به اعتقاد تحلیلگرفرهنگی مهر ، برگزاری نخستین جشنواره بین المللی شعر فجر پس از قریب به سه دهه از پیروزی انقلاب ، و اختصاص بخشی از این جشنواره به موضوع " تصنیف و ترانه " بهانه ای برای آسیب شناسی ترانه سرایی در روزگار ماست .
نقطه مغفول جشنواره های ادبی ما دغدغه گرانسنگ بومی سرایی و بومی نویسی است ، به طوری که به ناگاه همه می خواهند مانند شاعران پایتخت سخن بگویند و بنویسند و یا حداقل در سروده هایشان این گونه وانمود کنند که دیدگاه های آنان به دیدگاه ها و نگرش های ادیبان مرکزنشین نزدیک است .
در شرایطی که مغلق گویی با عنوان "ترانه سرایی" به سهولت مجوزمی گیرد و سراینده با کمترین امکانات مطالعاتی و ادبی دست به قلم می برد و محصولی فوق العاده ضعیف با این عنوان تولید می کند و برای کاربعدی مهیا می شود ، قطعا دوراه بیشتر برای شاعرجوان کرد یا سراینده لر و بلوچ یا منظومه سرای آذری باقی نمی ماند ، یا باید عرصه ادبیات را ترک کند ، یا اصطلاحا همرنگ جماعت شود و ناخواسته ازارتفاعات بومی و فرهنگی خود به شیب خطرناکی فروغلتد و آن شعرهای فاخر با پشتوانه اصیل و قدرتمند بومی و منطقه ای ، جای خودش را به نغمه هایی مبتذل وبی اصالت بدهد که همه عمق آن شاید به یک بند انگشت هم نرسد ، نغمه هایی که درنهایت یک ناله مشترک دارند ؛ " یاس فلسفی آمیخته با عشق زمینی " و دیگرهیچ .
وجود نمونه های بسیاری ازاین قبیل آثارکه نه فخرشعر و شاعر روزگارماست و نه مباهات اهالی موسیقی ، تهدیدی جدی برای ادبیات و هنرماست ومتاسفانه طی دهه اخیرحرکت مسئولانه ای را درراستای تعدیل وضعیت موجود شاهد نبوده ایم ، عرصه ای کاذب که یک شبه افرادی معمولی را به عنوان "ترانه سرا" و "آهنگساز" به نام و نان می رساند ، درحالی که برخی مولدان آثار ادبی فاخر دراستانها و شهرستانهای کشور، چندین سال است برای چاپ اثرخود ، پشت ترافیک فلان موسسه انتشاراتی دولتی یا خصوصی ایستاده اند .
نکته دیگر اینکه موضوع به همین جا نیزختم نمی شود و بعضا موج سواری های این عرصه کاذب ، افراد را با توهم هنر و هنرمند تا سطح ماهواره ها و رسانه های خارجی نیز می برد و سود جویان با این دلخوشی که تایید تلویحی کارخود را از" آن طرفی ها" نیز گرفته اند ، همچنان به کسب منافع می پردازند ، فارغ از اینکه چه لطمه ای به هنر و ادبیات واقعی این سرزمین وارد می شود .
از سویی دیگر ، طی سالهای اخیر شاهد بوده ایم که "بنگاه های ترانه" متاسفانه موفق شده اند پای تعدادی ازچهره های مطرح شعر امروز را نیز به این عرصه باز کنند و از آنجا که طیف شاعر و ادیب همواره به دلایل متعدد فرهنگی و اجتماعی ، بحران معیشت دارد ، با پیشنهاد مبالغی شعر و اندیشه آنانی را که روزگاری بسی سنجیده تر و فرهیخته تر می سرودند و می نوشتند و عاشقانه هایشان نیزبا معمولی شدن خویشاوندی نداشت ، به خدمت ایده های تجاری و مقطعی درآورده اند .
تحول پذیری ادبیات ما پس از انقلاب اسلامی و محتوامحوری در شاخه های مختلف ادبی به ویژه "شعر" اصلی پذیرفته شده است ، اما امروز گویا برخی اصرار دارند که بازهم ترانه ها و شعرواره های سطحی دهه های گذشته فرصت بروز و ظهور پیدا کند ، نظیر آنچه درصحنه سینما با بازگشت تعدادی از فیلمفارسی سازان رخ نمایانده است ، در اینکه افول شاعر از ستیغ تفکر و بلندای روح به حضیض اتفاقات ساده و معمولی از محصولات دنیای مدرن است ، هیچ تردیدی نیست ، اما امکان سیاستگذاری های بلندمدت فرهنگی و تشویق و تربیت گروه های مشاوره و خوش فکر درحوزه هنر و ادبیات نیز از رسانه ملی ، وزارت ارشاد و سایر نهادهای متولی و مسئول ما سلب نشده است ، به راستی جا دارد قدری بیشتر در این زمینه تامل کنیم .
-----------------------
* حمید هنرجو
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب : حفظ و حراست از فرهنگ اصیل مناطق و نواحی مختلف ایران ، موضوعی ازیاد رفته در حرکتها و جریانهای ادبی و محصول حداقل یک دهه غفلت مسئولان فرهنگی و نهادهای تاثیرگذار در حوزه شعر و رسانه است .
کد خبر 432536
نظر شما