به گزارش خبرنگار مهر، بامداد روز پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ به دلیل کورس دو خودروی پورشه تصادف مرگباری در اصفهان رخ داد و بر اثر آن یکی از پورشهها با انحراف از مسیر اصلی با یک دستگاه پراید برخورد کرده و منجر به فوت راننده پراید شد. پس از آن به دلیل عدم کنترل لازم توسط راننده پورشه، این خودرو با ماشینهای دیگری از جمله یک ۲۰۶ نیز برخورد و خسارتهای شدیدی به آنها وارد کرد.
به شهادت حاضران در این حادثه پسر جوان راننده این پورشه از صحنه تصادف فرار کرد و راننده پورشه دیگر که یک دختر جوان بود با او تماس گرفت و از خسارتی که به ماشین میلیاردی پدرش وارد کرده شکایت میکند. هولناکتر از این ماجرا واکنشهای بعدی این دختر جوان است. پس از آنکه مردم به صحنه تصادف آمده و پلیس را خبر میکنند، دختر عربده کشان از مردم میخواهد که به کناری بروند و درباره راننده کشته شده نیز فریاد میزند که: «مرده که مرده! دیهاش را میدهیم. میدانید قیمت این ماشین چقدر است؟ ماشین را تکان ندهید.»
ابزار که یکی از آنها ماشین و اتومبیل سواری است و همینطور فناوری، بویژه در عصر حاضر بزرگترین تأثیر را در رفتار، کردار، فکر، سبک زندگی، آمال و آرزوها و بینش افراد گذاشت. بنابراین وقتی دوچرخه، یخچال، تلویزیون و… آمد، فکر و ذکر انسان تغییر کرد و یک تأخیر فرهنگی را بوجود آورد این حادثه بازتاب بسیاری در شبکههای اجتماعی داشت. فارغ از این ماجرا که مگر کشور در این دههها چه تولیدی به جز نفت برای ارزآوری و کسب درآمد داشته که کسانی در این کشور تا به این میزان میلیاردر میشوند که میتوانند دو دستگاه پورشه با قیمتهای میلیاردی وارد کنند؟ چه فرهنگی جایگزین فرهنگی غنی ایرانی – اسلامی شده که عدهای ارزش جان انسانها را صرفاً به میزان دیه آنها (که بسیار پایینتر از قیمت انواع خودروهای وارداتی است) میدانند؟ بجز اصفهان اگر به مناطق شمالی تهران (مثلاً از محله جردن به بالا) نگاه کنید نیز متوجه میشوید که معمولاً خودروهای گرانقیمت وارداتی در پیادهروها پارک هستند و عابران پیاده در گذر از این خیابانها مجبورند از وسط خیابان عبور کنند و هر لحظه جانشان در معرض خطر باشد.
تأخیر و افتادگی فرهنگی در ایران مدرن
درباره این وضعیت با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و مدرس دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «انسانشناسی فرهنگی»، «مبانی جامعهشناسی»، «جامعهشناسی آموزش و پرورش»، «هنر اجتماعی و ملی» و… به گفتوگو نشستیم. قرایی مقدم در این باره به خبرنگار مهر گفت: اصولاً تکنولوژی یا فناوری به همراه خود فرهنگ خاصی را هم میآورد و این یک تئوری جامعهشناختی است. به هر حال زمانی انسان شروع به پیشرفت کرد که مغز به خدمت دست و دست به خدمت مغز درآمد.
وی افزود: ابزار که یکی از آنها ماشین و اتومبیل سواری است و همینطور فناوری، بویژه در عصر حاضر بزرگترین تأثیر را در رفتار، کردار، فکر، سبک زندگی، آمال و آرزوها، بینش و… افراد گذاشت. بنابراین وقتی دوچرخه، یخچال، تلویزیون و… آمد، فکر و ذکر انسان تغییر کرد و یک تأخیر فرهنگی را بوجود آورد.
قراییمقدم ادامه داد: به دلیل همین مساله کسی که پورشه سوار است خیال میکند که این سواری برای او حقی را به وجود میآورد. بسیاری از ما ممکن است قاشق و چنگال نقره در منزل داشته باشیم اما نمیتوانیم از آنها به درستی استفاده کنیم چرا که غذا خوردنمان معمولاً با سر و صدای زیاد همراه است، ولی در عین حال فکر میکنیم چون وسایل غذاخوریمان از نقره است، نسبت به دیگران که قاشق و چنگال نقره ندارند، دارای پرستیژ یا فرهنگ ویژهای هستیم! قضیه استفاده از پورشه در این مورد خاص هم همینطور است.
تئوری تکامل خطی و تأخیر ایرانیان
این جامعه شناس در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به تئوری تکامل خطی در جامعهشناسی گفت: بر اساس تئوری تکامل خطی هر کشور، هر تمدن یا فرهنگی که زودتر وارد تکنولوژی شود، افتادگی فرهنگیاش کمتر است. ما در ایران چون بسیار دیرتر از کشورهای صاحب تکنولوژی به آن دست پیدا کردیم، به تأخیر فرهنگی دچار شده و فاصله بین فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی یا فاصله میان ابزارها با فکرمان بیشتر شد.
کسی که پورشه سوار است خیال میکند که این سواری برای او حقی را بوجود میآورد. بسیاری از ما ممکن است قاشق و چنگال نقره در منزل داشته باشیم اما نمیتوانیم از آنها به درستی استفاده کنیم چرا که غذا خوردنمان معمولاً با سروصدا زیاد همراه است نویسنده کتاب «جامعه شناسی آموزش و پرورش» اضافه کرد: بر اساس همین تئوری اکنون مردم اصیل تهران چون زودتر وارد حوزه تکنولوژی شدند، مثلاً ماشین دودی، دوچرخه و… را زودتر از ما شهرستانیها درک کردند، کمتر عقبماندگی فرهنگی دارند. این بر مبنای آن تئوری حرف درستی است.
قراییمقدم همچنین تحلیل خود از حادثه اصفهان را نیز چنین بیان کرد: نابسامانی اقتصادی کشور و باز بودن راههای دزدی از بیتالمال باعث شده تا کسانی در تهران و شهرستانها یکشبه ره صدساله را پیموده و قدرت وارد کردن ماشینهای چند میلیاردی مانند پورشه و… را پیدا کرده و در خیابانها سوار آن شوند. به احتمال قریب به یقین پدر آن دختر اصفهانی که جان شخص کشته شده در این حادثه را به هیچ میانگارد هم به همین طریق ثروتی به هم زده است. بسیاری از کسانی که ماشینهای گرانقیمت خارجی سوار میشوند، شمالیهایی هستند که زمینهای خود را فروختهاند. بنابراین این دسته از آدمها تأخیر فرهنگی دارند و بر اساس تئوری تکامل خطی از فرهنگ تکنولوژی دور افتادهاند.
حاکم شدن پتلاچ بر جامعه ایرانی
قراییمقدم در بخش دیگری از این گفتوگو جامعه ایرانی را جامعهای مبتلا به «از خود بیگانگی» معرفی کرد و ادامه داد: جامعه ایرانی در این دههها دچار سبک زندگی «پتلاچ» شده. پتلاچ مفهومی بود متعلق به جامعه سرخپوستی و بعدها در حوزه جامعه شناسی وارد شد. پتلاچ یعنی اینکه عدهای سعی کنند با اموال و دارایی خودشان دیگران را تحقیر کنند. اموال و دارایی به ابزاری برای نشان دادن برتری میشود.
بر اساس تئوری تکامل خطی هر کشور، هر تمدن یا فرهنگی که زودتر وارد تکنولوژی شود، افتادگی فرهنگیاش کمتر است. ما در ایران چون بسیار دیرتر از کشورهای صاحب تکنولوژی به آن دست پیدا کرد، به تأخیر فرهنگی دچار شده و فاصله بین فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی یا فاصله میان ابزارها با فکرمان بیشتر شد نویسنده کتاب «مبانی جامعه شناسی» گفت: دختر خراب و فاسدی که در اصفهان میگوید «دیه کسی را کشتهایم میدهیم» جزئی از سبک زندگی پتلاچ در ایران است و چه بسیارند از دختران و پسرانی که در ایران روزانه به این کارها دست میزنند؟ چه بسیارند کسانی که در مظلومانه توسط این سبک زندگی پتلاچ له میشوند، اما به دلیل نفوذ خانواده این دختران و پسران، حق له شدگان پایمال میشود.
این مدرس جامعه شناسی حاکم شدن فرهنگ پتلاچ را باعث نابودی اخلاقیات در جامعه خواند و اضافه کرد: با حاکم شدن چنین فرهنگی اخلاقیات و معنویت در جامعه کمرنگ شده و ارزشهای انسانی به ارزشهای مادی بدل میشود. آدمهای چنین جامعهای تمام تلاششان را برای نمایشی کردن زندگیشان میکنند و برای رسیدن به تجمل دست به هر فضاحتی میزنند. آن دخترک ورپریده اصفهانی و دخترکان و پسرکان فاسد مشابه در کل کشور، نتیجه حاکم شدن سبک زندگی پتلاچ و فروریختن ارزشهای ملی، دینی، سنتی، فرهنگی و… هستند.
وی افزود: پیتیریم آلکساندروویچ سوروکین، جامعه شناس مشهور آمریکایی روسی الاصل، بحث کرد که اکنون ذهنیت حاکم بر همه افراد در سطح جهان، مادیات است. تمدن جهانی به سه دوره تقسیم میشود: «دوره عقلانی یونانی»، «دوره شهودی قرون وسطی» و «از قرن ۱۶ به بعد» که به دوره مادیات مشهور است.
قرایی مقدم گفت: جامعه فعلی ایران نیز به چنین وضعیتی دچار شده است. سالهاست که جامعه شناسان از سقوط اخلاقیات در ایران صحبت میکنند اما کو گوش شنوا؟ حتیتوانم بگویم به نسبت دیگر کشورها بدترین سقوط فرهنگی و اجتماعی در ایران این دههها رخ داده است و این پرستش مادیات کار را به جایی رسانده که هموطنانی که از قدرت مالی کمتری برخوردارند، احترام کمتری دارند و خونشان به هدر است. شاهد هستیم که این روش در حال گسترش پیدا کردن در برنامههای تلویزیونی، سریالها، فیلمهای سینمایی، سبک زندگی سلبریتیها و… است. باید هرچه سریعتر و تا دیر نشده فکری به حال جامعه بکنیم.
نظر شما