خبرگزاری مهر - گروه استان ها- سمیه اسماعیل زاده: البرز کوه محل مبارزه فریدون و ضحاک بوده و امروز این رشتهکوهها محل مقابله محیطبانان و شکارچیان است. داستان سودای شکارچیان برای کشتار و حمایت محیطبانان با دستان خالی از شوکاهای معصوم گریزپا، مرالهای پر ابهت، خرسهای کوچک قهوهای، نیرنگهای خوشنقشونگار، داستان تمامنشدنی این روزهای البرز کوه است.
ارتفاعات آریم یکی از مناطق شکارممنوع شهرستان سوادکوه است و برای رفتن به این منطقه، جاده چرخزنان دور تپهها و کوهها میپیچد و هر تپهای را پشت سر میگذاریم، تپه دیگری رخ مینماید تا اینکه به کانکس محیطبانی میرسیم اما با دربسته مواجه میشویم چراکه محیطبانها بیشتر روز در منطقه در حال گشتزنی هستند. ساعتی که از انتظار میگذرد، راهی میشویم و تا جایی پیش میرویم که باید ادامه سفر را پیاده رفت. پیاده از تپهای بالا میرویم، روبرو رشتهکوههای البرز سر به آسمان کشیدهاند.
از دورهم این کوهها بلند هستند و ما باید تا ارتفاع دو سه هزار متری برویم و تازه بعد از رسیدن باید با شکارچی مواجه شویم. شکارچیای که اسلحه به دست دارد و میتواند به ما شلیک کند ولی ما حق استفاده از کلاش خود را تا وقتی او به ما شلیک نکرده نداریم، اما مگر در تنهایی کوه شاهدی برای ماجرا وجود دارد؟ تازه اگر شکارچی اول به ما تیراندازی کند جانی برای ما نمیماند که بخواهیم مقابله کنیم؛ اینها حرفهای سید مجتبی محمدی، یکی از محیطبانان منطقه است.
طبق قانون، هر هزار هکتار باید یک محیطبان داشته باشد اما به علت کمبود نیرو ما در هر ۱۰ هزار هکتار یک محیطبان داریم
منطقه نیمه کوهستانی- جنگلی و پر از راههای صعب است و وسعت منطقه سختی کار را دوچندان میکند، امری که این محیطبان نیز بر آن صحه میگذارد و میگوید: طبق قانون، هر هزار هکتار باید یک محیطبان داشته باشد اما به علت کمبود نیرو ما در هر ۱۰ هزار هکتار یک محیطبان داریم و تمام شیفت کاری را باید در حال گشتزنی باشیم و تنها شبهنگام و به خاطر شرایط جوی و سرما به پایگاه بازمیگردیم، چنانچه خودتان نیز امروز مشاهده کردید که درب کانکس بسته بود و حتی در این فصل سال که هوا مناسب است، شب را هم شاید در کوهها به سر بریم و در فصل جفتگیری مرالها که شکارچی بهراحتی میتواند مرالها را شکار کند، ما در دل کوهها چادر میزنیم و هرکداممان در هر شیفت، سه شبانهروز در آنجا میمانیم تا بتوانیم مراقبت و نگهبانی بهتری داشته باشیم.
شهرستان سوادکوه در کنار وسعت گسترده سرزمینی، به دلیل بکر بودن و تنوع زیستی و گیاهی، دارای چهار منطقه حفاظتشده و دو منطقه شکارممنوع بوده و این حجم از وسعت، نیازمند امکانات و تجهیزات محیطبانی خوب و به روز است اما محمدی از کمبود امکانات و به روز نبودن ماشینها میگوید: جدیدترین ماشین ما برای حدود ۱۱ سال پیش است و خوشبختانه خودتان با آمدن اینجا متوجه شدهاید که با وضعیت مسیرها، ماشین در حد یک سال بسیار مستهلک میشود.
محمدی عقیده دارد که افزایش نرخ جریمه شکار باید همگام با فرهنگسازی و ایجاد حس دوستی با حیاتوحش انجام بگیرد، چراکه افزایش ناگهانی قیمت جریمه پلنگ از ۵ میلیون به ۹۰ میلیون تومان بدون اینکه تغییری در نظر افراد راجع به شکار ایجاد شود، به ضرر جان محیطبان تمام خواهد شد، چراکه شکارچی در انتخاب میان گزینه تحویل شکار و پرداخت جریمه ۹۰ میلیونی یا شلیک به محیطبان، گزینه دوم را انتخاب میکند و همین باعث میشود که ما شاهد شهدای محیطبان باشیم، شهدایی که نه به دست افراد بیگانه که به دست یک هموطن شهید شدهاند.
در کنار حقوق پایینی که محیطبانان در قبال به جان خریدن سختیهای حفاظت از محیطزیست دریافت میکنند، هنگامیکه این محیطبان از مقدار جیره غذایی حدود ۲۴ هزارتومانی محیطبانان برای سه روز میگوید، پذیرش آن بسیار سخت است، چراکه در این روزگار چگونه میتوان با این مقدار سه روز را سپری کرد؟ و آیا کسی که مقدار این جیره را تعیین میکند به کفاف آن توجه کرده است؟
مخاطرات یک محیطبان تنها مواجهه با شکارچی و پیادهرویهای طولانیمدت در نقاط دوردست و صعب نیست، بلکه تهدید حیاتوحش هم در نوع خود مخاطرهای جدی برای محیطبان ایجاد میکند و در کنار همه اینها، اگر محیطبان در مسیرهای دشوار ناگهان بلغزد، امدادرسانی هم به او دشوار است، چنانچه شعبان اصغری یکی از محیطبانان منطقه، هشت ساعت با پایشکسته در کوه منتظر بوده تا کسی برای کمک به او بیاید.
مخاطرات یک محیطبان تنها مواجهه با شکارچی و پیادهرویهای طولانیمدت در نقاط دوردست و صعب نیست، بلکه تهدید حیاتوحش هم در نوع خود مخاطرهای جدی برای محیطبان ایجاد میکند
ابراهیم فلاحی، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست سوادکوه، بابیان اینکه محیطبانان در خط مقدم سازمان هستند و با بیشترین مخاطرات مواجهاند، افزود: محیطبانی کاری با سختترین شرایط و کمترین امکانات و درآمد است و برعکس قوانین کار، برای ۴۸ ساعت کار تنها ۲۴ ساعت استراحت دارند و به دلیل کمبود نیرو، پس از دریافت یک گزارش در زمان استراحت خود نیز به کار برمیگردند.
وی بابیان اینکه همسر محیطبان تمام مشکلات خانه را بهتنهایی بر دوش میکشد، گفت: آنها هم مادر و هم پدر خانوادهاند اما هیچ حقوحقوقی برای آنها در نظر گرفته نشده و همچنین، همسران آنها موقع شیفت آنها را از زیر قرآن رد میکنند و خبر ندارند که همسرشان سالم است یا خیر و استرس بسیاری را در این رابطه تحمل میکنند.
وی با اشاره به اینکه در منطقه نیز محیطبان برای کنترل زیستگاه دارای کمترین امکانات است، افزود: در سوادکوه خودرویی با بیش از بیست سال داریم و عمر جوانترین خودرو ما به ۱۲ سال رسیده اما شکارچی با بهترین ماشینها است و محیطبانان ما با ماشینهایی هستند که حتی ترس ما این است که ترمز ببرد، یا چرخ آن در برود. در حقیقت آنها جان خود را کف دستشان گذاشتهاند.
فلاحی ادامه داد: محیطبان با افرادی سروکار دارد که کسی آنها را نمیبیند اگر در کوهستان و هنگام زمستان محیطبان تنها باشد و تیر بخورد ما باید جنازه آنها را در بهار پیدا کنیم و مجرم را هم نمیتوانیم پیدا کنیم.
وی بابیان اینکه کار ما با نیروی انتظامی فرق دارد، گفت: مخاطب نیروی انتظامی کسانی هستند که مردم هم از آنها تنفر دارند و در این راه نیروی انتظامی را حمایت میکنند ولی شکارچی از تمام اقشار جامعه بوده و شکار جرمی است که زشت بودن خود را در جامعه ما ازدستداده؛ دزد در هیچ محفلی از دزدی خود باافتخار صحبت نمیکند اما میبینیم که شکارچی از کاری که در قانون جمهوری اسلامی جرم محسوب میشود باافتخار صحبت میکند و دیگران هم از او تمجید میکنند.
وی بابیان اینکه حمله به محیطبانان زیاد است و تنها امسال در مازندران حدود ۸ نفر از همکاران ما تیرخوردهاند، افزود: همکاران ما درگیری و کشمکش را دوست ندارند اما هیچ شکارچیای اسلحه خود را بهراحتی تحویل محیطبان نمیدهد و ما واقعاً در مناطق میجنگیم.
فلاحی از دست رفتن زشتی یک جرم در جامعه را فاجعهبار دانست و بابیان اینکه این فاجعه در محیطزیست رخداده است، افزود: روزبهروز بر تعداد شکارچیان افزوده میشود و در این میان بر رسانهها است تا در رابطه با جرم بودن شکار غیرمجاز اطلاعرسانی کنند .
رئیس حفاظت محیطزیست سوادکوه بابیان اینکه امروز نوجوانان و جوانان اقداماتی را در حمایت حیاتوحش انجام میدهند، ابراز امیدواری کرد که این روحیه حیاتوحش دوستی آنها به بزرگترها نیز سرایت کند.
در روزگاری که در بسیاری از کشورها شکارچی و شکار غیرمجاز دیگر به داستانها پیوسته است، اما در اینجا هنوز هم شکار و شکارچی دغدغه اساسی محیطبانها است. محیطبانانی که با کمترین درآمدها و امکانات و با بیشترین مخاطرات به خاطر حس و وظیفه خود در قبال حیاتوحش و حفظ آن برای نسل بعد همچنان بر فراز البرز کوه ایستادهاند و راه را با سپر کردن بدنهایشان بر شلیک شکارچیان میبندند.
نظر شما