به گزارش خبرگزاری مهر، سیزدهم دی ماه 1365سالروز شهادت پاسدار سرفراز اسلام، بسیجی گمنام شهید"علیرضا عاصمی" است. او که به زبان پیرمعمار انقلاب اسلامی از جمله رهیافتگان وصال است ، مدت کوتاه عمر خویش را به مجاهدت گذرانده واینک شمه ای از خاطرات به جای مانده از کوتاه عمرش چنین به تصویر درآمده است :
تصویر اول : خزان 1341- نخستین روز ماه رجب - خانه ای در کاشمر - استان خراسان؛ "علیرضا" به دنیا آمد ... در آن ایام هیچ کس تصور نمی کرد، روزی نظام ستم شاهی سقوط کند، امامی با قدومش کشور را معطر سازد، سربازانی جانباز برای پاسداری از اسلام ناب تربیت کند و آن ها را به "کمال نترسیدن از مرگ" رهنمون گردد ... و "علیرضا" یکی از این سربازان باشد.
تصویر دوم : علیرضای جوان در شرایط دشوار و نظام سیاسی بسته رژیم طاغوت، به برگزاری جلسات مذهبی با دوستانش می پردازد؛ با امکانات اولیه کتابخانه ای هم در منزل تعبیه می کند تا جوانان محل را از گرایشات انحرافی باز دارد؛ همین جوانان بعدها برای دفاع از میهن و اعتقاداتشان هم چون علی به شهادت رسیدند ...
تصویر سوم : مهرماه سال 59 در نخستین روزهای آغاز تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق به میهن اسلامی، دو اتوبوس از مقابل مقر سپاه کاشمر، 96 تن از جوانان جان برکف برای دفاع از میهن را به جبهه های جنگ حق علیه باطل منتقل کردند؛ یکی از این 96 نفر، علیرضا عاصمی بود.
تصویر چهارم : علیرضا در ماه های نخستین جنگ، به دلیل علاقه اش دوره های تخریب و خنثی سازی مین را می گذراند و به عنوان تخریب چی به خدمت مشغول می شود؛ ذهن خلاق و پشتکار او در میان همرزمانش شهره است ؛ حتی شهادت برادر کوچکش هم او را از فعالیت برای سپاه اسلام باز نمی دارد؛ عضویت شورای فرماندهی سپاه پاسداران، فرماندهی تخریب لشگر 43 امام علی(ع) و فرماندهی تخریب قرارگاه های کربلا، نجف اشرف و خاتم الانبیا از جمله مسئولیت های او است.
تصویر پنجم : دو روز برای ازدواج به کاشمر می آید و همسر را هم به همراه خود به منطقه جنگی می برد.
تصویر ششم : سیزدهم دی ماه 1365 - به همراه همرزمانش محسن گردن صراحی، داوود پاک نژاد و احسان کشاورز برای خنثی سازی یک بمب 1500 پوندی عازم کرمانشاه می شود؛ لحظه ای می گذرد .... و پرواز !
تشییع پیکر پاک شهید عاصمی
تصویر آخر: از این چهار سرباز بی ادعای اسلام، پیکرهای پاره پاره ای تقدیم به پیشگاه مقدس سید الشهدا می شود؛ بزرگترین قطعه ای که ازبدن علی به جای می ماند یک بند از انگشت سبابه اش است ... آخر خود او گفته بود که تخریب چی واقعی باید نفس خود را تخریب کند و کم ترین چیزی از پیکر مادی خود را به دیدار با خدا نبرد...
به واقع مرگ دغدغه کسانی است که نه از حقیقت گوهر خویش آگاهند و نه از سنت تغییرناپذیر جهان هستی؛ مردان حقیقت شناس هیچ گاه ازمرگ نهراسیده اند و نمی هراسند. دغدغه آنان به جای اندیشه درچرایی مرگ، یافتن راهی به سوی "حیات طیبه" است.
سربلندی این ملت درهشت سال دفاع مظلومانه اما حماسی و پیروزمندانه وامدار فداکاری کسانی است که توانسته اند در آن صحنه های سخت، ازآزمون جهاداکبر نیزبا سربلندی خارج شوند. پرداختن به آن چه آنان کرده اند، حتی به همین اندازه اندک، قدرشناسی از مقام رفیع انسانیت و آموزش رستگاری برای بازماندگان از آن کاروان پرافتخار است.
سردارحماسه آفرین سپاه اسلام، شهید "علیرضا عاصمی"، عضو شورای فرماندهی تیپ ویژه پاسداران، فرمانده تخریب قرارگاه های کربلا، نجف اشرف و خاتم الانبیا از جمله این رهیافتگان وصال است. به روح بلند او و سایر شهیدان اسلام و انقلاب درود می فرستیم وبا نکوداشت نام و یادشان، برای گذر از راه پر فراز و نشیب آینده خویش مدد می جوئیم و باور داریم که تمام شهیدان مان زنده اند و با تمام وجود نابودی صدام دیکتاتور و رژیم بعث عراق را به دست اربابان شان دیده اند.
و در آخر:
« پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که گذر زمان ما را با خود برده و شهیدان مانده اند ... »
سید مرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم
نظر شما