به گزارش خبرگزاری مهر، «علیرضا شفاه» نماینده موسسه علم و سیاست اشراق در «نشست هماندیشی علم دینی» گفت: گمان میکنم باید بحث خود را در این مجلس با احترام و تقدیر از دو استاد شروع کنم. یکی استاد داوری اردکانی و دیگری استاد کریم مجتهدی. داوری حقی بر گردن این جمع و حتی برای هرکس در ایران که می خواهد حقیقتا «فکر» کند، دارد. من گمان نمیکنم به سادگی بتوان اسامی اساتیدی چون آقای داوری اردکانی را آورد که در مقام تفکر شبیه او باشند. با این همه شاید مستحضر باشید که موسسه علم و سیاست اشراق در فصل نامه بابل چندی پیش نامهای به داوری اردکانی داد. در این نامه ما سعی کردیم پرسشهایی را به نحو زنده از ایشان بپرسیم. مبنای آن پرسشها درکی بود که خود استاد داوری از رابطه علم و سیاست دارد. این نامه تا حدی موجب تکدر خاطر ایشان شد، اما همان نامه مملو از مطالبی بود که راه ما را باز می کرد.
وی افزود: از زمانی که نامه منتشر شد من متذکر این بودم که آیا ما ادب علم را رعایت کردهایم یا خیر؟ من نه میتوانم مقام استادی ایشان را برای خودم و دیگر اعضای موسسه علم و سیاست در نظر نگیرم، و نه میتوانم پرسشهای خود را به عنوان دانشجوی فلسفه کنار بگذارم. این نگه داشت ادب مهمترین نقطه ای است که علم معنای خود را در آن پیدا می کند. کسی که صرفا به استاد چَشم می گوید ادب را رعایت نکرده است. همچنین شاید برای ما هیچکس بهاندازه استاد کریم مجتهدی یادآوری معلمی و کلاس درس نباشد. مجتهدی بیش از آنکه بخواهد فیلسوف باشد، همواره می خواسته معلم باشد. یک بار به ایشان گفتم یکی از مشکلات ما مدرک زدگی است. ایشان گفتند مشکل ما اتفاقا این است که مدرک تحصیلی را جدی نگرفتهایم. ما به سادگی جایی را «دانشگاه» و کسی را «دکتر» خطاب می کنیم.
شفاه تاکید کرد: ما اگر می خواهیم کاری برای علم دینی بکنیم، باید بدانیم؛ مسئله علم دینی یک مسئله درون علم است. مسائلی است که علم در خود دارد. همانطور که مسئله انقلاب اسلامی صرفاً مسئله یک حکومت در میان دیگر حکومتها نیست. جمهوری اسلامی در پی معنا کردن معنای سیاست است. ما تا چه حد توانسته ایم علم دینی را نه به عنوان عارضه ای که از بیرون بر علم وارد می آورد، بلکه به عنوان علم دنبال نماییم. زمانی که نمی توانیم درون فرمهای رایج که در دنیا برای علم وجود دارد، علم دینی را دنبال کنیم، اینچنین تبدیل به موسساتی حاشیه ای میشویم. ما که اینجا جمع شدهایم، متاسفانه اهمیت زیادی نداریم. این به دلیل نحوه ورود ما به موضوع است. ما اینجا هستیم اما تصمیمات جای دیگری گرفته می شوند. مسائل علم جای دیگری پی گیری می شوند. ما در گفت و گوی رسمی علم حاضر نیستیم! چرا که نتوانستهایم در بطن مسائل علمی حاضر شویم. قید «دینی» برای علم دینی برای ما وضع عارضی یافته است.
نماینده موسسه علم و سیاست اشراق ادامه داد: اینکه علم نهاد دارد، این را به ما می گوید که علم سیاسی است. اگر حقیقت با سیاست در هم تنیده نبود، چیزی به معنای سلسله مراتب علم که نحوی روابطی سیاسی است، به وجود نمی آمد. در چنین میدانی ما موسسه خودمان را موسسه علم و سیاست اشراق نامیدیم. ما مسائل خود را مادامی که مسائل علم باشند به رسمیت میشناسیم. ما میخواهیم بفهمیم که در این میدان سیاسی، چطور میتوانیم در میدان علم حاضر شویم و ادعای بزرگمان درباره علم دینی را دنبال کنیم، موسسه علم و سیاست اشراق سعی دارد علم را در ساحت سیاست و حکمرانی دنبال کند.
وی افزود: «جمهوری اسلامی ایران» رخ داده است و ما به عنوان کسانی که داعیه علم داریم در برابر تعهد جمهوری اسلامی ایران به «حقیقت» مسئولیم. در این وضع چاره ای نداریم جز اینکه درک ما از علم و سیاست، امکان این مشارکت را فراهم کند.
این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: یک فیلسوف غربی درباره تجربه خود از مدیریت یک دانشگاه چنین می گوید که؛ دو نیروی مخرب هم زمان به هم پیوسته بودند. یکی نیرویی که می خواست علم را سیاسی کند. و دیگری نیرویی که می خواست علم را پشت درهای بسته نگه دارد. امروز ما چنین وضعی داریم. اقتصادِ دانش در دانشگاه های ما، به سرعت در حال تغییر است. اقتصاد دانش، قطعا محتوای دانش را تغییر می دهد. دانشگاهی که از وقف استفاده کند نوعی علم تولید می کند و دانشگاهی خصوصی نوعی دیگر. سیاستگذاری دانش در ایران به شدت در حال تحول است و ما اینجا به گفت و گو کردن از علم دینی دل خوش کرده ایم! چرا ما اینجا نمیتوانیم به یک اعلام سیاسی برسیم؟ نکند قصد داریم خودمان را در پرانتز بگذاریم و بعد که مسائل علم دینی را حل کردیم سراغ صحنه برویم؟! امید داریم موسسه علم و سیاست اشراق موسسه ای باشد که مسئله علم را بدون توجه به سیاست دنبال نکند.
نظر شما