به گزارش خبرگزاری مهر، نشریه خط حزب الله نوشت: درباره یک دستور مهم دینی و اجتماعی، که معمولا به آن کمتر توجه میشود؛
اول. وسط جنگ خانمان برانداز ارتش بعث با ایران، مرحوم کیومرث صابری یا همان "گل آقا"ی معروف ایرانیها، ستون طنز "دوکلمه حرف حساب" را در روزنامهی اطلاعات (در سال ۶۳) راهاندازی کرد. اما ذهن گلآقا همیشه درگیر این سؤال بود که نکند نوشتن طنز، آن هم در زمانی که کشور درگیر جنگ و تحریم است، موجب رنجش خاطر امام خمینی(ره) شود. این دغدغه همراه او بود تا فرصتی پیش آمد و به محضر امام شرفیاب و از ایشان جویای مسأله شد. آنطور که خود گفته است، روزی به همراه حجتالاسلام دعایی، سرپرست روزنامهی اطلاعات، به دیدار امام میرود. امام با اینکه آن روز خسته بود، اما به محض شنیدن نام "گل آقا" خوشحال شدند و خندیدند. مرحوم حاج احمد نیز چندین بار به گل آقا پیام داده بود که امام، مشتری این ستون طنز شما در روزنامه هستند و آن را هر روز میخوانند. گل آقا خوب فهمید بود که در آن شرایط جنگ، مردم بیش از هرچیزی نیازمند "امید و نشاط" برای ادامهی مسیرند و بههمین علت هم از همهی کارهای دیگر دولتی و حکومتی استعفا داد و مشغول نوشتن طنز برای مردم شد.
دوم. سال ۶۹، یعنی زمانی که تازه کشور چند ماهی میشد از فضای جنگ فاصله گرفته بود و مشغول عمران و سازندگی بود، نقطهی عطفی در زندگی گل آقا، و البته مردم ایران بود. گل آقا که تا پیش از این، حرفهای طنز خود را در قالب همان ستون طنز "دوکلمه حرف حساب" در روزنامهی اطلاعات منتشر میکرد، تصمیم گرفت که آن را تبدیل به یک هفتهنامهی طنز کند. اینچنین بود که اولین شمارهی هفتهنامهی گل آقا، در آبانماه ۶۹ منتشر شد و آنقدر مورد استقبال مردمی قرار گرفت، که چندین بار تجدید چاپ شد. بعدها آقای رضا رفیع، از همکاران گل آقا در این نشریه، با اشاره به اینکه اولین جرقهی تأسیس این هفتهنامه، توسط رهبر انقلاب زده شد گفت: "همه میدانند که آقای خامنهای خیلی اهل کتاب و مطالعه هستند و یکی از علاقهمندیهای ایشان، ادبیات طنز است. مرحوم صابری میگفت: آقای خامنهای با توجه به سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمیروید یک مجلهی طنز راه بیاندازید یا این طنز را به طور جدی پیگیر شوید؟ یعنی در حقیقت اولین جرقهی این اتفاق را که مجلهی طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزهای شد که این مجله شکل بگیرد. " بعدتر، رهبر انقلاب در جشن یکسالگی این نشریه، در پاسخ به نامهی گل آقا چنین نوشتند: «خدا را شکر که این طنز شیرین و پُرمغز، به دورهی جلد شدهی یکساله رسید و آزمونی از یک اقدام موفق در یک خلأ فرهنگی و هنری را در برابر چشم همهی کسانی که برای شروع کارهای لازم، تردیدها را بر تصمیمها غلبه میدهند، گذاشت.» ۲۷/۴/۷۰
سوم. خوب یا بد، دنیای امروز، دنیای رسانههاست و رسانهها نیز "ارزشهای خبری" را صرفا در موضوعاتی چون جنجال و درگیری و شهرت و امثالهم میبینند و ضریب میدهند. واضح است که در چنین فضایی، این خبرهای بد و حادثههای ناگوارند که معمولا پوشش داده و برجسته میشوند و کمتر، خبری از "خبر خوب" و نشاطآور و امیدبخش به گوش میرسد. یعنی دقیقا نقطهی مقابل دیدگاه اسلامی، که شادی و نشاط و امید را از خصوصیات یک جامعهی زنده و پویا میداند. برای همین هست که مکررا در اسلام، توصیهی بر شادمانی شده است. حدیث معروف امیرالمؤمنین که «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ: مؤمن، شادیاش در چهره و حزنش در دل است»، مؤید همین موضوع است که اساسا جامعهی دینی، جامعهی مبتنی بر نشاط و شادمانی است. «اگر چه در جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و خشک و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد. اما چنین نیست. اگر در زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است بر لب انسان ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمهی زندگی خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است... تفریح، یک کار اسلامی است. من قبول ندارم کسی چهرهی اسلام را یک چهرهی خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور کند. » ۱/۱۰/۷۱ بنابراین «شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد، منتها این کار برنامهریزی میخواهد.» ۱۱/۹/۸۳ در برنامهریزی برای این کار هم، حتما بایستی به "جهتگیری" آن توجه کرد. «باید نگاه کنید ببینید ارزشهای اسلام و انقلاب چیست؛ این ارزشها را بهدست بیاورید؛ شوخی و خندهمان هم باید در این جهت باشد؛ سرگرمی و تفریحمان هم بایستی در این جهت باشد؛ کار روی افکار عمومی مردم همه باید در این جهت باشد.» ۲۹/۱۱/۷۰
در سیرهی پیامبر اعظم(ص) که روزهای پیشِ رو مصادف است با روزهای میلاد ایشان، نیز این موضوع همواره به چشم میخورد که: «محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکرد... ۲۸/۲/۸۰ رفتارش با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشّاش بود. تنها که میشد، آن وقت غمها و حزنها و همومی که داشت، آنجا ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهرهی خودش جلوِ مردم آشکار نمیکرد. بشّاش بود.» ۲۳/۲/۷۹
باری، «زندگی باید شادمانه باشد و شادمانه بگذرد» ۱/۱/۷۱ و چه بهانه و مناسبتی بهتر از ایام ولادت حضرت ختمی مرتبت، پیامبر اکرم(ص) برای شادی و شادمانی. این روزها که کشور درگیر برخی از مشکلات و معایب است، جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند نشاط و امید است و نیروهای مؤمن و انقلابی، میتوانند پیشقراولان این موضوع باشند.
نظر شما