خبرگزاری مهر، گروه استان ها- سولماز شهبازی*: گردشگری به عنوان متنوع ترین و درآمدزاترین فعالیت اقتصادی جهان، رو به رشد است .
بهار ۹۷ ایران میزبان یک و نیم میلیون نفر گردشگر خارجی بوده و در سند چشم انداز ۲۰ ساله نظام دستیابی به ۲۰ میلیون گردشگر خارجی و ۸۰ میلیون گردشگر داخلی تاکید شده است.
گردشگری نه تنها فرآِیند جابجایی مسافر بلکه زنجیره ای از خدمات به هم پیوسته برای دستیابی فرد به خواسته های تفریحی، زیارتی، استراحتی، فرهنگی، مذهبی و یا کسب اطلاعات تلقی می شود بنابراین فرصتی مناسب برای بهره برداری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
در هر گردشگری زنجیره ای از خدمات حمل نقل، خدمات رفاهی و اقامتی، تغذیه، بهره برداری از جاذبه های گردشگری و فروشگاه ها، مراکز درمانی و... وارد مدار فعالیت می شوند.
از سویی گردشگری با انواع مختلف سلامت، زیارتی، فرهنگی، تاریخی، شهری، روستایی، گردشگری طبیعی، هنری و گردشگری تجربی پذیرای طیفی متفاوت از افراد است.
بخشی از ظرفیت های گردشگری جزو داشته های یک منطقه است مانند میراث فرهنگی و جاذبه های طبیعی یا اماکن مذهبی و بخشی قابلیت آفرینش و توسعه دارد اعم از گردشگری هنری، گردشگری تجربی(که با مشارکت فعال گردشگران در یک فعالیت جمعی محقق می شود)، گردشگری تجاری و خرید که می توان آن ها را ایجاد و تقویت کرد.
در تقویت و توسعه فرایند گردشگری پایدار، «مشارکت» از مولفه های اصلی است چرا که مشارکت گسترده عامل پایداری اجتماعی و اقتصادی است.
برنامه ریزی، حمایت از نظام اقتصاد محلی، مشارکت اجتماع های محلی، مشارکت افراد ذی نفع و عامه مردم ،بازاریابی و تحقیق برای بهبود و ترویج،لازمه گردشگری پایدار است.
طبق پژوهش های صورت گرفته در دانشگاه های کشور، ضعف امکانات زیر بنایی و روبنایی و مشکلات سیاسی فرهنگی از مهمترین موانع گردشگری در کشور به شمار می رود.
از دیگر موانع گردشگری در ایران می توان به موانع اجتماعی از قبیل اطلاعات ناکافی در خصوص ظرفیت های گردشگری، نبود سرگرمی های جذاب و عدم توجه به اوقات فراغت شب و روز، نحوه برخورد با گردشگران، موانع اجرایی و مدیریتی، نبود نگرش درست به گردشگر، عدم شناخت سلیقه گردشگران و مشروط کننده های فرهنگی و مذهبی اشاره کرد.
بخش عمده ای از این موانع و نیز ملزومات توسعه گردشگری با مشارکت نیروی انسانی مرتفع می شود.
وقتی سازمان ملل سال ۲۰۱۶ را سال جهانی گردشگری پایدار برای توسعه معرفی کرد و نیز توانمندسازی زنان از طرق گردشگری از اهداف توسعه هزاره سازمان ملل محسوب می شود، بدین معنی است که باید از همه ظرفیت های موجود برای تحقق این امر -که در دل خود بسترهای توسعه ساز را نهفته است - تلاش کرد، البته با مراقبت از بروز آسیب های احتمالی.
در این بین زنان به عنوان بخشی از ظرفیت مشارکتی جامعه با کسب توانمندی های لازم می توانند سفیرانی برای توسعه و رونق گردشگری تلقی شوند. همچنین رابطه رونق گردشگری با توانمندی بانوان رابطه ای دو سویه و برد- برد است چرا که در صورت توانمند شدن زنان در صنعت گردشگری ، کیفیت و جذابیت خدمات ارتقا می یابد و همچنین با ورود گردشگر به یک منطقه استعدادها و توانایی های بانوان توام با افزایش زیر ساخت ها و امکانات، فرصت ظهور و بروز خواهد داشت.
زنان که نیمی از جمعیت جامعه و سهم اندکی از اشتغال را به خود اختصاص داده اند می توانند با حفظ نقش های سنتی خود در بخش گردشگری نقش آفرینی کنند و علاوه بر اینکه خدمات این حوزه را ارتقا می دهند اشتغال و درآمد بیشتری را نصیب خود و خانواده کنند.
زنان موثر در جذابیت آفرینی گردشگری
بدون شک یکی از مهمترین دلایل عدم رغبت گردشگران به وِیژه گردشگران داخلی به ظرفیت های گردشگری موجود نبود جذابیت در این مقصدهاست .
اغلب در مسیر رسیدن به هریک از این مقاصد گردشگری و در مقصد کششی برای جذب و ماندگاری وجود ندارد، نه اثری از تنوع فرهنگی در آمد و شد مردم بومی وجود دارد و نه نقطه مکثی برای بازدید و خرید تولیدات محلی و خوراکی ها و صنایع دستی آنان ، نه از رقص محلی نه از لباس محلی و نه از آواز محلی، حتی در اغلب موارد نمای دلچسب یا راهنمای مطلعی هم نیست تا مسافر را با شوقی وافر به سمت آن ظرفیت بالقوه هدایت کند. برگزاری جشنواره های مختلف طی سال های اخیر نیز جز در اندک موارد در افزایش میزان ماندگاری گردشگر موثر واقع نشده است.
علاوه بر تامین بسترهای امنیتی،سیاسی و اجتماعی برای گردشگر پذیری، ایجادجذابیت در مقصد گردشگری بسیار ضروریست.جذابیت هایی که با بهبود نحوه معرفی جاذبه های موجود، برگزاری برنامه های فرهنگی هنری،آیینی متنوع، ارایه خدمات مناسب اسکان و پذیرایی و ارایه جذاب و دلنشین فرهنگ بومی میسر می شود.
این خلا که یکی از مهمترین ضعف های حوزه گردشگری محسوب می شود که با توانمند سازی و توسعه فکری جامعه محلی به ویژه زنان می تواند تا حدودی مرتفع گردد.
گردشگری سازگار با ویژگی های زنان
گردشگری از معدود ظرفیت های اشتغالزایی و ثروت آفرینی است که با سواد زنان،جغرافیای زندگی، نقش های سنتی وویژگی های شخصیتی بانوان سازگاری بالایی دارد بنابراین بهر برداری از آن در راستای توسعه ضروری و لازم است.
بانوان با ویژگی های روحی روانی و ظرافت های فکری خود در ارایه ایده های نو ، تولید و عرضه محصولات خانگی،پوشاک بومی، ارایه خدمات پذیرایی مناسب، تولید صنایع دستی و حتی به عنوان راهنمای گردشگری می توانند ایفای نقش کنند.
زنان با علایق و توانایی که در حوزه خانه داری، برقراری ارتباط کلامی و مسایل زیست محیطی دارند می توانند در رونق بوم گردی، جذب گردشگر و رعایت ضوابط زیست محیطی سازگار با معیارهای بومی و سیمای طبیعی منطقه تاثیر بسزایی در رونق گردشگری داشته باشند.
فارغ از کلیشه های ذهنی جنسیتی بانوان، آنان امروزه همانگونه که می توانند در قامت یک محیط بان در راستای صیانت از طبیعت بومی موثر واقع شوند می توانند با ایجاد تنوع و اعمال سلیقه در ارایه خدمات مربوط به اسکان و پذیرایی، ارائه فرهنگ بومی محلی (لباس،زبان،آشپزی، رقص و آواز محلی) و نیز خلاقیت در آفرینش فضاهای جدید و مورد اقبال گردشگر نیز تمام عیار ظاهر شوند.
بدون شک گردشگری به شیوه ای هرچندنامحسوس توانمندی بانوان و همگرایی اقتصادی زن و مرد در تولید ثروت را افزایش می دهد.
گردشگری با ایجاد بسترهای تعاملی برای بانوان یادگیری مسایل مختلف اعم از فعالیت های اجتماعی، زبان های جدید، شیوه های جدید زندگی و مواجهه با فرهنگ های مختلف را فراهم کرده و یا استقلال مالی و عزت نفس زنان را بالا می برد.
زنان می توانند با آشَنایی بیشتر با مسیر ها و ظرفیت های گردشگری، تاریخی طبیعی،مسیرهای طبیعت گردی، صنایع دستی و افزایش اطلاعات خود در زمینه آیین ها، حیوانات و جوامع بومی ،صخره نوردی، تهیه غذاهای محلی، رقص های بومی، تولیدلباس هایی که به لحاظ فرهنگی اهمیت دارند و طبخ غذاهای سنتی مفید واقع شوند.
همچنین با افزایش چشمگیر سطح تحصیلات زنان و همه گیر شدن استفاده از رسانه های اجتماعی و با عنایت به قدرت فضای مجازی بانوان می توانند از این فرصت بی بدیل به بهترین نحو بهره برده و در حوزه بازاریابی برای جذب گردشگر و فروش محصولات خود فراتر از مرز جغرافیای زندگیشان، همت کنند.
گردشگری برای بانوان به ویژه بانوان روستایی فرصتی برای خوداشتغالی است در صورتیکه مسئولان و متولیان امر برای توسعه فرهنگی دربین بانوان عزم خود را جزم کنند و بر آن باشند تا علاوه بر افزایش میزان اشتغالزایی بانوان با افزایش سهم بخش خدمات گردشگری سهم این بخش را از تولید ناخالص نیز افزایش دهند.
با عنایت به رویکرد دولت در سال های اخیر نسبت به توسعه روستایی و طبیعت گردی (که عمدتا در مناطق روستاییی صورت می گیرد) می توان با توانمندسازی جامعه بانوان روستایی در مناطق مورد نظر شاهد رشد و توسعه فعالیت های گردشگری بود به عنوان مثال گرایش بانوان جهت اخذ مجوز بومگردی شاهد این مدعاست.
از نمونه های موفق مشارکت بانوان در گردشگری روستایی می توان به سهم ۴۲ درصدی بخش خدمات در اشتغال بانوان روستای گردشگری «کندوان» اشاره کرد.
از دیگر الگوهای موفق نقش زنان در «ماسوله» است که اغلب بانوان از پیر و جوان در حال کسب درآمد با فروش دستبافته ها ، محصولات غذایی و سوغات یا اجاره بخشی از محل زندگیشان برای اقامت گردشگران هستند یا زنان «ابیانه» که با تولید و عرضه صنایع دستی یا لباس های محلی، اجاره لباس محلی برای عکاسی و سایر خلاقیت ها موجب رونق اقتصادی و ماندگاری مسافر شده اند.
به منظور کاهش مقاومت بانوان برای مشارکت در فعالیت های گردشگری و خدمات مربوط به این حوزه تشکل های مردم نهاد توانمند می توانند با آموزش های استاندارد و ارایه الگوهای درخشان از گردشگری و اثرات مثبت آن زمینه جذب این قشر را فراهم نمایند.
نهادهای دولتی و بخش خصوصی نیزدر مسیر ترسیم شده باید با ایجاد انجمن ها، تشکل ها و کمپین های آموزشی، اطلاع رسانی، تبلیغی، ایجاد زیر ساخت های عمرانی و تامین سرمایه های خرد بانوان را در ایفای نقش های جدید و پرثمرشان یاری دهند.
* کارشناس ارشد ارتباطات
نظر شما