۱۶ بهمن ۱۳۸۵، ۸:۴۵

علل تورم در ایران

علل تورم در ایران

خبرگزاری مهر - گروه اقتصادی: عباس شاکری استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در تحلیلی از "علل تورم در اقتصاد ایران"، می نویسد: در حال حاضر 30 درصد رشد نقدینگی داریم اما نشان می‌دهند که 15 درصد تورم داریم. اگرچه راجع به اعداد و ارقام جای بحث وجود دارد اما نشان می‌دهد این پول‌ها به سمت فعالیت‌های سوداگرانه می‌روند و درواقع حتی اگر آمارها مشکل نداشته باشند آنچه وجود دارد تورم نهفته است.

بحث تورم در واقع بحث مشترکی در دنیا است و علت‌های آن نیز صرفنظر از شرایط و ویژگی‌های هر کشور خاص، عمدتاً مورد اتفاق‌نظر بوده و البته برای آن شرایطی ذکر شده است.

در کشورهای پیشرفته از دهه 1960 به بعد حتی قبل‌تر یعنی از زمان کلاسیک‌ها و حاکمیت نظریه مقداری، بحث این بود که تورم ریشه‌ پولی دارد. لذا می‌گفتند پول تعیین‌کننده قیمت‌ها است. برهمین اساس ارتباط قیمت‌ها با میزان و حجم پول این قدر واضح بیان شد.

در عین حال منتقدین نظریه مذکور می‌گفتند، سرعت گردش پول ثابت نیست و این نظریه همچنین منوط به ثابت بودن تولید است. واقعیت این است که حتی در دنیای کلاسیک تولید حتی اگر رشد کندی داشته باشد اما ثابت نیست. بنابراین در عین حال که گفته می‌شد پول قیمت‌ها را شکل می‌دهد و پول عامل رشد قیمت‌ها است اما خیلی‌ها در مورد سازوکار آن همواره بحث وجود داشته چرا که می‌گفتند، وقتی بحث تورم می‌شود، مطلقاً به سمت انضباط پولی می‌رویم که دال بر این است که می‌توانیم کنترل کنیم.

آن زمان عده‌ای درخصوص شرایط دوران گذار بحث می‌کردند چون برخلاف فروض کلاسیک‌ها اقتصاد همواره در تعادل نیست. حالت تعادل، بحث دیگری است. در تعادل بلندمدت سرعت گردش پول ثابت است. اما در دوران جنگ، قحطی و غیره سرعت گردش پول ثابت نیست لذا از این منظر به نظریه مقداری نقد وارد می‌شد.

در دهه 1970 وقتی که قیمت انرژی افزایش یافت و به تبع آن هزینه‌های تولید بالا رفت تز فریدمن در مورد تورم و نظریه هزینه تولید با نقدهای جدی روبرو شد. فریدمن در این خصوص به نظریه اثبات‌گرایی متمسک شده بود و عنوان می‌نمود که می‌توانیم یک قاعده کلی ارائه کنیم مبنی بر این‌که تورم یک پدیده پولی است.  او می‌گفت اگر پول را کنترل کنیم دیگر از بابت تورم خیالمان راحت است. اما پس از افزایش هزینه تولید این نظریه نیز مورد نقد قرار گرفت. در این خصوص مطرح می‌شد وقتی که قیمت‌ها رشد کند و تولید هم کاهش نیافته است پس منشأ پول‌های جدید کجا است، چون براساس نظریه مذکور پول کنترل می‌شد، اما در اینجا بحث سرعت پول و خلق پول مطرح شد.

سرعت گردش پول، سازوکارهای خاص خود را دارد و به جای 3 بار می‌تواند 5/3 بار عرضه گردد و این خود اجازه افزایش قیمت را می‌دهد. در همین حال رابینسون مطرح می‌کند هرجا پول زیاد است تورم نیز هست اما این رابطه همبستگی است. نه علیت و این‌که تورم موجب افزایش پول شده یا بالعکس قابل بحث است.

او طرفداران فریدمن را متهم می‌کند که این گفته که اگر پول افزایش پیدا نکند تورم بوجود نمی‌آید. این حرف فاقد منطق است و باید به دنبال علیت بود.

همانطور که ملاحظه می‌شود به لحاظ نظری، بحث تورم خیلی پیچیده است و تمامی حالت‌ها ممکن است رخ دهد. فلسفه نزاع بر سر علیت پول این است که اگر علیت را نشناسیم نمی‌توانیم با آن مبارزه کنیم. دراقتصاد ایران می‌گویند، نقدینگی را برای کاهش تورم باید پایین بیاوریم و ... این نظریه اگرچه در شرایط خاصی مطرح شده است اما در عین حال معتقد است تورم منشأ پولی دارد.

زمانی که فریدمن انضباط پولی را مطرح کرد، معتقد بود رفتار پولی مردم تغییر کرده است و در عرضه پول اتفاقاتی افتاده است.
«کوز» گفته بود، هرجا سازوکار اقتصادی، اقتضا کند، پول خلق می‌شود. مثلاً اگر 10 درصد قیمت نهاده‌ها را بالا ببرید اما پول را کنترل کنید باز هم قیمت‌ها افزایش می‌یابد چون سرعت گردش پول این کار را انجام می‌دهد. هرچند این نظریات نیز مورد چالش قرار گرفت.

به هر حال ثابت نبودن سرعت گردش پول، انفعال در پول، هزینه تولید و انتظارات تورمی به عنوان منابع تورمی مطرح هستند.
در اقتصاد ایران به نوعی همه این عوامل دخیل هستند هرچند عوامل دیگری هم مطرح می‌باشد. در دوره جنگ، کسری بودجه وجود داشت اما چون بودجه عدد بالایی نداشت، محدود بود. دولت کسری بودجه را از بانک مرکزی تأمین می‌کرد. اما شیوه‌هایی را اعمال می‌نمود که انتظارات تورمی کمتر بود و نیز سیاست‌هایی اعمال می‌شد که در اثر آن‌ها هزینه تولید افزایش پیدا نمی‌کرد.

مثلاً به کارخانجات ارز دولتی داده می‌شد تا هزینه‌ها افزایش نیابد اگرچه در آن دوران تورم وجود داشت اما بسیار محدود بود.
در دوران اجرای سیاست‌های تعدیل عوامل تورم به ویژه انتظارات تورمی خود را نشان داد. با شوک درمانی قیمت‌ها را تغییر می‌دادند بدون اینکه مدیریت کنترل قیمت داشته باشیم.

در اقتصاد ایران که نه رقابتی و نه انحصاری است عوامل اقتصادی حالت خاص خود را دنبال می‌کنند چون این عوامل بعضاً توان قیمت‌گذاری دارند. چون اقتصاد به صورت نهادمند درحقیقت خود را به سمت خرید و فروش و تجارت شهری متمایل کرده است. بنابراین تورم در تهران یک شبه هزاران نفر را پولدار می‌کند. چون آنها مترصد هستند تا تغییری ایجاد شود و آنها قیمت‌ها را به دلخواه تعیین کنند.

در بحث انتظارات تورمی برای مثال سالی چند درصد قیمت بنزین را افزایش می‌دادیم. آوازه تغییر این قیمت کلیدی بیشتر قیمت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌داد یا تغییر مداوم قیمت ارز هم تورم را شعله‌ور کرد. در سال 74 با تغییر نرخ ارز تورم 40 تا 50 درصدی را تجربه کردیم. یکی از مسائل مهم اقتصاد کلان ایران سرعت گردش پول است در کشور ما سرعت پول خیلی پیچیده است.

در حال حاضر 30 درصد رشد نقدینگی داریم اما نشان می‌دهند که 15 درصد تورم داریم. اگرچه راجع به اعداد و ارقام جای بحث وجود دارد اما نشان می‌دهد این پول‌ها به سمت فعالیت‌های سوداگرانه می‌روند و درواقع حتی اگر آمارها مشکل نداشته باشند آنچه وجود دارد تورم نهفته است.

اگرچه در سال‌های اخیر به دلایل گوناگون سرعت گردش پول کم شده است اما هزینه‌های تولید و قیمت‌گذاری‌های دلخواه دو عامل اصلی دیگر در رشد تورم هستند. چون امر تعیین قیمت رها شده و عده‌ای با این افزایش قیمت‌ها برای خود درآمدزایی می‌کند.

از سوی دیگر در دوره تعدیل اقتصادی این تورم است که نقدینگی را به دنبال خود می‌کشد چون وقتی نرخ ارز را گران می‌کردیم دولت به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده و سرمایه‌گذار با کسری بودجه مواجه می‌شد و این امر به نشر پول دامن می‌زد.

در دوران دولت آقای خاتمی اگرچه در ابتدا با کاهش درآمدهای نفتی مواجه بود اما پس از مدتی به واسطه افزایش قیمت نفت به دلیل فروش ارز به‌طور متوسط 33 درصد رشد نقدینگی داشتیم یعنی مجرای دیگری برای رشد نقدینگی ایجاد شد و در اثر اعمال این روش‌ها نقدینگی از 1600 میلیارد تومان در سال 1368 به حدود 120هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی حدود 75 برابر شده است. لذا به واسطه فعالیت‌های سوداگرانه نقدینگی به سمت پرتفواهای سوداگرانه حرکت می‌کند و با رشد حدود 38 درصد، نقدینگی شاهد افزایش قیمت‌ها هستیم. برای مثال، این نقدینگی به سمت بخش مسکن، میوه شب عید و ... نیز حرکت می‌کند و مجال می‌یابد تا قیمت‌ها را به دلخواه تعیین کند.

درخصوص مسکن که نقش مهمی در تورم دارد این نکته حائز اهمیت است که وقتی نقدینگی به این سمت می‌رود، بر کشش تورم در حوزه اجاره مسکن، غذا و .. اثر می‌گذارد. چون این عوامل تعامل پیچیده‌ای دارند اما عده‌ای جلوگیری مکانیکی از افزایش قیمت‌ها را توصیه می‌کنند. در حالی که قیمت نهاده‌ها افزایش یافته و در این شرایط این تولیدکننده است که قربانی شده و از بین می‌رود. درواقع باید گفت در اقتصاد 120 هزار میلیارد تومانی سرعت گردش پول با تورم همراهی می‌کند.

حتی صندوق بین‌المللی پول نیز به کشورهای عضو تأکید کرده است که هنگام شوک‌درمانی کنترل همه‌گیری بر قیمت‌ها داشته باشید لذا صف‌بندی‌های موجود در اقتصاد ایران برای کنترل تورم که بر کنترل مکانیکی یا رهاسازی تأکید دارند عوامانه است. چون نقدینگی سوداگرانه در اقتصاد ایران روابط ساده را پیچیده کرده است. در حالی که نقدینگی هر روز بالا می‌رود. با اقتصاد دلالی هم روبرو هستیم که می‌تواند در یک دوره بسیار کوتاه 40 درصد قیمت مسکن را افزایش دهد. اما این سؤال مطرح است که آیا تعیین‌کنندگان قیمت شبکه‌ای عمل می‌کنند؟ خیر، باید گفت به واسطه ضعف‌های اساسی در چارچوب نهادی اینگونه نیست بلکه این نقدینگی به هر سمتی که برود قیمت‌‌ها را به دلخواه تعیین می‌کند.

این اقتصاد پولی- دلالی به واسطه عدم تناسب نقدینگی، سرعت گردش پول و این میزان G.N.P مشکلات فراوانی دارد و باید تصریح کرد که برداشت‌های فراوان از حساب ذخیره ارزی، نقدینگی سرگردان، وضعیت بورس و مسایل بین‌المللی همه و همه دست به دست هم داده است و شرایط تورمی را بدتر کرده است. نکته دیگر این که پول سوداگرانه نیز با سرعت گردش ارتباط دارد اگرچه افزایش قیمت در کالاهای با دوام، مسکن و زمین بوده، اما قیمت‌های دیگر را هم به دنبال خود می‌کشد و از این رو، با جرأت می‌توان گفت در غیاب شرایط نهادی مناسب یکی از نگرانی‌های جدی درخصوص تورم برداشت‌های موجود از حساب ذخیره است.

از سوی دیگر مسایل دیگری هم مطرح هستند. تیلور می‌گوید تورم از تضادهای توزیعی بوجود می‌آیند. اما امروز هیچ‌کس در ایران از تضادهای توزیعی به عنوان یک منشأ مهم تورم سخن نمی‌گوید در حالی که یکی از عوامل مهم است.

به هر حال مسائل اقتصاد ایران و به ویژه شرایط تورم کنونی آن ریشه‌دار و بسیار عمیق است و نیازمند نگاه آسیب‌شناسانه و همه‌جانبه‌نگر است تا بتوان آن را حل و فصل نمود. یک نمونه از این دست این که می‌گویم چرا کالاهای چینی اقتصاد ایران را می‌گیرند. در پاسخ به این نکته باید گفت، چون اقتصاد ایران سال‌هاست که موضوع کیفیت را کنار گذاشته است و این امر به گسترش واردات و برداشت از حساب ذخیره منجر شده و دور باطل دیگری را تشکیل داده است. راه نجات ما پرهیز از سیاست‌زدگی و تصمیم‌گیری مشارکتی بر محور ملاحظات علمی است.

کد خبر 443712

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha