۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۳:۵۱

محمدرضا گودرزی در نشست ترنم قلم:

بداهت و نثر خوب «تحریر دیوانگی» را خواندنی کرده است

بداهت و نثر خوب «تحریر دیوانگی» را خواندنی کرده است

محمدرضا گودرزی در نشست ترنم قلم گفت: بداهت داستان و نثر خوب تحریر دیوانگی، این رمان را خواندنی کرده است. بعید است که یک خواننده با تجربه این کتاب را بخواند و بگوید که از خواندنش پشیمان هستم.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «ترنم قلم» همراه با نقد و بررسی رمان تحریر دیوانگی نوشته مهدی زارع عصر دیروز سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ در فرهنگسرای گلستان برگزار شد. در این نشست، محمدرضا گودرزی و فهیمه جعفری به نقد و بررسی این رمان پرداختند. در ابتدای جلسه، مهدی زارع، نویسنده کتاب «تحریر دیوانگی» بخش‌هایی از این رمان را خواند و سپس گفت: رمان «تحریر دیوانگی»، ششمین کتاب من است و البته رمان دوم من به حساب می‌آید. به غیر از دو رمان، یک مجموعه شعر و چند مجموعه داستان نیز دارم.

در ادامه فهیمه جعفری صحبت کرد و در مورد رمان «تحریر دیوانگی» گفت: داستان این کتاب ماجرای کسی است که در زمان کودکی و در روز عروسی خواهر بزرگترش، زلزله بزرگی رخ می‌دهد و بسیاری از اعضای خانواده خود را از دست می‌دهد. این کودک که از زلزله جان سالم به در می‌برد، چند روزی آواره است تا به یک پرورشگاه می‌رود. او حالا به عنوان یک راوی، شروع به داستان‌گویی کرده و داستان زندگی خود را از بچگی تا بزرگسالی بیان نموده است.

وی ادامه داد: یکی از نکات مهمی که در این کتاب دیده می‌شود این است که اثر فقدان پدر و مادر راوی که بر اثر زلزله از بین رفته‌اند، دیده نمی‌شود و بیش‌تر داستان در بستر همان پرورشگاه روایت می‌شود. نکته مهم دیگری که در این رمان وجود دارد، تنهایی راوی آن است. راوی این رمان که همان کودک خردسال است، همیشه تنها است. این موضوع تا زمان ازدواج او ادامه دارد اما پس از اینکه ازدواج می‌کند، کمی از آلام و دردهایش کاسته می‌شود. البته پس از اینکه از همسرش جدا می‌شود، دوباره همان تنهایی گذشته به سراغش می‌آید. در ادامه این رمان، به صورت ناگهانی، این راوی با شخصی آشنا می‌شود و متوجه می‌شود که وارث ثروتی بسیار هنگفت است که باید برای دریافت آن به یک روستا برود.

تحریر دیوانگی، روایت‌هایی از زندگی است

جعفری به ویژگی‌های این رمان اشاره کرد و گفت: در این جلسه می‌خواهم راجع به چهار ویژگی این رمان صحبت کنم؛ نوشتن، عنصر تصادف، زمان و ساختار رمان. باید دقت داشت که نام این رمان، «تحریر دیوانگی» است که به معنای نوشتن دیوانگی است. بر همین اساس می‌توان گفت که این رمان بر اساس نگارش روایت‌های زندگی نوشته شده است. در این رمان، نوشتن، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های راوی برشمرده شده است و او تلاش می‌کند تا با این کار، چیزی را خلق کند که قبلاً نداشته است. در مورد عنصر تصادف باید بگویم که این مقوله در این رمان، نقش بسیار پر رنگی دارد. به صورت کلی، دو اتفاق مهم در زندگی راوی داستان رخ می‌دهد که سرنوشت او را تغییر می‌دهد؛ اولی زلزله است که باعث از بین رفتن خانه و خانواده او می‌شود. دومی نیز هنگامی است که او کاملاً از زندگی ناامید شده است اما به ناگاه شخصی پیش او می‌آید و می‌گوید که بسیار ثروتمند هستی. دقت داشته باشید که هر دو اتفاق بر اساس تصادف شکل گرفته است. بنابراین می‌توان گفت که تصادفی بودن نقش بسیار مهمی در پیشبرد داستان‌های این رمان دارد.

روایتی از شکست‌های زندگی در قالب نقاشی رمان

این نویسنده و منتقد بیان داشت: رابطه‌ای که زمان و اشیا در این رمان دارند، بسیار جالب است چرا که اشیا، زمان را در خود حفظ می‌کنند. به نظرم، این موضوع از روی عمد توسط نویسنده گنجانده شده است چرا که باعث می‌شود خط سیر داستان بدون تغییر جلو برود. علاوه بر این، ساختار رمان بسیار مستحکم است و همه چیز دقیقاً در جای خودش قرار گرفته است. فصل آغازین این رمان بسیار زیبا نوشته شده است. تجربه‌ای که از خواندن این رمان پیدا کردم به مانند این بود که کشیدن یک تابلو را تماشا می‌کنم چرا که در هر لحظه، یک بخش از این رمان شکل پیدا می‌کرد. وقتی که کتاب را بستم، متوجه شدم تابلویی که در ذهن من ترسیم شده بود، نمایی از یک زلزله مهیب است. زلزله‌ای که همه چیز را با خاک یکسان کرد و پس لرزه‌هایش همیشه ادامه دارد و نمی‌گذارد که زندگی روند آرام خود را طی کند. این موضوع نه تنها برای راوی داستان بلکه برای همه شخصیت‌های این داستان رخ می‌دهد. به نوعی می‌توان گفت که تحریر دیوانگی روایتی از شکست‌های افراد در زندگی‌شان است.

تحریر دیوانگی؛ رمانی واقع‌گرا با پایان‌بندی رمانتیک

در بخش بعدی، محمدرضا گودرزی صحبت کرد و در مورد رمان تحریر دیوانگی گفت: رمان تحریر دیوانگی، از نظر ژانر، یک رمان واقع‌گرا با پایان‌بندی رمانتیک است. راوی اول شخص آن، کسی است که خانواده خود را در زلزله از دست داده است و درگیر بیماری است. کتاب، دارای ۱۶ فصل است که فصل اول آن به معرفی راوی می‌پردازد و از فصل دوم به بعد، ماجرا شروع می‌شود. عمده رمان‌های کلاسیک چنین ویژگی دارند. یکی از شخصیت‌پردازی‌های خوب این رمان مربوط به شخصیت‌پردازی «افخم» است که در غیاب صورت گرفته است. عمدتاً گفته می‌شود که وقتی یک شخصیتی در رمان وجود نداشته باشد و نویسنده بتواند آن را به گونه‌ای بنویسد که قابل درک و فهم باشد، کار بزرگی انجام داده است.

این کتاب، یک داستان بلند است نه یک رمان

وی ادامه داد: در این داستان ۵ شخصیت اصلی داریم؛ افخم، راوی، پیرمرد، سمسار و نعنا. علاوه بر این، ۵ شخصیت فرعی نیز داریم. به نظرم، شخصیت‌پردازی‌های این رمان به درستی صورت گرفته است اما باید بگویم که این کتاب، یک رمان نیست بلکه یک داستان بلند است. قرار دادن تنها ۵ شخصیت اصلی در یک رمان، کار متداولی نیست چرا که در یک رمان حداقل با ۱۰-۱۵ شخصیت باید درگیر شویم. در مورد زبان این رمان باید بگویم که در مواردی به زبان محاوره نزدیک شده است که بسیار غلط است. در رمان نباید از زبان محاوره‌ای استفاده شود. لایه پنهان این رمان این است که هر رنگ از زندگی، طیف خاص خود را دارد و بنابراین انسان نمی‌تواند رنگ عوض کند. این داستان، تعلیق خاصی ندارد. در حقیقت، پرسش خاصی روایی ایجاد نمی‌شود که خواننده درگیر آن شده و ترغیب به خواندن ادامه داستان شود.

بداهت داستان و نثر خوب، این داستان را خواندنی کرده است

این کارشناس ادبی به ایرادات این رمان اشاره کرد و گفت: ضرباهنگ پیشبرد رمان، درست تعریف نشده است چرا که روند داستان در ابتدا بسیار کند است و در انتها بسیار شتاب‌زده می‌شود. این موضوع باعث می‌شود که روایت رمان مبهم شود. علاوه بر این، پایان‌بندی این رمان مناسب نبود. اتفاقات پایانی داستان به درستی بیان نشده است و همین موضوع باعث گیج شدن خواننده می‌شود. البته یکی از نکات مهمی که در شخصیت اصلی آن می‌بینیم این است که تباهی بخشی از وجود او شده است. این شخصیت علیرغم اینکه ثروت بسیار زیادی را به دست می‌آورد اما به دلیل نداشتن پیش‌زمینه تربیتی صحیح، آن را از دست می‌دهد. رمان، با تصورات نویسنده راجع به خانه آغاز می‌شود و با تخریب همان خانه در انتها، به پایان می‌رسد. در کل باید بگویم که بداهت داستان و نثر خوب آن، رمان را خواندنی کرده است و داستان بلند موفقی است. بعید است که یک خواننده با تجربه این کتاب را بخواند و بگوید که از خواندنش پشیمان هستم.

کد خبر 4617685

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha