خبرگزاری مهر، گروه جامعه - سیامک صدیقی: اینجا بین الحرمین است، زمینی که اشک، حسین و عباس، تنها کلیدواژههای آن شدهاند؛ فریاد «حسین» «حسین» که از مسیرهای چندگانه به سمت کربلا راه افتاده بود، به بین الحرمین رسیده است. و صدا، صدای استغاثه است.
اینجا بین الحرمین است؛ جمعیت، در فاصله میان دو حرم، این سو و آن سو میروند؛ و نه به اختیار، طواف میکنند؛ از موجی که آرام به این سوی و آن سو میبردشان. میروند و میآیند و نگاه از «ضریح» بر نمیدارند.
اینجا بین الحرمین است؛ حرم دو برادر در کنار هم. ارادتمندان این دو برادر، در پاسخ به بیوفایی مردم یک شهر، از ۶۰ کشور جهان خود را به کربلا رساندهاند، تا تجدید بیعت کنند.
اینجا بین الحرمین است؛ جایی که افسوسِ رسوب کرده، در نگاه مردم آن نشسته است. افسوس از نبودن و دیر رسیدن. مردان و زنانی که قرنها دیر رسیدهاند.
امنیت حرف اول را در مسیر پیاده روی میزند
در طول مسیر ۸۰ کیلومتری از نجف تا کربلا ، امنیت و هم دلی حرف اول را میزند؛ سراسر مسیر، موکبدارهای مختلف، «نانت میدهند و از نامت نمیپرسند»
موکبهای مختلف طوری برای پذیرایی از زائران امام شهید(ع) گوی سبقت از هم میربایند که دشواریهای این مسیر، همه راحتی میشود و آرامش؛
ریگ آموی و درشتی راه او/ زیر پایم پرنیان آید همی.
از کودکان ۴ و ۵ ساله که التماست میکنند برای چای نوشاندن و پیرمردانی که بین مسیر نشستهاند و گرد راه از کفشهایت پاک میکنند تا...،
حرم در پیش است، شتاب به قدمهای زائران میافتد و «حسین» روی لبها به تکرار میافتد و کربلا این گونه آغاز میشود؛ با شارع حسین(ع) و عباس(ع) و گنبدهایی که از دور آشکار میشود و دستهایی که برای سلام دادن بالا میرود: السلام علیک یا اباعبدالله. السلام علیک یا باب الحوائج ابوالفضل.
و درست در مسیر روبهرو جماعت دیگری باز میگردند، از زیارت حرم و اشک در بین الحرمین؛ باز میگردند «وز سر حسرت به قفا مینگرند»
زائرانی که «حسین»(ع) را فریاد میزنند
بین الحرمین یک لحظه از جمعیت خالی نمیشود؛ نژادها و زبانهای مختلف میآیند و میروند و فریاد «حسین»، یک لحظه متوقف نمیشود: «دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی»
زائران طوری بین دو حرم میروند و میآیند، گویی سعی بین صفا و مروه میکنند. دل هم نمیکنند؛ رهایش نمیکنند، بازگشتن دشوار است، و همین است که در بازگشت هم سرها به سمت حرمین شریفین میچرخد.
بین الحرمین در قرق عاشقان حسین(ع) است؛ عاشقانی که گوش بر همه شایعات بستهاند و چشم به حسین(ع) دوختهاند. و اکنون در این جای مقدس به مراد رسیدهاند.
اینجا بین الحرمین است، جایی که فریادهای «یا حسین» مسیر، به «اشک» ختم شده است و «سکوت».
اینجا مصداق شعر سعدی شیرازی شده است: گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود، چون تو بیایی.
و این گونه سکوت، کشدار میشود و اشک جاری.
نظر شما