۱۲ اسفند ۱۳۸۵، ۸:۵۱

در نشست شب نویسندگان نسل پنجم عنوان شد:

نویسندگان نسل امروز به دنبال اثبات هویت تازه خود هستند

نویسندگان نسل امروز به دنبال اثبات هویت تازه خود هستند

شب نویسندگان نسل امروز با حضور محمد محمدعلی، علی دهباشی و نویسندگان نسل جوان چهارشنبه گذشته در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در این نشست که از سوی مجله بخارا برگزار شد محمد محمدعلی - نویسنده - و کامران محمدی، داستان ‌نویس و روزنامه ‌نگار درباره نویسندگان این نسل سخنرانی کردند.

محمد محمدعلی در ابتدای نشست با نام بردن از تعدادی نویسندگان نسل حاضر، سخنان خود را پیرامون نسل های ادبی در ایران چنین آغاز کرد: وقتی می‌گوییم ما نسل سوم، ما نسل پنجم، دو نسل اول و دوم، یک باره در مقوله جدا شدن از دیگران، متمایز شدن از دیگران، و هویت شناسی و هویت بخشی به خود و دیگران قرار می‌گیرم. ترازویی به دست خود و دیگران قرار می‌دهیم تا با متر و معیار خود ما را بسنجند و ما نیز آنان را ارزیابی کنیم و این هویت یابی و جستجوی خویشتن خویش به یک معنا از جمله دغدغه‌های انسان مدرن و تجدد خواه و بلندپرواز است. کسی که با درک کامل آمار قصد دارد به نتایجی برسد و از آن نتایج بهره‌ای ببرد. خطی بدهد به جامعه و بگوید حالا مرا در این مسند و جایگاه ببین. از این پس در نقد و نظرها و تئوری‌های ادبی که در محافل و مطبوعات و اینترنت مطرح می‌شود جایگاهی به من اختصاص بده، چرا که من پس از قرن‌ها تجربه‌های گوناگون ادبی به جایی رسیده ام که نسل و دوم و سوم را پشت سر گذاشته و اینک من حرف تازه، نگاه تازه‌ای دارم به این هستی که گوشه‌ای از آن در ایران می‌گذرد.

وی ادامه داد : همه می‌دانیم که عناوین این مباحث پیش تر در کشورهای صنعتی، آنان که با انفورماتیک سر و کار دارند، مطرح بوده است و به دلیل قدمت شهرنشینی زودتر از ما وارد تمدن و احقاق حقوق فردی شده‌اند.

محمدعلی در نگاهی گذرا به روند رود مدرنیته و مشروطه به ایران گفت : ملتی که پس از قرن‌ها مبارزه با تک صدایی شاهان سلسله‌های گوناگون، توانست در عصر قاجار جلوتر از انقلاب بلشویکی روس‌ها، انقلاب مشروطه را سامان دهد، پدران آزادی خواه ما بودند. در خصوص ادبیات، اولین هویت شناسی و تبارشناسی ما از پس فصل‌هایی از کتاب مقدس اوستا و اقوال مورخان غربی، در پس و پیش میلاد مسیح، شاهنامه فردوسی بود. پس از آن شاعران و نویسندگانی که در سرزمین‌های بزرگ ایران و فلات ایران می‌زیستند نوابغی چون طبری و بلعمی و بیهقی و مولوی و سعدی و حافظ و خیام و ده‌ها نویسنده و شاعر و فیلسوف فارسی زبان دیگر که بر جهت دهی افکار جهانیان موثر بوده‌اند.

وی هویت ادبی جدید ایرانیان را به دلیل همزمانی انقلاب مشروطه با مدرنیته جهانی دستخوش دگرگونی‌های فراوان توصیف کرد و گفت: افراد مستقل پر رنگ مثل دهخدا و جریان‌های کم رنگی در طول سال‌های 1300 شمسی به بعد آمده و رفته‌اند. پررنگ‌ترین آن کنگره نویسندگان 1325 شمسی بوده است که نیما و هدایت و خانلری جزو گردانندگان آن بوده‌اند. پس از آن کانون نویسندگان ایران بوده است که در بهمن 1346 با حضور جلال آل احمد و به‌آذین و دیگران تشکیل شد . اما همه تلاش‌های نویسندگان و شاعران، طی هشتاد سال گذشته در کانون نویسندگان نبوده است. اشاره گذرا به جمع نویسندگان دور و بر صادق هدایت، جلساتی چون گروه سبعه و ربعه و بعدها مجله سخن و اندکی پیش یا پس از انقلاب، جلسات داستان‌خوانی کانون نویسندگان و از سال 1360 به بعد جلسات داستان نویسان پنجشنبه با حضور گلشیری و نسل سوم و جلسات شعری که به همت علی دهباشی اینجا و آنجا برگزار می‌شد و سرانجام اندکی پیش یا پس از تاسیس مجله آدینه در سال 1364، قریب به 20 سال پیش، توسط نسل سوم، بحث نسل من، نسل تو، نسل او در محافل ادبی پدید آمد و من نیز خود جزو اولین کسانی بودم که به این هویت بخشی و سهم طلبی که به نوعی بوی اعتراض هم می‌داد، دامن زدم.

نویسنده " برهنه در باد " اضافه کرد : ما به نسل قبل می‌گفتیم ما نویسنده‌ایم. این همه درباره نسل خودتان ننویسید. ویژگی آثار ما را هم دریابید. حداقل نگاه کنید چه به ما آموخته‌اید که به رغم بغض آلودگی لحن، خیلی وقت‌ها از شما صاحب نامان بهتر می‌نویسیم. به رغم جنگ‌زدگی و مصیبت‌بارگی روزگار از شما تکنیکی تر و از اغلب شماها نثر پاکیزه تری داریم، و ده‌ها به رغم دیگر... اما راست می‌گفتند تا تو کسی نباشی، تا نام و آوازه‌ای نداشته باشی، تا چهار تا داستان خوب ننوشته باشی که سر زبان بچرخد که به بازی گرفته نمی‌شوی.

وی تصریح کرد: سر آخر در اواخر سال 1368 که قرار بود مجله گردون عباس معروفی منتشر شود به ابتکار منصور کوشان، جمعی شامل شهرنوش پارسی‌پور، غزاله علیزاده، محمد محمدعلی، امیرحسن چهلتن، یارعلی پورمقدم، اصغر عبداللهی، بیرژن بیجاری و چهار پنج نفر دیگر از جمله شاید شهریار مندنی‌پور و مسعود طوفان و احتمالا محمدرضا صفدری و منیرو روانی‌پور دور هم نشستیم و درباره ویژگی‌های نسل سوم صحبت کردیم و چون صحبت‌ها به نتیجه نرسید تصمیم گرفتیم هریک در مصاحبه‌ها و مقاله‌ها نظرهای خود را بنویسیم و بیشتر در پی هویت بخشی به خود و به نسل خود باشیم. تقریبا شش ماه بعد در هجدهم شهریور 1369 در سالمرگ جلال آل‌احمد، منصور کوشان در جلسه شعر و داستان خوانی قزوین، به نمایندگی از دیگر دوستان، رسما بحث نسل سوم را مطرح کرد. البته کوشان و من و یارعلی پورمقدم و قاضی ربیحاوی و قبلا نخستین بار مساله را به صورتی دیگر به هیات پنج نفره کانون نویسندگان (سیمین بهبهانی، محمود دولت آبادی، هوشنگ گلشیری، رضا براهنی و جواد مجابی) مطرح کرده بودیم و به قول کوشان از آن‌ها خواسته بودیم که به دلیل پیشکسوت بودن خود آن را مطرح کنند که جدایی طلبی، حق طلبی و اعتراض ما به صورتی گنگ در یکی از شماره‌های مجله گردون منعکس است.

این نویسنده تاکید کرد: به هر حال ما خود را ادامه دهنده راه بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم می‌دانستیم. آرزو داشتیم میراث گرانبهای نسل‌های پیشین را به نسل‌های آینده بسپاریم. آرزو داشتیم ادبیات مان همراه جریان‌های روز به گونه‌ای پیش برود که فرزندان خلفی نباشیم برای سیاست بازانی که سر راه ما قرار می‌گرفتند. بحث سیاست گریزی نبود. به کوتاه سخن بحث تفکیک شعر از شعار بود. بحث درونی شدن تم مقاومت یک انسان شهرنشین بود. بحث گذر و شعارها از فیلتر هنر بود و ده‌ها بحث دیگر که در مصاحبه هر یک از ما در مجله گردون یا مجله‌های دیگر مطرح شد. خوشحال بودیم که کسانی از نسل‌های قبل خود را به دلیل نو بودن و از آن مهم تر به دلیل یک صدا بودن و همصدایی یک نسل، حتی خود را نسل سوم می‌خواندند. این افتخار ما بود که برای اولین بار به صورت جمعی گفتیم مسایل سیاسی از نظر یک داستان نویس می‌بایست از فیلتر هنری بیان شود والا هر کسی قادر است در حزب و گروه و دسته خود فعال باشد. بحث ما این بود که مسایل سیاسی و اجتماعی را الصاق نکنیم به ادبیات. البته پیش تر هم کسانی هر از گاه گفته بودند اما آن که پای نام و ننگ این جمله در جو سیاسی آن روزگار ایستاده بودیم.

محمدعلی گفت: حالا هم در شرایط حساسی هستیم و این بحث مطرح است که جمعی به دنبال اثبات هویت تازه خود هستند. من این اقدام را به فال نیک می‌گیرم اما پس از بیست سال به این نتیجه رسیده ام که محل تایید نسل‌ها، نسل خوانندگان است. همین کسانی که برای شنیدن حرف شما به این محل آمده‌اند یا خوانندگانی است که من و تو هرگز آن‌ها را نخواهیم دید. هم او که کتاب تو را به رغم پیچیدگی در مضمون و تکنیک و محتوا و زبان، به چپ دوم و سوم و چهارم می‌رساند.

وی ادامه داد: طی دهه شصت ما ثابت کردیم که ادبیات تنها به خودش متعهد و بدهکار است. از دیگر سو نگریستن و دیدن واقعیت‌های گوناگون با عنیک‌های رنگارنگ چیزی نیست جز تلاش نویسنده برای آشنازادیی از واقعیت‌های محتوم. در آن دهه ما به این نتیجه رسیدیم که بدون خواندن گذشته ادبی خود، بدون درک کامل هویت فرهنگی و تاریخی و قومی خود، بدون درک تجربیات دیگر، کاری نمی‌توانیم از پیش ببریم.

در ادامه مراسم، کامران محمدی - روزنامه نگار و مسئول نشست های نسل پنجم ، هدف از نامگذاری این نسل را به نسل پنجم ایجاد تشخص و تمایز آن عنوان کرد و گفت: نام نسل پنجم از توجه به یک مساله کاملا مغفول در ادبیات داستانی ایران به دست آمده است و آن موضوع نسل بندی داستان نویسان از آغاز تا امروز است. در این باره تنها کسی که توجه اندکی داشته است، یوسف علیخانی است که در سال 1380 با انتشار کتاب نسل سوم شاید برای نخستین بار به نسل بندی نویسندگان ایرانی توجه کرد، اما حتی در این کتاب نیز هیچ توضیحی در این باره داده نشد. در مقدمه کتاب حرفی از شیوه نسل بندی علیخانی و دلیل یا دلایلش برای دادن نام نسل سوم به این تعداد نویسنده که در کنار هم قرار گرفته اند به میان نیامده است. و این سوال که چرا نسل سوم و نه چهارم یا دوم، کاملا بی پاسخ است.

وی ادامه داد: اما نسل بندی که منجر به قرارگیری نویسندگانی چون محمدعلی در نسل سوم می شود، با همان معیاری صورت می گیرد که آقای محمدعلی گفت. یعنی اینکه آغاز ادبیات داستانی ایران را سال 1300 خورشیدی و انتشار «یکی بود یکی نبود» جمالزاده بدانیم، و این همان اشتباه تاریخی است که مدام تکرار می شود. واقعیت این است که جمالزاده تنها پدر داستان کوتاه فارسی است و نه پدر داستان فارسی. پیش از جمالزاده نیز ما داستان به معنای کاملا امروزی داشتیم و در واقع آغاز نسل بندی در ادبیات داستانی ایران را باید کمی عقب تر آغاز کنیم.

محمدی با استناد به تحقیقات حسن میرعابدینی در کتاب «صد سال داستان نویسی ایران» افزود: آن طور که میرعابدینی می گوید برای آغاز نسل بندی در ادبیات داستانی ایران، باید یک نسل عقب برویم و از همان جایی آغاز کنیم که میرعابدینی آغاز کرد. یعنی سال انتشار کتاب زین العابدین مراغه ای که همراه با طالبوف و دیگران نسل اول داستان ایرانی را تشکیل می دهند و به این ترتیب، جمالزاده، هدایت، علوی و گلستان نسل دوم ادبیات داستانی ایران هستند، نه اول.

به گزارش مهر، در شب نسل پنجم، فرخنده آقایی، ناهید طباطبایی، اسدالله امرایی، محمد عزیزی، محمد گلبن، علیرضا یکرنگیان، امیر حسین‌زادگان، علیرضا رئیس دانا، علیرضا سیف الدینی، اصغر نوری، آناهیتا طاعتی و تعداد زیادی از نویسندگان این نسل حضور داشتند.

کد خبر 455674

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha