار برای کودکان مسلمان در مناطق شمالی ساحل طلا(غنا)،موجب ایجاد شکاف سیاست آموزشی گردید. سازمان های مسیحیت که در اجرای سیاست فرهنگ آموزش غربی باتجربه بودند و در مناطق ساحلی نفوذ بسیاری داشتند لیکن در مناطق شمالی ساحل طلا تا دهه ۱۹۲۰ نتوانسته بودند در برابر فرهنگ اسلامی سبک آموزش غربی خود را به علت مقابله مسلمانان اجرایی توسعه دهند. از فقدان سیاست آموزشی در برابر آموزش غربی بین مسلمانان شمال و سایر مناطق کشور شکافی آموزشی را ایجاد نمود. و برخی بر این باور بودند که  مدارس وابسته به فرقه اسلامی احمدیه تلاشی برای رفع این شکاف می باشد. بر این اساس نخستین مدارس احمدیه در ساحل طلا (مقطع ابتدایی) در دهه ۱۹۲۰ تاسیس شد. و هم زمان این نوع مدارس در دیگر کشورهای غرب آفریقا نیز راه اندازی گردید.

در کتاب : احمدیه ، نویسنده ،Humphrey  Fisher ، مطالعه ای در اسلام معاصر در سواحل غربی آفریقا تاسیس چنین مدارسی را شرح داده است. فرقه احمدیه با پذیرش دستورالعمل برنامه درسی غیر دینی میسیونری ساحل طلا موافقت کرده و برنامه های خود را دنبال نمود. در این میان از فعالیت های آموزشی وهابیت نیز نباید چشم پوشید. تاسیس پنج مدرسه میسیونری وهابیت با حمایت مالی عربستان سعودی به همراه چندین مدرسه ابتدایی  خصوصی دینی با کمک مالی عربستان اقدام دیگری بود که دانش آموزان پس از پایان تحصیل  و برای ادامه تحصیلات با هزینه عربستان به آن کشور اعزام می شدند. حکومت ریاض حتی در دهه ۱۹۶۰  با کمک مسلمانان قبیله GA مدرسه ای را تاسیس نموده و هم چنین مدرسه اسلامی حجاز نیز در آکرا آغاز به کار کرد.در این میان بررسی ها نشان می دهد که برخی از جوامع اسلامی آن زمان چون مسلمانان قبیله GA و Fante در میان مسیحیان زندگی و فرزندانشان به مدارس مسیحی می رفتند. فعالیت منظم و تشکیلاتی احمدیه موجب جذب فرزندان مسلمانان حتی نسبت به مدارس به سبک غربی میسونری مسیحیت شد. احمدیه بعدها مدرسه متوسطه معروف خود را در شهر کوماسی در سال ۱۹۵۰ تاسیس نمود که بسیاری از محصلین مسلمان هم نبودند. در دهه ۱۹۲۰، احمدیه توانست نزدیک ۳۰۰ موسسه و مرکز آموزشی دینی را در غنا تا نیمه ۲۰۰۰ راه اندازی کند که در این بین ۶ بیمارستان مدرن ،یک کالج تربیت معلم ،یک مرکز آموزش حرفه ای و مدارس ابتدایی و متوسطه بسیاری دیده می شد . فرقه احمدیه در کنار این گونه فعالیت ها اقدام به انجام پروژه های کشاورزی ،برنامه های درمانی و طرح های متعدد آموزشی داشت.

۵- ریشه یابی اصلاح آموزشی در غنا

اتفاقی که در مناطق مختلف غنا و به خصوص منطقه مسلمان نشین شمال این کشور به تدریج آغاز گردید اصلاحاتی بود که آموزش اسلامی پس از ورود فرهنگ غیر دینی استعمار بر خود دید . به عبارت دیگر، چون مسلمانان در حفظ دین خود مراقبت داشتند ، جدای از نوعی گرایش به فرهنگ آموزشی غربی اما حرکتی را شاهد بودیم که آموزش اسلامی با توجه به ساختار فرهنگ قرآنی در برابر آموزش غربی مقاومت نمود و حتی این مقاومت با عنایت به تلاش غیر مسلمانان در پذیرش فرهنگ آموزش غربی در این کشور مسیر تدریجی پیشرفت را طی نمود. طوری که ترس از  نفوذ فرهنگ سکولار در مدارس اسلامی فقط محدود به مسلمانان غنا هم نبود.

تفکرات سید جمال الدین اسد آبادی (۹۷-۱۸۳۸) و محمد عبده (۱۹۰۵-۱۸۴۹) و محمود محمد طاهای سودانی پیروی از دستورات خداوند و تقوی را سرلوحه آموزش البته با توجه به لزوم تحولات آموزشی نمود. اصلاحات در مدارس اسلامی نباید باعث نفوذ ارزشهای فرهنگی غرب و آسیب رسانی به فرهنگ اسلامی ناب شود. رفته رفته جایگاه مساجد در غنا وظایف خطیر آموزش اسلامی را با توجه بیشتر دنبال نمود. ابراهیم ابن مصطفی موسس و مدیر شورای اسلامی توسعه و خدمات انسانی  غنا  در گزارش سال ۲۰۰۲ خود  خبر از اصلاح مهم در آموزش قرآنی در فضای مدارس سنتی اسلامی (Makaranta) در غنا را بیان کرده است.

بنابراین شیوه های بسیار سنتی برگزاری کلاس آموزش قرآن در زیر سایه درختان و در مدارس سنتی شمال این کشور با تحولی مهم روبرو شد.تلاش های ارزشمندی در توسعه فعالیت آموزش قرآنی به عمل آمد. وی در مصاحبه ای گفته است:مدارس لازم است مواد مناسب آموزشی را به خوبی به  کودکان مسلمان آموزش دهند، به طوری که درک خوبی از آموزش به دست آید.مدارس اسلامی باید بتوانند استراتژی فعالی  برای آموزش زبان عربی  و دروس اسلامی را به کار بندند.لیکن مدارس در عین حال باید این توانایی را دارا باشند که دروس غیر دینی را هم چون : جغرافی،تاریخ،علوم و... تدریس نمایند. به سخن دیگر،نظام آموزشی مدرن باید حقیقت اسلام را آموزش دهد.برای نمونه، دانش آموزان  مسلمان باید  شخصیت حضرت محمد(ص) را شناخته هم زمان قرآن ، دروس عیر دینی ، زبان عربی و آموزش دینی را نیز به خوبی یاد گیرند»

به تدریج آموزش اسلامی در دیگر شهرها و به خصوص کوماسی توسعه یافت. برای نمونه،شیخ عثمان نوحو شرتو امام کل مسلمانان غنا زمانی که دوران تحصیل را طی می نمودبه کوماسی رفت تا بتواند دستور زبان عربی را به خوبی یاد بگیرد. در برابر میسیونری مسیحیت ، با راه اندازی انجمن میسیونری اسلامی ساحل طلا که تبلیغات اسلامی را برعهده داشت و به اتفاق مدارس اسلامی تحول بزرگی را در آموزش اسلام تجربه کردند.ترکیب آموزش اسلامی و دروس غیر دینی در غنای امروز تواست در سال ۱۹۵۹ مدرسه وطنی در کوماسی را به همراه داشته باشد که به عنوان نخستین موسسه اسلامی آموزش زبان عربی و انگلیسی در کوماسی شناخته شد.مدرسه قرآنی انصارالدین شیخ شربتو امام کل مسلمانان غنا در آکرا دیگر نمونه آموزش هم زمان عربی و انگلیسی در این کشور بود. این مدرسه فعالیت خود را در سال ۱۹۴۰ با آموزش زبان عربی شروع نمود و لی تا سال ۱۹۵۶ آموزش زبان انگلیسی هم اضافه شد. و تا سال ۱۹۶۴ این واحد آموزشی دارای دیگر شعبات در مناطق مختلف در حومه آکرا شد.امام شربتو بعدها خود معلم مدرسه اسلامی Fadama  در سال ۱۹۴۸ شد. همکاران آموزشی امام شربتو دارای سواد و تجربیات بالای آموزش اسلامی بودند که نمونه بارز آن شیخ هارون رشید می باشد. شربتو دروس ادب و حدیث را نزد وی آموخت.

برای بسیاری از دانش آموزان مسلمان که در مدارس معمولی تحصیل می کردند و والدین آنها نمی توانستند از عهده تامین هزینه کلاس های خصوصی دروس اسلامی فرزندانشان برآیند ، مساجد و مدارس سنتی اسلامی نزدیک محل زندگی آنها سعی داشتند تا بعد از اتمام ساعات درسی مدارس معمولی تدریس دروس اسلامی را به رایگان برای دانش آموزان نیازمند انجام دهند.اتفاق جالبی که روی داده بود افزایش توجه و علاقمندی مسلمانان به تحصیل فرزندان خود در کلاس های قرآنی نسبت به والدینی بود که فرزندان خود را به مدارس به سبک غربی می فرستادند.

در مصاحبه ای که در ۱۴ جولای ۲۰۰۵ با الحاج امام ابراهیم عمر که مطالعات پیشرفته قرآنی خود را در کشورهای مختلف و ازجمله در دارالحدیث  و دانشگاه مدینه درعربستان سعودی در ۱۹۶۱ آغاز کرده بود در باره اهمیت آموزش های غیر دینی گفت:" من در عربستان هم دیدم که عربها هم فرزندانشان را در کنار دروس اسلامی به تحصیل دروس غیر دینی هم تشویق می کنند.این موضوع برایم این نتیجه را داشت که بدانیم مسلمانان غنا باید حقیقت آموزش را بدانند به طوری که دروس غیر دینی هم برای پیشرفت لازم است.اما واقعیت این که اکثریت مسلمانان غنا درآمد بسیار کمی دارند و بیشتر در مشاغل سطح پایینی به کار مشغولند. و این خود دلیل مهمی است که فرزندان مسلمان غنایی امکان پیدا نمی کنند به خاطر فقر مالی تحصیل علوم جدید را داشته باشند و همین موجب می شود تا به دام گروههای تروریستی جذب شوند.باید به خودآییم تاکی باید مسلمانهای این کشور در فقر باشند و برای همین ما ساخت مدارس خوبی را برای تحصیل علوم دینی و غیر دینی از دهه ۱۹۷۰ در غنا آغاز نموده ایم  که فعالیت آموزشی در هر دو قسمت را دنبال می کنند.

توسعه آموزش علوم روز در کنار علوم اسلامی یکی از تحولات مهمی بود که در این کشور اتفاق افتاد.و در جنوب غنا که مسلمانان احمدیه از قبل حضور داشتند مراکز شهری با آموزش انگلیسی و عربی توامان روبرو بود.و البته آموزش علوم غیر دینی هم در مدارس  مسلمانان موضوع جدیدی نبود.بعدها نظام آموزشی در این کشور با محتوی دروس اسلامی و علوم روز توسط  مرکز آموزش اسلامی (Islamic Education Unit) نظارت و هدایت گردید که تاسیس چنین مرکزی خود تحولی مهم تلقی می شد که فعالیت خود را بیشتر در مناطق مسلمان نشین شمال کشور آغاز نمود.

۶-  مرکز آموزش اسلامی (شمال غنا)

پروفسور R.Bagulo Bening، در کتاب خود با عنوان :تاریخچه آموزش در شمال غنا (۱۹۷۶-۱۹۰۷) به اقدامات حکومت استعماری در امر آموزش عمومی علوم روز پرداخته است. مسلمانان شمال غنا نیز درخواست کمک و حمایت حکومت را در تسهیلات آموزش علوم روز برای فرزندانشان را داشتند چرا که از نظر اقتصادی در شرایط بسیار مشکل داری بودند.این درخواست برای تمام مقاطع تحصیلی و حتی برای کالج دانشگاهی بود. تفاوت فرهنگی و شرایط اقلیمی شمال و جنوب کشور نیز مانع از آن بود که انتقال معلمین مدارس به راحتی صورت گیرد.گزارش آماری (۵۷-۱۹۵۰) نشان از افزایش تعداد مدارس ابتدایی سکولار از ۷۸ به ۱۹۱ می باشد. در همین دوره زمانی تعداد دانش آموزان مقطع ابتدایی  از ۴۹۶۳ نفر به ۲۰۱۲۶ نفر افزایش یافته بود. در سال ۱۹۵۵ برای نمونه، فقط ۵۰۰۰ نفر از ۲۵۰۰۰۰ دانش آموز ابتدایی در مناطق شمالی غنا امکان بهره برداری از برنامه های درسی علوم روز را داشتند. اما به هر حال برای مدتهای مدید شرایط آموزش علوم روز و اسلامی در شمال و جنوب غنا یکسان نبود.به تدریج تلاش مسلمانان و به خصوص معلمین مدارس و علمای مسلمان به این نتیجه رسید که اهمیت آموزش قرآن به عنوان زیر بنای دیگر علوم غیر دینی نیازمند تاسیس مرکزی مخصوص همین موضوع می باشد و همین نیاز موجب آغاز به کار "مرکز آموزش اسلامی" در غنا گردید.

از طرفی دیگر یکی از ابتکارات مهم فرهنگ اسلامی در شمال غنا علاقمندی و انگیزه فراوان معلمین  بود که بتوانند خودشان مدیریت ساخت و امور مدارس را بر عهده گیرند.کم کم مدارس بیشتری آغاز به فعالیت کردند. در ابتدای امر فعالیت های آموزشی فقط زبان انگلیسی بود که در کنار آموزش قرآن تدریس می شد. در دهه ۱۹۷۰ اتفاق مهمی در زمینه آموزش در شمال کشور افتاد و آن  عقیده مشترک حداقل چهار موسسه آموزش اسلامی به کمک دولت وقت برنامه ریزی های لازم را برای چگونگی تدوین و تدریس دروسی چون جغرافیا، تاریخ ،زبان انگلیسی  و ریاضیات را در کنار علوم قرآنی انجام دادند. در نیمه دهه ۷۰ بود که برخی دانش آموزان مدارس غنا توانستند در امتحانات سراسری آزمون غرب آفریقا شرکت کنند. با این حال، ایمان و اعتقادات عمیق اسلامی در بین مسلمانان شما غنا موجب شد تا مدتهای طولانی نتوانند از نگرانی بابت دروس غیر اسلامی روز رهایی یابند. برای نمونه، مسلمین نگران بودند که نکند دولت  از درک اهمیت نماز جمعه دور مانده و احیاناً برای روز جمعه مدارس برنامه درسی بگذارد.
نباید از نظر دور داشت که برای امر تدریس در اینگونه مدارس معلمینی از کشورهای عربستان،مصر،سودان و پاکستان به غنا می آمدند. موارد مربوط به آموزش اسلامی و علوم روز نیز با علما و معلمین از دو کشور عربستان و مصر اشتراک مساعی می گردید.

در صفحه ۱۰۲ کتاب یادگیری اسلامی ،دولت و چالش های آموزش در غنا تالیف جمعی از نویسندگان به نظرات Gbadamosi که زمانی در دانشگاه اسلامی غنا  خدمت می کرده اشاره شده  که اعتقاد دارد در مدارس سنتی اسلامی غنا دروس اسلامی (زبان عربی) با سبک قدیمی در گذشته تدریس می شده در حالی که امروزه، مسلمانان غنا نیاز دارند آموزش ها را به شیوه نو ولی بر اساس روش اسلامی آموزش ببینند.مرکز آموزش اسلامی بعد از زمینه های مختلف فعالیت اولیه در سال ۱۹۸۷ رسماً کار خود را در اشاعه آموزش اسلامی در کنار آموزش دروس دینی دنبال نمود.

۷- مدارس اسلامی در نظام آموزشی غنا

به طور کلی وزارت آموزش غنا همه سازمان های غیر دولتی را که در آموزش رسمی کشور مشارکت می کنند یا به نوعی در توسعه آموزش رسمی کودکان نقشی را ایفا می کنند را مورد توجه قرار داده است.هرچند مرکز خدمات آموزشی غنا از جایگاه ارشدی در امر آموزش برخوردار است لیکن موسسات دینی دیگری نیز به امر آموزش کمک می نمایند. در این کشور مراکز مسیحی چون : مرکز آموزش کاتولیک ، مرکز آموزش متدیست و یا اسلامی از قبیل مرکز آموزش اسلامی مسئولیت خدمات آموزشی را زیر نظر مرکز خدمات آموزشی غنا را عهده دارند که البته خود مرکز خدمات آموزشی غنا زیر نظر وزارت آموزش فعالیت می کند. هرچند آموزش رسمی مدارس برای مسلمانان در مدارس مختلفی تدریس می گردد . پذیرش آموزش رسمی در مدارس عربی انگلیسی شمال غنا خود عامل مهمی در توسعه مدارس اسلامی در کشور شده است.

مرکز آموزش اسلامی غنا رسماً در ششم جولای ۱۹۸۷  در تماله واقع مرکز استان شمالی کشور افتتاح شد. یکی از مهمترین کارکردهای این نهاد در جامعه مسلمین از بین بردن ترس و واهمه ای بود که بسیاری از والدین از آموزش دروس غیر دینی در کنار آموزش اسلامی برای فرزندان خود داشتند. بررسی ها نشان می داد که بسیاری از فراگیران دروس قرآن و سایر موضوعات دینی سنتی زبان عربی و نیز قرآن را در حد مناسب و کافی آموزش ندیده بودند.مرکز آموزش اسلامی توانست ضعف مدارس سنتی اسلامی (Makaranta) را کم کرده  و موجب یادگیری خوب دروس رسمی غیر دینی توسط مسلمانان شود.
همکاری های فراوان کلیساهای غنا در آموزش چه به صورت در اختیار دادن ساختمان و فضای کلیسا و امکانات و تجهیزات مورد نیاز و یا کمک های نرم افزاری برای برگزاری کلاس های درسی غیر دینی و رسمی  خود یکی از دلایل آغاز به کار مرکز آموزش اسلامی در غنا بود چراکه کلیسا عقیده داشت زمانی این نهاد دینی آینده خوبی خواهد داشت که مدرسه ای به آن ملحق شود.

۸-  چالش ها و فرصت های آموزش اسلامی در غنا

از جمله فرصت های ارزشمند آموزش اسلامی در غنا حضور بافت سنتتی مذهبی قوی به همراه تلاش دهه های اخیر سازمان ها ،مدارس و علمای اسلامی در تجدید حیات مواد درسی اسلامی که بتواند جوابگوی نیازهای فراگیران باشد است. این فرصت به همراه فعالیت های مرکز آموزش اسلامی در این کشور برای تدوین مواد درسی رسمی و غیر دینی توام با مواد آموزش اسلامی در مدارس اسلامی تحول مهمی به شمار می آید. اما چالشی که برای مدتی در تهیه متون دروس اسلامی که بتواند به شیوه یکسان همه مدارس اسلامی را پوشش دهد به علت پاره ای موانع از جمله عدم هماهنگی و موافقت دو جریان فکری دینی میان مسلمانان (اهل سنت و طریقه تیجانیه) در کشور است . نکته این که در بررسی های سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ و نیز ۲۰۱۰  هنوز امکان تهیه یک مجموعه واحد متون آموزش اسلامی از طریق مرکز آموزش اسلامی غنا  مقدور نگردیده است. به همین علت در سال ۲۰۱۰ کمیته ویژه ای برای این کار تعیین شد. اما در عین حال کلیه مدارس اسلامی کشور از متون فعلی ارائه شده توسط مرکز خدمات آموزشی غنا برای تعلیمات دینی استفاده می کنند .

علی رغم تلاش دولت غنا از ظریق وزارت آموزش جهت پوشش محتوایی دروس اسلامی(قرآن و حدیث)، و با توجه به تجربه ورود محتوی درسی دینی از کشور مصر برای مدارس اسلامی با عنایت به اساتید غنایی که در مصر فارغ التحصیل شده بودند، واقعیت این که غنا کشوری غیر اسلامی است و بررسی ها نشان می دهد تا کنون  در کنار مصر عربستان سعودی نقش مهمی در تامین محتوای درسی دروس اسلامی مدارس دینی غنا داشته است. برابر گزارش Doumato، پیرامون : عربستان سعودی از وهابیت تا دوره معاصر ، یک سوم دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی برابر سیلابس آموزش اسلامی عربستان فعالیت آموزشی داشتند. موضوعاتی چون : فقه، حدیث، توحید ، زندگانی حضرت رسول اکرم(ص) و تاریخ حکومت اسلامی  تدریس می شده.
وی در ادامه بیان می کند که وهابیت سعودی  در مدارس عربستان برابر سنت تفکر وهابی گری سیلابس دروس اسلامی با این عقیده تدوین شده که همین و لاغیر چراکه وهابیت سعودی آن را تنها متون وحدت بخش دانش اسلامی می داند آن هم چون فقط دو شهر مکه و مدینه در آن کشور می باشد.نویسنده با اشاره به بینش ارتدوکسی وهابیت سعودی تصور عربستان بر اینست که  اسلام وهابیت می تواند همه مسلمین جهان را به وحدت بکشاند!!

اما آن چه بااین نگرش در تضاد است وقتی به متون درسی وهابیت نگاه بشود می توان تبعیض نیادی را به خوبی در خصوص تفاوت گذاری بین سیاه و سفید مشاهده نمود!
سوال مهم از متون درسهای اسلامی وهابیت عربستان همچنان باقی است که جدای این موارد نقیض، چه تغییرات جدیدی را برابر ارزشهای دینی با توجه به دوران نوین حیات انسانی تولید کرده اند و چه پاسخی دارند؟!طبق نظر عبداللهی ادریس یکی از نویسندگان کتاب آموزش اسلامی، حکومت و چالش های آموزش در غنا، یکی از چالش های مهم آموزش اسلامی حتی در زمان فعالی آموزه هایی است که فارغ التحصیلان عربستان سعودی در مدارس این کشور و به خصوص مناطق شمالی غنا که کشوری سکولار است با بینش وهابیت تدریس می کنند و دانش آموزان غنایی را از بینش حقیقی اسلام به دور می سازند. در برخی مدارس شمال غنا همانند مدارس Anbariyya، محتوی آموزشی وهابیت به شدت با بینش آموزشی مسلمانان تیجانیه در تضاد است و این خود بحرانی جدی است .

کد خبر 4193330

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha