به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نمایشگاه بینالمللی قرآن با عنوان «نگاهی نو به مقوله وحی» شامگاه روز گذشته ۳۱ اردیبهشت با سخنرانی محمدکاظم شاکر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، مجید معارف، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و اردشیر منصوری پژوهشگر حوزه فلسفه علم و مطالعات قرآنپژوهی در نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار شد.
یادآور میشود، نشستهای تخصصی دانشگاهی ذیل عنوان «روشنا» به همراه برنامه جنبی «دیدار»، گفتوگوی صمیمی و خودمانی با نویسندگان و مترجمان قرآنپژوه به همت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی در نمایشگاه قرآن امسال برگزار میشود.
وحی و ساحات سهگانه
هدایتالله جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی به عنوان طرح بحث در آغاز این نشست، گفت: به نظر میرسد بتوان بحثهای حول وحی را به سه ساحت وجودشناختی، معرفتشناختی و متنشناختی تقسیم کرد. بحثهای وجودشناسانه در خصوص تعریف وحی، امکان و امتناع، وقوع و عدم وقوع آن است. بحثهای معرفتشناسانه در خصوص حجیت معرفتشناختی وحی بوده و بحثهای متنشناختی در خصوص وثاقت تاریخی و اعتبار هرمنوتیکی متن وحیانی خواهد بود. در کنار این سه ساحت بحث معناشناسی به عنوان حوزهای جداگانهای میتواند مطرح باشد.
وحی؛ اشتراک در تجربه انبیا
در ابتدای این نشست منصوری، نویسنده کتاب «از ابر هدایت» در آغاز سخنانش گفت: جایگاه قرآن در دنیای کنونی از ابعاد مختلفی قابل پرسش است. بحث کارکردشناسی قرآن را میتوان به مناظر مطرح شده اضافه کرد. قرآن به کدام مشکلات انسان امروز پاسخ میدهد. من در این نمایشگاه احساس غربت شدیدی کردم. برخی از غرفهها تنها چاپهای فانتزی از قرآن داشتند و جای ناشران خوب قرآنی، آثار آیتالله مرعشی در خصوص قرآن و در یک کلام جای قرآن در این نمایشگاه خالی بود.
منصوری ادامه داد: سه پرسش در خصوص وحی وجود دارد؛ سوال اول این است که سرچشمه وحی کجاست؟ آیا خداوند همچون موجودی انسانی، سخنی را گسیل کرده و کلامی ارسال شده است و یا قلب پیامبر سرچشمه آن بوده است؟ سوال دوم در این خصوص است که مکانیسم وحی چیست؟ سوال سوم نیز در خصوص محصول وحی است، آیا قرآن قانون اساسی است؟
وی تصریح کرد: این سوال که چه تعریفی از وحی ما را به فهم آن نزدیک میکند، میتواند نتایج عملی داشته باشد. بر اساس تلقی مولانا قرآن بیانگر احوال انبیاست و با این معنا خواندن قرآن به معنای مشترک شدن در تجربه پیامبر خواهد بود.
اعتقاد به نقش مثبت پیامبر در وحی با قرآن تعارض دارد
معارف در آغاز سخنانش گفت: دکتر جلیلی و منصوری در خصوص قرآن سرفصلهایی ارائه دادند و من میخواهم نکاتی را اضافه کنم. در خصوص قرآن نظریات زیادی از از سوی غربیان و مسلمانان داده شده است که بر سهم پیامبر تمرکز دارند و اینکه سهم آسمان و زمین در شکلگیری وحی چقدر است. برخی از تحلیلها وحی را به ساحت زمین آورده و بشری میکنند و نظریههایی تحت عنوان تاریخمندی برای وحی ارائه میشود، پیامبر را در تولید وحی فعال میکند و این دغدغهای برای نقد دینداران است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: من در کتاب علوم قرآنی نقطه عزیمت را ارتباط انسان با خارج از خود در نظر گرفتهام. انسان موجودی است که بنا بر اعتقادات مسلمانان صرفاً مادی نیست و عالم خارج از وجود ما نیز قسمت ملکی و ملکوتی دارد و وحی روی نمیدهد، جز این که بین بخش ملکوتی انسان و ملکوت عالم ارتباطی برقرار شود. این ارتباط برای همه تحت عنوان الهام وجود دارد. مسائلی برای انسان الهام میشود و انسان حس میکند شناخت و دریافتی در وجودش روی میدهد، با نگاه قرآنی انسان در کانون الهاماتی قرار میگیرد که میتوانند به خیر و یا به شر باشد. دو بعدی دانستن انسان و عالم به موحدان اختصاص داشته و درک وحی با این عزیمتگاه آسانتر خواهد شد.
معارف ادامه داد: در مورد پیامبران شکل خاصی از الهام وجود دارد که از تعالی بالاتری برخوردار است، آیتالله معرفت نام آن را وحی رسالی نهاده بودند که از طریق نزول پیامبر و یا القا مطلب بر قلب پیامبر روی میدهد و مبتنی بر تحلیل دو بعدی مادی و ملکوتی انسان و عالم است. اصل درک وحی مبتنی بر این دو کانون است و فیلسوفان مسلمان نیز چنین تحلیلی از وحی دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: انسان چه نقشی در نزول الهامات به خود دارد. در انسانهای معمولی انسانها کاملا فعال هستند و مشکلی ندارد تا در فرایند نزول الهامات برای انسانها هم نقش قائل باشیم، برای مثال عبادات انسان توفیقاتی برای او ایجاد میکند و یا گناه ولایت شیطان بر او را فراهم میسازد. تا اینجا میتوان انسان را در الهامات به خودش فعال دانست. اما آیا پیامبران هم در نزول وحی به خودشان فعال هستند وسهمی بشری در وحی وجود دارد؟
وی تصریح کرد: اگر به ظاهر قرآن توجه کنیم احساس میکنیم وحی جز خطوط قرمز است و پیامبران دخالت مستقیمی در نزول وحی به خود ندارند. اگر وحی از سنخ الهاماتی باشد که به صورت فردی واقع میشود و مسیری برای زندگی فردی مشخص کند، میتواند با نزول و درخواستهای ما محق شود، اما اگر وحی تجلی خود خدا و نازل منزله علم خدا باشد و در این صورت اگر پیامبر بخواهد فعال باشد، معنای آن احاطه پیامبر بر خدا خواهد بود و این ممتنع است.
معارف تصریح کرد: امام صادق(ع) میفرماید این خود خداست که نحوه تجلیی در قرآن یافته است، پیامبر نمیتواند نقش فعالی در این زمینه داشته باشد. پیامبر بشر است و درخواست کننده وحی است و گاه ممکن است ماهها انتظار بکشد که وحیی بر او نازل شود. ما در کتاب علوم قرآنی در کنار مطالب ایجابی، به نظریههایی را نقد کردهایم که سعی میکنند سهم پیامبر را در محتوای وحی تقویت کنند.
سیطره الهیات سنتی در تحلیل وحی
شاکر در آغاز سخنانش گفت: پیشفرضهای الهیاتی در دوره گذشته بار سنگینی را به تحلیلهای در خصوص وحی وارد کرده است. اینکه متن کاملا کلام خداست، اشتباهی در آن راه ندارد و جاودانه است فضاهای سنگینی را به وجود آورده است که بحثهای آزاد در خصوص وحی را با مشکل همراه میکند.
وی تصریح کرد: وحی هم الهی و هم بشری است و سهم بشری در آن نیز بسیار قوی است. خداوند تنها با کتب الهی بشر را هدایت نکرده و مهمترین چیزی که خداوند در انسان قرار داده عقل است. چه قرآن و کتب الهی بودند و یا نبودند، خداوند به انسان سمع، بصر، عقل و فواد داده بود.
شاکر با بیان اینکه مهمترین چیزی که خداوند برای هدایت بشر داده عقل است، گفت: آیا عقل معصوم است؟ الهی محض است و آیا هر نتیجهای که انسان از عقل گرفته است جاودانه شده است؟ جواب هر سه سوال منفی است. همه انسانها در طول تاریخ با عقل کار کرده و حکمهای متناقض دادهاند. ما عقلهای متفاوت داشته و چیزی به نام عقل الهی محض یا عقل محض نداریم.
وی تصریح کرد: اگر میخواهید از عقل استفاده کنید باید به عقل خودتان که مقول به تشکیک است رجوع کنید. ما عقل معصوم، محض و جاودانه نداریم. اگر کسی به متن یکی از عاقلترین افراد قرن ۱۷ میلادی رجوع کند خواهد یافت که مطالب غیرمعقول دارد. در ظرف زمانی و مکانی قرن ۱۷ آن فرد عاقل بود، اما پیروی از عقل به معنای پیروی از عاقلهای تاریخی نیست، بلکه خود شما باید عاقل باشید و از عقل آنها پیروی کنید. وحی هم میتواند معصوم، جاودانه و مطلق نباشد اما برای همیشه راهبر انسان باشد به شرط اینکه جایگاه آن را دریابیم و مقامی بالاتر از آنچه هست را به آن ندهیم.
وی تصریح کرد: چرا ما نباید پیش فرضهای بشری و انسانی داشته باشیم. اگر واقعا هم الهیات را در نظر بگیریم و هم انسان را مد نظر داشته باشیم، این وحی برای جامعه انسانی آمده است و امکان ندارد انسانی که وحی بر او نازل شده است، نادیده گرفته شود.
عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه در زمان نزول قرآن شهرهای دیگری به غیر از مکه و مدینه وجود داشته است، گفت: در گذشته علمای ما تفکر جهانی نداشتند. در زمان نزول قرآن، این کتاب در چارچوب زمانی خود نازل شده و مسیحیت و یهودیت قرآن مسیحیت و یهودیت در جریان اصلی نبوده و امروز پیروان این ادیان میگویند اعتقادات قرآن در باره ما صحیح نیست. برخی از مباحث در خصوص این ادیان وجود دارد که تنها در منطقه نزول قرآن و در بین معتقدان به این ادیان در آنجا وجود داشته است.
خواستگاه پرسشهای جدید در خصوص وحی
منصوری در ادامه این نشست گفت: آیا پرسش از چیستی وحی جدید است؟ از خود زمان رسول الله در باب چیستی وحی ابهام داشتهایم و در خود قرآن اشاراتی در خصوص چیستی وحی وجود دارد. ما در متون عرفانیی چون شرح تعرف و ... در خصوص وحی اشاراتی داریم. چالشی که امروز این مسئله را متفاوت میکند، تعارضات برخی از آموزههای قرآن و دستاوردهای عقل مدرن است.
وی ادامه داد: دو چالشگاه بزرگ برای متن مقدس در دنیای مدرن را علم و حقوق بشر میتوان دانست. با درک انسان امروز از کرامت انسان برخی از آموزه های متن مقدس مانند برخی از مجازاتها با کرامت انسان سازگار است. برای اینکه بتوانیم پیامبر و وحی را به درستی توضیح دهیم باید به گونهای تحلیل کنیم که نه آسمانی بودن وحی نادیده گرفته شود و نه تاریخی بودن متن مد نظر قرار نگیرد.
مشکلات پیشفرضهای انسانی در تحلیل وحی
معارف در آغاز نوبت دوم سخنانش گفت: این مورد انکار من نیست که پیشفرضهای الهیاتی در مواجه با وحی نقش زیادی دارد و ممکن است مانع شود تا ما برخی از چالشها را نادیده بگیریم، اما ممکن است ما با پیشفرضهای انسانی محض یا مادی و فلسفی با قرآن مواجه شویم. در قرآن حوادثی خارق العاده وجود دارد، آتشی که نمیسوزاند، عصایی که به اژدها تبدیل میشود و ... اگر پیش فرض های حاکم بر ذهن ما مادی باشد، یا باید این گزارهها را خیالی بدانیم و یا نمادی از قدرت دانسته و یا آنها را برخاسته از افکار مالیخولیایی بدانیم. این نیز یک مسئله و چالش است، موحدان این مسائل را با عنوان معجزه حل میکنند و علل را صرفا مادی و عادی ندانسته و مافوق علل علتی را برقرار میدانند.
وی تصریح کرد: چه کسانی نمیتوانند این مسائل را باور کنند، آنان که با پیش فرضهای خاص فلسفی با قرآن مواجه میشوند و این هم یک اشکال است. نقطه تعادل این است که قرآن کتابی است که ناظر بر یک فرهنگ خاصی بوده است. من با این قسمت از فرمایشات دکتر شاکر موافقم که قرآن در سطح خاص فرهنگی نازل شده و ناظر بر آن فرهنگ بوده است، اما همه بحث ما این است که آیا قرآن یک اثر تاریخی و مشمول تاریخمندی است یا میتواند از مظاهر فرهنگی عبور کرده و پیامهایی جاودانه و فراتاریخی بدهد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: تبیینی شد در ارتباط با عقل و تکامل عقل در طول زمان، اما مقایسه آن با وحی قیاس مع الفارغ است. اگر قرآن سخن خدا باشد، منشائی خارج از وجود رسول الله دارد و کلام خدا است در این صورت چه اشکالی دارد که ما خطاناپذیری را به او نسبت دهیم. وحی یک مسئله است و تفسیر ما از وحی مسئلهای دیگر، خود وحی با این فرضیه که به خدا مربوط میشود، خدا که علم مطلق است مطلق خواهد بود مگر مانند حامد ابو زید بگوییم کلیاتی از وحی به پیامبر منعکس میشود و جان پیامبر واسطه فعال و کاتالیزور انتقال میشود و بخشی از وحی ماهیت بشری مییابد. این اندیشه دکتر سروش هم هست و در مباحث کتاب علوم قرآنی به نقد مفصل آن پرداختهام. وحی به مثابه کلام خدا لفظا و معنا میتواند خطاناپذیر باشد اما تفسیرهای ما از وحی میتواند معروض خطا شود.
متن ورای فهم نداریم
شاکر در بخش بعدی سخنانش گفت: خدا در قرآن مثالی زده است که آبی از آسمان میآید که هر وادی به اندازه خود از آن بهرهمند میشود و شما بر اساس ظرفیت خود از آب بهره مند میشوید. این مثال قرآن شامل خودش هم میشود، مگر قرآن از آسمان نیامده است؟ قرآن آبی معنوی است و مطلق کردن وحی قرآنی خیلی درست نیست و ما باید به سراغ این برویم که این محدودیتهای بشری چیست.
وی در ادامه گفت: بر اساس آیه ۴۸ سوره مائده که خداوند در آن میفرماید: « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ : و ما این کتاب [=قرآن] را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقی که به سوی تو آمده پیروی مکن برای هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنی قرار داده ایم و اگر خدا می خواست شما را یک امت قرار می داد ولی [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید بازگشت [همه] شما به سوی خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد»، برای هر قوم منهاجی به رسمیت شناخته شده است و معنای آن این است که به دنبال این نباشید که همه چیز را تغییر دهید و همه بنا نیست که مسلمان شوند و شریعت شما را داشته باشند. چیزهایی که اساسی است و باید وجود داشته باشد، کافی است و دنیای امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم به دنبال این خواهد رفت.
عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: ما با توجه به این پیام قرآن از مصیبتهای عواهای فرقهای نجات مییابیم. دنیای امروز به دنبال این است که اشتراکات همه ادیان و فرهنگهای پایه دار را بپذید و بقیه را به اختیار افراد بگذارد.
شاکر تشریح کرد: ما متاسفانه زیاد به متون میپردازیم که این باعث شده است که از عقلمان کمتر استفاده کنیم. ما دو حجت درون و برون داریم و باید به هر دو بپردازیم. ما قرآنی منهای فهم نداریم. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که من قرآن منهای فهم در اختیار خود دارم. قرآن منهای فهم مانند قرآن منهای قرائت است که وجود ندارد. چرا باید فهم ما عین قرآن باشد و فهم دیگری قرآن نباشد. البته میتوانیم ملاکهایی داشته باشیم که در خصوص آنها به تفاهم برسیم.
وی در پایان گفت: راهکار را قرآن بیان کرده است که در محکمات است. اگر قرآن از قسط، توحید و عدالت صحبت میکند اینها به عنوان اصلاند و پیامبر برای اینها آمده است. عدل توسط علما فهم میشود و باید روی این قضیه بحث کنیم که عقل ماورایی نداریم و باید به عقل عموم عالمان رجوع کنیم. از آنجا که قرآن کمتر جنبه شخصی دارد و بسیاری از مطالب آن میتواند در جهان امروز محل توجه باشد.
نظر شما