حیدری تهرانی:

انقلاب سیاسی امام(ره) به وسیله ارتقا کارکرد مساجد به سرانجام رسید

انقلاب سیاسی امام(ره) به وسیله ارتقا کارکرد مساجد به سرانجام رسید

حیدری تهرانی گفت: اگر مساجد و حسینیه‌ها حرکت نکنند، در جنگ فرهنگی و اقتصادی پیروزی نصیب مسلمانان نخواهد شد. انقلاب نیز بوسیله ارتقاء کارکرد مساجد و عزاداری ها توانست به سرانجام برسد.

به گزارش خبرنگار مهر، سخنرانی حجت الاسلام حیدری تهرانی  با موضوع «جامعه زنان مسلمان؛ عفت و عطوفت انفعالی یا عفت و عطوفت انقلابی» در فاطمیه دوم پس از نماز مغرب و عشا و به دعوت مسجد حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) واقع در شهرک پردیسان، هزاره چهارم برگزار می‌شود.

در ادامه متن این سخنرانی از نظر شما می گذرد:

مرحوم کلینی(ره) در جلد اول کافی شریف، از أبابصیر نقل می کند که او خدمت امام صادق (ع) رسید و از ایشان تفسیر آیه شریفه «إتخذوا أحبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله» را طلب کرد. بنی اسرائیل بجای خدای متعال، ارباب و رب خودشان را آن علمای منحرف یهود قرار دادند. حضرت فرمودند: «أما والله مادعوهم إلی عباده أنفسهم ولو دعوهم ما أجابوهم و لکنهم أحلوا لهم حراماً و حرّموا علیهم حلالاً فعبدوهم من حیث لایشعرون» حضرت فرمودند: این آیه به آن معنا نیست که علمای منحرف یهود و نصارا مردم را به عبادت خودشان دعوت کرده و گفته باشند ما خدا هستیم و ای مردم ما را بپرستید! حتی اگر آنها این کار را می کردند مردم از آنها قبول نمی کردند.

بالأخره با مجاهدات حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع)، سطوحی از توحید در میان قوم آنها به پذیرش رسیده بود و علی‌رغم انحرافات، این سطح از کفر که خودشان را علناً بعنوان خدای مردم معرفی کنند و مردم را به عبادت خود دعوت کنند، مورد پذیرش امت یهود و نصاری قرار نمی‌گرفت. بلکه کار آنها این بود که حلال و حرام خدای متعال را تغییر دادند و لذا مردم من‌حیث‌لایشعرون مبتلا به عبادت آنها شدند. یعنی پیچیدگی این انحراف به نحوی بود که نتوانستند بفهمند از توحید فاصله گرفته‌اند و دچار پرستش غیر خدا شده‌اند. در واقع علمای یهود، انحراف در فهم از دین را به صورت فریب‌کارانه به پذیرش قوم خود رساندند و خودشان را در جایگاه و منزلت تشریع نشاندند و عملا برای خود، مقام ربوبیت قائل شدند.

 متناسب با همین مطلب است که حسب قرآن کریم، حضرت عیسی(ع) رسالت خود را این‌گونه معرفی می کند: «مصدقاً لما بین یدیّ من التورات و لاُحلّ لکم بعض الذی حرّم علیکم» حضرت عیسی(ع) آمده بود تا با انحرافاتی که در امت یهود ایجاد شده بود، مبارزه کند و تشریع‌های دروغین و تحریف‌شده را از بین ببرد؛ یعنی این انحرافات، از سنخ بت‌پرستی آشکار نبود بلکه علمای یهود خودشان را در جایگاه خدای متعال قرار دادند و دین و شریعت را تحریف کردند. در این رابطه باید توجه داشت که حضرت موسی(ع) در روند تاریخی مأموریت های انبیاء، یک موفقیت جدیدی به دست آوردند و آن این بود که برای اولین بار توانستند امت دینی و جامعه الهی را محقق کنند.

یعنی قوم بنی‌اسرائیل ـ که حسب برخی روایات، 600 هزارنفر جمعیت داشتند ـ از حول فرعون پراکنده شده و بر محور حضرت موسی(ع) جمع شدند. اما حضرت نوح به دلیل عصیان قومش به این نقطه نرسید بلکه عذاب الهی، قوم ایشان را نابود کرد؛ کما این‌که حضرت ابراهیم هم به توحید دعوت کرد اما قوم ایشان حاضر نشدند از نمرود جدا شوند و بر محور ایشان جمع شوند، لذا اولین باری که در تاریخ انبیاء الهی، امت دینی بر محور نبی الهی شکل می‌گیرد، در دوران حضرت موسی(ع) است.

به همین دلیل، امتحانات این دوره، سخت‌تر و پیچیده‌تر از گذشته است چون فقط مسأله مبارزه با هجمه های دستگاه کفر مطرح نیست بلکه هنگامی که مومنین جامعه ساختند و به قدرت رسیدند، دستگاه نفاق هم حیات خود را آغاز می‌کند. پس این روند تاریخی که درباره ماموریت انبیاء الهی و مخدرات آنها، مسئله مهمی است. اگر جامعه شیعه توصیفی از سیر تاریخ انبیاء الهی و ماموریت‌های آنها نداشته باشد، در عصر حاضر نیز نمی داند به کدام سمت حرکت کند و یا گرفتار تحلیل‌های تاریخی مادی می‌شود که مسیر حرکت آینده جوامع را بر اساس توهمات دنیاپرستانه خود معین می‌کنند، لذا سعی شد تا در این سلسله بحث، یک روند تاریخی از ماموریت‌های مخدرات و زنان نورانی بیان شود که همگی به تبع ماموریت انبیاء در فلسفه تاریخ الهی تعریف می‌شود و مبنای آن، مبارزه با کفر و دستگاه طغیان و دفاع از کلمه توحید و پرستش خدای متعال است. تمامی مخدرات از حضرت هاجر (س) و حضرت آسیه (س) تا مادر حضرت موسی (س) و... با محوریت حضرت زهرا و توسل به ایشان به عنوان «سیده نساء العالمین من الاولین و الآخرین» این مأموریت‌ها را انجام دادند؛ همچنان‌که در مورد حضرت مریم عذراء نیز همین‌گونه است.

پس با شکل‌گیری امت دینی و قدرت‌یافتن انبیا و مومنین، امتحانات جدیدی در قالب مبارزه با جریان نفاق بوجود آمد. کسانی که اهل دنیا و دنیاپرستی بودند ولی در دستگاه فرعون جایی نداشتند، با حضرت موسی (ع) همراه شدند و امثال سامری ها تلاش کردند امت دینی بنی اسرائیل را در زمان حیات حضرت موسی (ع) منحرف کنند. پس از حیات حضرت موسی (ع) امت یهود به انحراف کشیده شد و سپس علمای یهود خودشان را در جایگاه تشریع قرار دادند.

در این زمان امتحان، موضوع امتحان صرفا در باربر کفر علنی نیست بلکه دنیاپرستی با نقاب تقدس و دین‌داری و ریاست قدسیه به کلمه توحید حمله‌ور شده و احبار به عنوان عالمان به تورات و سنت های حضرت موسی (ع)، دین را در جهت منافع و قدرت خود تأویل و تحریف کرده‌اند: «یحرّفون الکلم عن مواضعه» و «لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الإثم و أکلهم السحت» و... . خب خدای متعال در برابر این انحراف آشکار و عظیم و سخت چه تدبیری کرد؟ حضرت مریم عذراء را در اوج تقدس و عبادت و روحانیت معنوی که محل زندگی اش مسجد است، در محراب عبادت از غذاهای بهشتی تناول می کند و... مأمور می‌کند تا با ولادت اعجازآمیز حضرت عیسی، تقدس ساختگی علما و روحانیون یهود را به چالش بکشد. یعنی یک زن به تنهایی، مأموریت بزرگی را بر عهده می‌گیرد تا جامعه منحرف یهود را به عجز در بیاورد و به نقطه کانونی منافقین ضربه بزند؛ منافقینی که امت یهود را منحرف کرده بودند و به پرستش خودشان گرفتار کرده بودند: «و اذکر فی الکتاب مریم إذ إنتبذت من أهلها مکاناً شرقیاً».

بنا بر نقل مرحوم کلینی در کافی شریف، حضرت مریم از دمشق به کربلا آمد و سپس حضرت جبرئیل(ع) مأموریت الهی را به ایشان ابلاغ کرد: او باید فرزندی را به دنیا آورد که با جامعه منحرف یهود مبارزه می کند. ایشان گفت: من چطور فرزندی داشته باشم در حالیکه هیچ انسانی مرا لمس نکرده است؟ حسب روایات، حضرت جبرئیل(ع) در گریبان حضرت مریم(س) دمیدند و ایشان به حضرت عیسی(ع) باردار شدند و خدای متعال 9 ماه وضع حمل را برای ایشان به 9 ساعت تبدیل کرد.

 «فأجاءها المخاض ألی جذع النخله قالت یا لیتی متّ قبل هذا و کنت نسیا منسیاً» درد زایمان ایشان را به کنار درخت خرمای خشکی کشاند و در آنجا حضرت عیسی (ع) را به دنیا آوردند. شدت مصیبت این بانوی الهی آنقدر زیاد است که می فرماید: کاش قبل از این واقعه مُرده بودم و فراموش شده بودم! نباید تصور شود که این جمله به خاطر درد زایمان گفته شده بلکه حسب روایت ذیل آیه در تفسیر قمی و همچنین حسب شرایط جامعه بنی‌اسرائیل، حضرت مریم(س) نگران متهم‌شدن به ناپاکی و روابط نامشروع بودند، یعنی زنی که در جامعه آن روز در طهارت و پاکدامنی زبانزد است بدون اینکه همسری اختیار کرده باشد با نوزادی در بغل باید در معرض  جامعه یهود و خصوصا علمای منحرف آن قرار بگیرد؛ کسانی از قبل نیز نسبت به حضرت زکریا(ع) و حضرت مریم (س) موضع مخالف داشتند.

این در حالی است که نه تنها بانوان متدینه و عفیفه بلکه حتی یک خانم بی‌حجاب هم وقتی در معرض بهتان و تهمت امور نامشروع قرار بگیرد، در بدترین وضعیت روحی و روانی و شدیدترین فشار هویتی قرار خواهد گرفت. حال چنین فشار بزرگی بر دوش زنی است که محل زندگی‌اش محراب مسجد بوده و در اوج تقدس و مقامات معنوی قرار داشته و سرور زنان زمان خود بوده است. در روایات ذکر شده که در این حالت، حضرت عیسی (ع) به سخن آمد: «فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا و هزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا» حضرت مریم هم به گفته فرزند خود عمل کردند و وقتی به درخت خشک شده خرما دست زدند، درخت سبز شد و خرما داد و از آنها تناول کردند.

پس از آن بود که حضرت مریم به قلب معرکه زد و بر علمای یهود وارد شد؛ آن‌هم در حالی‌که حسب روایات، زنان بنی اسرائیل به دلیل متهم ‌شدن ایشان به روابط نامشروع، آب ‌دهان بر صورت و بدن حضرت مریم(س) می‌انداختند! «فأتت به قومها تحمله قالوا یا مریم لقد جئت شیئا فریّاً یا اخت هارون ما کان أبوک أمرء سوء و ما کانت أمک بغیّاً» زنی که در اوج تنزه و پاکدامنی است حاضر می‌شود برای دفاع از کلمه توحید، چنین تحقیری را از سوی زنان جامعه خود تحمل کند تا بتواند مأموریت سنگین خود برای شکستن «کلمه نفاق» و متزلزل ‌کردن قدرت منافقین را به سرانجام برساند و با ولادت اعجازآمیز حضرت عیسی و تکلم این نوزاد، این جامعه منحرف را به چالش بکشند.

 لذا حضرت مریم (س) که صحبت کردن فرزندش را در پای درخت خرما دیده بود، در مقابل دشنام‌های آنها به عیسی اشاره کرد تا با او سخن بگویند. «فأشارت إلیه قالوا کیف نکلّم من کان فی المهد صبیّاً» آنها گفتند چگونه با نوزاد در قنداقه صحبت کنیم؟! «قال إنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مبارکاً أین ما کنت و أوصانی بالصلاه و  الزکاه مادمت حیّاً» در اینجا بود که علمای منحرف یهود و ریاست قدسیه‌ی نفاق‌آلود آنها در مقابل یک نوزاد در قنداق به عجز رسید و شکست خورد و اتمام‌حجت در اعلی‌مراتب آن صورت گرفت و در سالهای بعد هم حضرت عیسی (ع) انحرافات آنها را روشن کردند: «مصدّقاً لمابین یدیّ من التورات و لأحلّ لکم بعض الذی حرّم علیکم» و حلال و حرام های تحریف‌شده را افشا کردند و به عالمانی که خود را در جایگاه خدای متعال قرار داده بودند، حمله کردند.

توصیف حضرت مریم عذراء باید بر این اساس انجام شود و الگوگیری زنان مسلمان از ایشان نیز باید در این چارچوب باشد. در واقع مخدرات انبیا و اوصیاء کسانی هستند که مأموریت های سخت و سنگین برای دفاع از پرستش خدای متعال را در مقابل یک جامعه بعهده می گرفتند و البته همگی تحت ولایت و سیادت «سیده نساء العالمین من الأولین و الآخرین» هستند. همه این بزرگواران به حضرت فاطمه زهرا (س) پناه بردند تا بتوانند این مأموریت های سنگین را محقق کنند. واقعا زنان متدینه محجبه اصلا می توانند قرار گرفتن خود در معرض این تهمت ها را تحمل کنند؟ چه برسد به این‌که بعد از آن بخواهد چنین مأموریتی انجام دهد؟! آیا حضرت مریم (س) بدون توسل به حضرت زهرا و عنایت ایشان می‌توانست چنین مأموریتی را محقق کند؟ و حال آن‌که سیادت حضرت زهرا (س) از روز اول خلقت تا روز آخر خلقت بر تمام زنان عالم جاری است. در واقع اگر در فاطمیه از این زنان سخن گفته می‌شود، به این دلیل است که همه این مخدرات (س) دست‌پرورده‌های حضرت زهرا (س) بودند و تحت ولایت ایشان قرار داشتند.

 لذا نباید ماجرای ولادت حضرت زهرا(س) را  ـ که حضرت ساره و حضرت آسیه و حضرت مریم و حضرت کلثوم خواهر حضرت موسی(س)) بر حضرت خدیجه (س) نازل شدند ـ یک امر سمبلیک تلقی کرد بلکه این مخدرات در دوران مأموریت خود، تعلق و کشش شدید به حضرت زهرا(س) داشتند تا توانستند آن بار سنگین را به سرمنزل مقصود برسانند، لذا وقتی نور مقدس حضرت فاطمه به این دنیا نازل می‌شود، کشش و تعلق این مخدرات به ایشان، آنها را به زیارت ایشان و حمایت مادرشان مشتاق می‌کند.

به عنوان نمونه، وقتی حضرت موسی(ع) را از آب گرفتند، دیدند شیر هیچ زنی را نمی‌خورد و لذا حضرت کلثوم به نزد آنها رفت و حسب آیات قرآن کریم فرمود : «هل أدلکم علی أهل بیت یکفلونه و هم له ناصحون»: آیا کسی را معرفی کنم که این وظیفه را به عهده بگیرد؟ نباید به این واقعه ساده نگاه کرد. حضرت کلثوم به دستگاه فرعون رفته و چنین جملاتی را بیان می کند؛ فرعونی که علی‌رغم محبت شدیدی که خدای متعال نسبت به حضرت موسی در قلب همه قرار داده بود، با فطرت خود مخالفت کرد و گفت: من او را می کشم چون بنی اسرائیلی است! در چنین شرائطی خواهر حضرت موسی (ع) به دربار فرعون برود و چنین جملاتی بگوید! چه شجاعتی می خواهد؟! در حالی‌که ممکن است این درباریان جنایتکار به او بگویند تو از کجا آمدی و نوزاد را از کجا می شناسی؟! کسی که بتواند به او شیر بدهد را از کجا می‌شناسی؟! اساس چنین اقدامی پر از ریسک و خطر است اما تمام مخدرات انبیاء الهی در راه حفاظت از کلمه توحید، شدیدترین ریسک‌ها و خطرها را به جان می‌خریدند.

 با این اوصاف و در جهت تعیین الگو برای جامعه زنان مسلمان، آیا می‌توان در نماز و روزه و حجاب و همسرداری و خانه‌داری و... متوقف شد؟! در حالی‌که خدای متعال در قرآن کریم برای تعریف شخصیت این زنان، موضع‌گیری‌های آنها را در میدان مبارزه با کفر و نفاق را به تصویر می‌کشد و قرار گرفتن در این امتحانات سخت برای حفاظت از کلمه توحید و ضربه زدن به جامعه کفر و نفاق را بزرگ می شمارد. حضرت زهرای مرضیه (س) در چه وضعی قرار گرفت؟ ایشان در عِدل و هم‌وزن نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) عمل می کردند.

نبی اکرم (ص) هم در مقابل کفار قریش قرار گرفت که فرعونشان کسی مثل ابوجهل بود تا حدی که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هیچ پیامبری چون من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت!  نبی‌اکرم هم‌زمان مأموریت مبارزه در دو جبهه کفر و نفاق را بر دوش داشتند و حضرت زهرا (س) نیز در این دو جبهه با نبی اکرم (ص) همراهی می کردند. حضرت مریم عذراء (س) با دستگاه نفاق مقابله کرد یا مادر و خواهر حضرت موسی (س) در برابر دستگاه کفر مبارزه کردند اما وظیفه سنگین مبارزه هم‌زمان با کفر در مکه و مدینه و با نفاق در مدینه را حضرت زهرا (س) انجام داد. نفسِ پذیرش ازدواج با سردار سپاه اسلام، امیرالمومنین(ع) چه ریسکی دارد؟! کسی که دائماً در معرض خطر شهادت قرار دارد و فرمانده سپاهی است که در اوج کمبود امکانات جنگی است به نحوی که مسلمانان در جنگ بدر فقط با دو سواره نظام در مقابل صد سواره نظام از سپاه مکه قرار گرفتند! ورود به این ازدواج چقدر قدرت و قوت قلب می خواهد!

چندی پیش که بنده در یک مراسم ازدواج که عروس و داماد هر دو از خانواده مذهبی و حزب اللهی بودند، شرکت کرده بودم، یکی از دوستان داماد بلند گفت: برای شهادت آقا داماد صلوات بفرستید که در همان لحظه با اعتراض عروس مواجه شد. صرفا یادآوری زبانی این مساله سخت است چه برسد به هنگامی که در عالم واقعیت، همسر انسان همواره در معرض خطر مرگ باشد و در معرکه‌های شرکت کند که معادلات نظامی به نابودی سپاه اسلام حکم می‌کردند. اما حضرت زهرا(س) با کسی ازدواج کرد که تنها دارایی‌ش بعنوان مهریه سپر جنگ بود. پس از جنگ بدر و احد و خندق هم این‌طورر نبود که همانند سایر سپهسالاران، برای امیرالمومنین(ع) اسباب خوشی و آسایش مهیا شود چون ایشان تحت هجمه شدید منافقین و صف‌بندی و جناح بندی های سیاسی در مدینه بودند و حضرت زهرا با کسی ازدواج کردند که تمام جناح‌های منافق در مدینه، بر او حمله‌ور بودند. این چه ریسک و پذیرش خطری در راه خدای متعال است؟! حال صحیح است که در ذکر مصائب، ما ازدواج این بانوی الهی را در حد ازدواج‌های خودمان تقلیل و تنزل دهیم؟!

در حالی‌که این ازدواج و رابطه به قدری استراتژیک و اساسی و تعیین‌کننده برای کلمه توحید و خداپرستی است که وقتی اطرافیان در شب زفاف، همان جمله عرفی و معروف عرب را به این دو بزرگوار گفتند (بالرفاء و البنین)،  نبی اکرم(ص) با آنها برخورد کرد که برای چنین ازدواجی چنین جمله‌ای نگویید و تعبیر الهی آن را بکار ببرید: «بل علی الخیر و البرکه» حتی در سطح تبریک هم عرفیات متداول را نپذیرفتند، چون ازدواج کسانی که می خواهند در کانون مبارزه با کفر و نفاق قرار بگیرند، حقیقت دیگری دارد. لذا علم حضرت فاطمه(س) و مقامات علمی ایشان نیز باید بازشناسی شده و صحیح معنا شود. در واقع این مسئولیت سخت و سنگین مبارزه با کفر و نفاق آن‌هم در افق و هم‌سطح با نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) نمی تواند بدون علوم پیچیده به سرانجام برسد.

 لذا نقل شده که امیرالمومنین(ع) می فرماید: «لقد کنت أنظر إلیها فتنکشف عنی الهموم و الأحزان» من به زهرا (س) نگاه می کردم و هم و غم هایم از بین می رفت! روشن است که همّ و غم امیرالمومنین(ع) نان و آب و خانه و... نبوده است بلکه همّ و غم او کمک به نبی اکرم(ص) و حفاظت از کلمه توحید و مبارزه با قدرت های سیاسی و نظامی دستگاه کفر بود و لذا در زیارات امیرالمومنین، ایشان به «یداً لبأسه و حاملا لرایته و مفتاحاً لظفره» و کلید پیروزی نبی‌اکرم تعبیر شده‌اند. در این شرائط، به حضرت زهرا(س) نگاه می کرد و این بانوی الهی با نگاه و عطوفت الهی و پشتیبانی عاطفی خود، هم و غم های حضرت علی(ع) را از میان می برد. اگر نبود این پشتیبانی عاطفی از جانب ایشان، مدیریت و رهبری جنگ های اسلام توسط امیرالمومنین(ع) ناممکن بود! نباید رابطه حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) را به روابط سایر زنان و مردان تنزل داد و الا توصیف‌های ضعیف از این بزرگواران در منابر، در اشعار و روضه‌ها نیز خود را نشان خواهد داد.

13 سال مبارزه و 10 سال مجاهده در مدینه و شمشیر زدن در مقابل کفار و مشرکین با جنگ های پی در پی ـ که به 60 غزوه و سریه می رسد ـ کار بسیار عظیم و طاقت فرسایی است! اگر فقط غزوه های پیامبر (ص) ملاحظه شود، در هر سال از حکومت نبوی، دو جنگ واقع شده و حتی اگر فقط جنگ‌های معروف و اصلی لحاظ شود، در هر سال یک جنگ اساسی رخ داده است. این در حالی است که جنگ، بحرانی‌ترین وضعیت سیاسی یک کشور و در لبه تیز بقاء و فناست! نبی‌اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) چگونه این جنگ‌ها را مدیریت می کردند و جامعه تازه‌ مسلمان شده را برای آن بسیج می‌کردند و حضرت زهرا (س) در این میدان سخت، چگونه با این بزرگواران همراهی می کرد؟! به لطف خدای متعال و به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، می‌توان به فعالیت‌های همسران و مادران شهدا در انقلاب و جنگ نگاهی انداخت تا درک اندکی نسبت به برخی از این معارف نورانی پیدا کرد. مادر شهید عماد مغنیه نقل می کرد: وقتی پسرم ازدواج کرد و خواستند زندگی‌شان را آغاز کنند، در بالکن منزل یکی از دوستانش، پنجره‌ها و پوشش‌هایی نصب کردند و در آنجا زندگی کردند!

این نقل‌هایی که از ورع و زهد حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) و فشارهای سنگین اقتصادی که بر آنها بود، باید صحیح معنا شود. این بزرگواران در کانون و آماج مبارزه بودند و کسی که در این شرائط است، از نظر اقتصادی چیزی برای او باقی نمی ماند! البته این اشارات تنها ناظر به همراهی حضرت زهرا(س) در محیط خانه و خانواده بود و ان شاء الله فردا شب توضیح داده خواهد شد که این بانوی الهی در جامعه چه کردند. لذا بُعد اصلی و اساسی شخصیت حضرت زهرا(س) بر اساس دفاع از پرستش خدای متعال و مبارزه با دستگاه طغیان و تحمل فشارها و خطرات و ریسک‌های ان تعریف می‌شود ولی اگر این شخصیت نورانی در عبادات و احکام فردی منحصر شود، عفت انفعالی در جامعه زنان مسلمان بوجود خواهد آمد. بلکه واقعیت این است که مخدراتی چون حضرت آسیه و ساره و هاجر و مادر و خواهر موسی و خدیجه (س) و... به محوریت حضرت زهرا (س) هم‌وزن پرچمداران توحید در زمان خود، با دستگاه کفر و نفاق مبارزه می‌کردند و جامعه مقابل را به هم می‌ریختند.

امروز هم نظام مبارک جمهوری اسلامی در مقابل کفر مدرن قرار گرفته است و ضرورتا باید جامعه زنان مسلمان را در این افق ساماندهی کرد. اگر به تصریح مقام معظم رهبری(حفظه الله) جنگ فرهنگی و جنگ اقتصادی در جریان است، تواصی به حق و صبر ِزنان جامعه مسلمان باید تشریح حملات و هجمه های دشمن در این دو جنگ باشد: علت جنگ چه بوده و تا کنون از چه نواحی چه ضربه هایی بر ما وارد کردند و چه جبهه هایی را از دست دادیم و چطور باید برای بازپس‌گیری خرمشهرهای فرهنگی و اقتصادی برنامه‌ریزی و مشارکت کنیم! مگر جامعه مومنین به غیر از مساجد و حسینیه‌ها و تکایا در کجا اجتماع می‌کنند؟! این مکان های نورانی باید چنین کارکردی داشته باشند، حتی قبل از تحلیل و تشریح جنگ کفر مدرن بر ضد اسلام، باید از خود سوال بپرسیم آیا احساس قرار گرفتن در جنگ فرهنگی و اقتصادی را داریم یا خیر؟! تا بعد از آن نوبت به تحلیل ابعاد این جنگ‌ها برسد! بعد از تحلیل، آیا باید جامعه زنان را در این مسیر سازماندهی کرد یا نه؟

ظهور و بروز اجتماعی این حس و تحلیل و سازماندهی کجاست؟! کسی نمی‌گوید در منابر، آیات و روایات و مناقب خوانده نشود، بلکه باید آیات و روایات به گونه ای توضیح داده شود که اثرش در جامعه مردان و زنان مسلمان جاری شود و متناسب با امتحانات روز آنها ظهور و بروز پیدا کند. باید دقت کرد که کفار برای دنیای خودشان چقدر زحمت می کشند تا برای دستگاه کفر آدم جمع کنند! چقدر خرج می کنند تا حزب تاسیس کنند، کادر تربیت کنند، برنامه ریزی کنند، میتینگ بگیرند تا نیرو انسانی و رای جمع کنند! در مقابل، خدای متعال نرم افزارهای دینی چون نماز جمعه و مسجد و حسینیه ها و تکایا و عزاداری‌ها را برای ما تعبیه کرده و مردم بدون طلب ذره ای پول و امکانات مادی در این اماکن حضور پیدا می کنند و حتی از ثروت شخصی خود خرج می کنند. اما با این همه جمعیت مخلص و جان برکف آیا روحانیت توانسته آنها را در جبهه های فرهنگی و اقتصادی علیه دشمن بسیج کرده و بکار بگیرد؟! اگر مساجد و حسینیه‌ها حرکت نکنند، در جنگ فرهنگی و اقتصادی پیروزی نصیب مسلمانان نخواهد شد. انقلاب سیاسی حضرت امام نیز بوسیله ارتقاء کارکرد مساجد و عزاداری ها توانست به سرانجام برسد.

طبق برخی آمارها، 90 درصد شهدای ما در دفاع مقدس از مسجدی‌ها بودند. اما آیا مساجد و حسینیه ها و نماز جمعه‌های ما، سرباز و افسر و فرمانده ی جنگ فرهنگی و جنگ اقتصادی تربیت می کنند؟! اگر جمهوری اسلامی توانست از جنگ جهانی 8 ساله عبور کند، این مساجد و حسنیه ها بودند که نیروهای اصلی آن را تربیت می کردند. البته روشن است که جنگ فرهنگی و اقتصادی پیچیده تر است و نیازمند ادبیات و تحلیل های خاص است اما مومنین و محبین و دوستداران اهل ‌بیت(ع) باید وارد این عرصه های جدید شوند تا بتوانند وظیفه خود برای دفاع از کلمه توحید را ادا کنند. لذا به نظر ما پیام فاطمیه و همه مخدرات نورانی در طول تاریخ به جامعه زنان مسلمان ما این است که عفت و عطوفت آنها باید انقلابی باشد و انقلاب نیز معنایی جز شکستن بت های زمان برای دفاع از پرستش خدای متعال ندارد. و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

کد خبر 4234581

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha