۳ دی ۱۳۸۲، ۱۵:۲۷

‎محسن‏آژينى در گفتگو با "مهر":

تبليغاتي كه عليه دستگاههاى بررسى‏كننده صلاحيت كانديداها مطرح مي شود ، در مرتبه اول متوجه هيأتهاى اجرايى ‏است‎ ‎

تبليغاتي كه عليه دستگاههاى بررسى‏كننده صلاحيت كانديداها مطرح مي شود ، در مرتبه اول متوجه هيأتهاى اجرايى ‏است‎ ‎

محسن آژيني كارشناس مسائل سياسي در گفتگويي با "مهر" به تشريح ديدگاههاي خود درباره انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي پرداخت و ضمن اشاره به چگونگي ثبت نام داوطلبان نمايندگي ، بررسي صلاحيت آنها و آخرين آرايش سياسي و رقابت احزاب ؛ برخي ديدگاه ها درباره اوضاع سياسي كشور را مورد تحليل قرار داد.

آن چه در پي مي آيد مشروح گفتگوي خبرنگار سياسي "مهر" با اوست:


‎باتوجه به پايان يافتن مهلت ثبت نام داوطلبان نمايندگى هفتمين دوره‎ ‎ مجلس شوراى اسلامى، وضعيت ثبت نام را چگونه مى‏بينيد؟

‎آژينى: خوشبختانه وضعيت ثبت‏نام خوب بوده است. بيش از 8000 نفر در سراسر‏‎ ‎ كشور ثبت نام كرده‏اند كه ظاهراً 20 درصد نسبت به دوره قبل افزايش داشته‏‎ ‎ است. اين حجم از ثبت‏نام نشانه آنست كه انشاءالله انتخابات پرشور و‎ ‎ گسترده‏اى خواهيم داشت. ضمناً اين رقم نظريه كسانى را كه قبلاً پيش‏بينى مى‏كردند‎ ‎ انتخابات مجلس هفتم سرد و غيررقابتى و بامشاركت كم خواهد بود ابطال كرد.‎

آيا اصولاً افزايش تعداد داوطلبان انتخابات خوب است يابد. چون بعضى‎ ‎ معتقدند زيادبودن شمار ثبت‏نام كنندگان مثبت نيست و بايد شرايط و قيودى‎ ‎ تعيين كرد تا افراد كمترى در انتخابات وارد شوند‏؟

آژينى: در قانون فعلى بعضى از شرايط براى داوطلبان نمايندگى مجلس وجود‎ ‎ دارد كه تا حدى تعداد ثبت‏نام كنندگان را تعديل مى‏كند مانند شرط سنى كه‎ ‎ نبايد از 30 سال كمتر و از 75 سال بيشتر باشد يا شرط تحصيلى كه بايد حداقل‏‎ ‎ فوق‏ديپلم را داشته باشند.بنده معتقدم براى ثبت‏نام نبايد بيش از اين شرط‎ ‎ گذاشت. در بعضى از كشورها شرايطى براى داوطلبان نمايندگى وجود دارد كه به‎ ‎ نظر مى‏رسد خلاف حق و منطق است مثلاً داوطلبان بايد از تمكن مالى خاصى‎ ‎ برخوردار بوده و حين ثبت‏نام مقدارى پول به حسابى واريز كنند كه اگر انتخاب‎ ‎ نشدند اين پول به نفع دولت مصادره مى‏شود. چنين شرايطى با موازين اعتقادى و‎ ‎ فرهنگى ما مغايرت دارد چرا كه ممكن است افراد صالحى بدليل عدم تمكن‏مالى از‎ ‎ داوطلبى محروم شوند. يا در بعضى از كشورهامى گويند داوطلب بايد طومارى‎ ‎ حاوى تعدادى امضاء ارائه كند تا بتواند ثبت‏نام كند كه اينهم شرطى غيرمنطقى‎ ‎ به نظر مى‏رسد چرا كه نامزدهاى انتخابات به افراد مشهور محدود مى‏شوند و از‎ ‎ ورود عناصر جديد و غيرمشهور كه ممكن است صالح هم باشند ممانعت‎ ‎ مى‏شود.تجربه نشان داده كه خيلى از افراد متعهد قبل از انتخابات گمنام ‏بوده‏اند ولى‎ ‎ در دوره تبليغات انتخاباتى شناخته شده‏اند و درواقع انتخابات بسترى بوده كه‎ ‎ استعداد آنان كشف و كشور از توان‏شان بهره‏مند شده است. هر چه دايره‎ ‎ داوطلبى با اينگونه شروط محدود شود حق انتخاب‏شدن و انتخاب‏كردن را محدود خواهد‎ ‎ كرد و از شور و نشاط انتخابات هم كاسته مى‏شود كه اين نيز به نوبه خود در‎ ‎ مشاركت مردم اثر منفى مى‏گذارد. بنابر اين شروط داوطلبى بايد در حداقل‎ ‎ ضرورت باشد تا افراد بيشترى به عرصه رقابت وارد شوند.روح و متن قانون اساسى ‏و‎ ‎ قانون انتخابات هم همين را مى‏گويد‎.

در هفته ثبت‏نام تعداد زيادى از چهره‏هاى مشهور سياسى كه وابسته به‎ ‎ احزاب و جناحهاى مختلف هستند براى انتخابات ثبت‏نام كردند. ارزيابى شما از‎ ‎ ورود اين چهره‏ها به صحنه انتخابات چيست؟ ‎

‎آژينى: البته اسامى همه ثبت‏نام‏كنندگان اعلام نشده ولى براساس آنچه كه‎ ‎ در رسانه‏ها و مطبوعات آمد، اكثر احزاب و گروههاى سياسى و بسيارى از‎ ‎ چهره‏هاى شاخص جناحهاى مختلف در ثبت‏نام شركت كرده‏اند كه اين بمعنى استقبال‎ ‎ گسترده جامعه سياسى كشور از انتخابات مجلس هفتم است. حضور گسترده برخى از‎ ‎ چهره‏هاو احزاب خاص در ثبت‏نام شايد براى عده‏اى موجب تعجب باشد چراكه اين‎ ‎ گروهها و افراد تا چند روز قبل از ثبت‏نام خيلى جدى مسئله عدم مشاركت يا‎ ‎ مشاركت مشروط و حتى تحريم انتخابات را مطرح مى‏كردند.همه اين حرفها غيرواقعى و تاكتيك‏هاى انتخاباتى است. همه‎ ‎ اين گروهها و احزاب حتى بعضى از احزاب غيرقانونى و مخالف عزم خود را براى‎ ‎ حضور همه جانبه در انتخابات جزم كرده‏اند و ثبت‏نام چهره‏هاى شاخص آنها هم‎ ‎ همين را نشان مى‏دهد. البته اين منفى نيست و بايد آن را به فال نيك گرفت‎. ‎ حضور اين افراد در ثبت‏نام ثابت كرد كه اولاً برخلاف تبليغات و ادعاى آنان‎ ‎ انتخابات كاملاً آزاد است چون اگر انتخابات آزاد نبود هيچ دليلى براى‎ ‎ ثبت‏نام اين افراد وجود نداشت. ثانياً برخلاف گمانه‏زنى‏هاى قبلى آنها،‎ ‎ انتخابات مجلس هفتم گسترده، پرشور و باشكوه خواهد بود. اگر اينها مطمئن ‏بودند‎ ‎ انتخابات سرد و بى‏فروغ است حتماً ثبت نام نمى‏كردند و ترجيح مى‏دادند خود‎ ‎ را كنار بكشند. ثالثاً برخى پيش‏بينى‏ها مبنى بر تلاش همه جانبه بعضى‎ ‎ ازگروههاى غيرقانونى و مخالف قانون اساسى براى ورود و نفوذ به مجلس هفتم با‎ ‎ حضور همه جانبه عناصر وابسته به آنها اثبات شد‎.‎ ‎ ‎

مهمترين بحثى كه بعد از مرحله ثبت‏نام مطرح است مسئله بررسى‎ ‎ صلاحيتهاست. بعضى ازافراد، گروهها و رسانه‏ها كه اكثراً نيز وابسته به جبهه ‏دوم‎ ‎ خرداد هستند بشدت از مسئله بررسى صلاحيتها اظهار نگرانى مى‏كنند. نظر شما‎ ‎ در اين مورد چيست؟

تبليغاتي كه عليه دستگاههاى بررسى‏كننده شرايط‎ ‎ نامزدها در جامعه مشاهده مي شود، در مرتبه اول متوجه هيأتهاى اجرايى ‏است‎ ‎؛ چرا كه طبق قانون انتخابات مسئول بررسى صلاحيت داوطلبان هيأتهاى اجرايى‎ ‎ هستند
آژينى: تجربه گذشته به ما مى‏گويد كه همواره در اين مقطع از انتخابات ما‎ ‎ شاهد به راه افتادن موجى از تبليغات عليه دستگاههاى بررسى‏كننده شرايط‎ ‎ نامزدها خصوصاً هيأتهاى نظارت بوده‏ايم. تبليغاتى كه اين روزها در بعضى از‎ ‎ رسانه‏ها و تريبونهاعليه نهادهاى بررسى‏كننده صلاحيتها انجام مى‏شود از دو‏‎ ‎ حال خارج نيست: يا واقعاً دغدغه حقوق نامزدها مطرح است و مى‏خواهند كسى‎ ‎ بى‏جهت رد صلاحيت نشود كه اگر اينطور است نيازى به تبليغات مسموم و جنگ روانى‎ ‎ وجود ندارد. قانون انتخابات و مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام بخوبى حقوق‎ ‎ داوطلبان را تضمين كرده است. براساس قوانين موجود اگر هيئتهاى اجرايى فردى را‎ ‎ به ناحق رد صلاحيت كنند هيئتهاى نظارت رأى آنان را ابطال خواهند كرد. اگر‎ ‎ هيئتهاى نظارت هم در اين زمينه اشتباه و غفلت كنند شوراى نگهبان مرجع‎ ‎ نهايى است و حق افراد محفوظ خواهد بود. پس جاى نگرانى وجود ندارد. اما به نظر‎ ‎ مى‏رسد هدف از اين تبليغات اولاً دو قطبى‏كردن فضاى انتخابات و گرفتن ژست‎ ‎ مظلوم‏نمايى و دفاع از حقوق نامزدهاست. با اين تبليغات سعى مى‏شود به‎ ‎ افكار عمومى القاء كنند كه نهادهاى بررسى‏كننده صلاحيتهامى‏خواهند حق نامزدها‎ ‎ را ضايع كنند ولى ما مدافع حق آنها هستيم. هدف دوم غبارآلودكردن فضا و‎ ‎ منفعل‏كردن نهادهاى مسئول است.اين جريانها تلاش مى‏كنند فضايى بوجود بياورند‎ ‎ كه دستگاههاى مسئول نتوانند به درستى وظايف‏شان را در بررسى شرايط‎ ‎ داوطلبان انجام دهند. اتفاقاً اين تبليغات در مرتبه اول متوجه هيأتهاى اجرايى ‏است‎ ‎ چرا كه طبق قانون انتخابات مسئول بررسى صلاحيت داوطلبان هيأتهاى اجرايى‎ ‎ هستند و هيأتهاى نظارت بركار آنها نظارت مى‏كنند. هر چند تركيب اكثر هيأتهاى‎ ‎ اجرايى بگونه‏اى تعيين شده كه اكثراً وابسته به يك جناح خاص هستند ولى به‎ ‎ هر حال چون طبق قانون انتخابات اين هيأتها موظفند شرايط قانونى را در‏‎ ‎ نامزدها احراز كنند لذا در مرحله فعلى فضايى ايجاد مى‏شود كه هيأتهاى اجرايى‎ ‎ نتوانند كار خود را به درستى انجام بدهند و احتمالاً تعدادى از عناصر فاقد‎ ‎ شرايط لازم از اين هيأتها عبور خواهند كرد و بارسنگينى متوجه هيأتهاى‎ ‎ نظارت خواهد شد. در مرحله بعد هدف اين تبليغات هيأتهاى نظارت و شوراى ‏نگهبان‎ ‎ هستند تادر آن مرحله هم اين هيأتها نتوانند وظيفه قانونى خود را بطور كامل‎ ‎ و دقيق انجام دهند‎.‎ ‎ ‎

صرفنظر از تبليغات عليه نهادهاى بررسى‏كننده صلاحيتها، به نظر شما‎ ‎ اين نهادها چگونه بايد عمل كنند تا بهانه به دست كسى ندهند؟ ‎

‎آژينى: اولاً اين را بگويم كه بنده در خصوص صلاحيتها معتقد به برخورد‎ ‎ حداقلى هستم نه حداكثرى و اصولاً برخورد حداكثرى را مغاير با روح و متن قانون‎ ‎ اساسى و قانون انتخابات مى‏دانم.قانون اساسى و‏‎ ‎ قانون انتخابات بر آزادى انتخابات و رعايت كامل حقوق شهروندى بويژه حق‎ ‎ انتخاب‏شدن و انتخاب كردن تأكيد نموده است. قوانين انتخاباتى بگونه‏اى تنظيم ‏شده‎ ‎ كه بتواند حداكثر مشاركت مردم را در انتخابات تأمين و تضمين كند.لازمه‎ ‎ تحقق اين امر برخورد حداقلى در بررسى صلاحيتهاست. شرايط نمايندگى در قانون‎ ‎ انتخابات بر دو بخش است: ايجابى و سلبى. بعضى از شرايط ايجابى جنبه شكلى‎ ‎ دارد مثلاً سن داوطلب بايد بيشتر از 30 سال و كمتر از 75 سال باشد يا‏‎ ‎ داوطلبان بايد تابعيت كشور ايران را داشته باشند و امثال اينها. بعضى از ‏شرايط‎ ‎ ايجابى جنبه محتوايى دارد مانند اعتقاد و التزام عملى به اسلام و نظام‎ ‎ جمهورى اسلامى.شرايط سلبى هم مواردى است كه نبايد داوطلبان داشته باشند مانند‎ ‎ سوء شهرت در حوزه انتخابيه، اعتياد، وابستگى به رژيم طاغوت و غيره. مجموعه‎ ‎ اين شرايط كه در قانون انتخابات آمده حداقلى است يعنى حداقل شرايطى است كه‎ ‎ يك نماينده مجلس بايد داشته باشد. اگر قانونگذار مى‏خواست شرايط را بصورت‎ ‎ حداكثرى تعيين كند مى‏توانست مواردى مانند داشتن دانش اسلامى يا عدالت و‎ ‎ تقوا و امثال اينها بياورد در حالى كه اينكار را نكرده است. لذا به تبعيت‎ ‎ از شرايط حداقلى كه در قانون براى داوطلبان تعيين شده، در بررسى صلاحيتها‎ ‎ هم بايد متناسب با آن برخورد شود يعنى هيأتهاى اجرايى و نظارت تنها به‎ ‎ شرايطى كه در قانون آمده اكتفاء نمايند‎.‎ ‎ ‎كار دوم اين است كه موارد رد صلاحيت احتمالى از سوى هيأتهاى اجرايى و‎ ‎ نظارتى حتماً مستند به قانون و اسناد و مدارك متقن باشد تا كسى نتواند‎ ‎ خدشه‏اى در آنها وارد كند و هيأتهاى اجرايى و نظارت بتوانند در هر جا كه لازم‎ ‎ باشد از تصميمات خود در برابر افكار عمومى بطور قانونى و مستند دفاع كنند‎.‎ ‎ ‎سومين كار لازم اطلاع‏رسانى به موقع و مؤثر به افكار عمومى است كه در‎ ‎ دوره‏هاى قبل ستاد شوراى نگهبان در اين زمينه ضعفهايى داشته كه اميد است در‎ ‎ اين دوره اين ضعفها برطرف شده باشد‎

در بحث شرايط كانديداها يكى از مواردى كه معمولاً چالش برانگيز است‎ ‎ شرايط ايجابى و محتوايى است مانند اعتقاد و التزام به اسلام و نظام جمهورى‎ ‎ اسلامى. برخى معتقدند چون ملاك و معيار مشخصى براى اينگونه شرايط وجود‎ ‎ ندارد لذا معمولاً سليقه‏اى عمل مى‏شود و گاهى با ظن و گمان افراد رد صلاحيت‎ ‎ مى‏شوند. نظر شما در اين مورد چيست؟ ‎

 ‎

آژينى:ابتدا بايد ببينيم كسانى كه چنين ادعايى را مطرح مى‏كنند به اصل‎ ‎ اين شرط اعتقاد دارند يا نه. چون بحث اصلى ضرورت وجود اين شرط در نامزدهاست‎ ‎ و نحوه احراز فرع بر آنست. از برخى اظهارات برمى‏آيد كه‎ ‎چندان به ضرورت‎ ‎ شرط اعتقاد و التزام به اسلام و نظام براى نمايندگان قائل نيستند. در طرحى‎ ‎ كه چندى پيش براى اصلاح قانون انتخابات در مجلس پيشنهاد شد اين شرط حذف‎ ‎ شده بود پس مشكل اصلى بعضى با اصل اين شرط است نه چگونگى احراز آن.لذا ‏بنده‎ ‎ ابتدا در مورد اصل آن توضيح مى‏دهم.براساس اصل پنجاه و هفتم قانون اساسى‎ ‎ مجلس يكى از قواى حاكم در نظام جمهورى اسلامى است كه زير نظر ولايت امر‎ ‎ فعاليت مى‏كند. عنوان مجلس هم مجلس شوراى اسلامى است نه مجلس تنها يا مجلس‎ ‎ شوراى تنها، يعنى مجلس قيد اسلامى دارد و بايد پايبند به مقررات اسلام باشد‎. ‎ براساس اصول چهارم، هفتاد و دوم، نود و چهارم و نود و ششم قانون اساسى‎ ‎ كليه قوانين، مقررات و مصوبات مجلس بايد منطبق بر احكام شرع مقدس اسلام باشد‎ ‎ و شوراى نگهبان هم كه كارشناس و نگهبان اسلام و قانون اساسى است بايد اين‎ ‎ مصوبات را تأييد كند. همچنين طبق اصل شصت و هفتم قانون اساسى نمايندگان‎ ‎ مجلس بعد از انتخاب‏شدن سوگند ياد مى‏كنند كه پاسدار حريم اسلام و نگهبان‎ ‎ دستاوردهاى انقلاب و مبانى جمهورى اسلامى باشند. حال سؤال اين است كه آيا يك‎ ‎ نماينده مجلس مى‏تواند اعتقاد و التزام عملى به اسلام و نظام جمهورى‎ ‎ اسلامى نداشته باشد؟ لزوم اين شرط در نماينده مجلس يك امر بسيار بديهى و واضح‎ ‎ است و بنده تعجب مى‏كنم كه چگونه برخى از نمايندگان محترم مجلس ششم در طرح‎ ‎ خود اين اصل بديهى را حذف كرده‏اند.در مورد روش احراز اين شرط بنده با‎ ‎ كسانى كه مى‏گويند بايد براساس معيار و ضابطه مشخص باشد و سليقه‏اى نباشد‎ ‎ كاملاً موافق هستم. تا آنجا كه مى‏دانم شوراى نگهبان هم با اين امر موافق است‎ ‎ و تا الان هم سعى كرده به همين گونه عمل كند. مهمترين معيار و ضابطه در‎ ‎ تشخيص اينگونه شروط قول و فعل افراد است.چنانچه دراظهارات و عملكردها ثابت‎ ‎ شود كه فردى به اسلام، نظام و قانون اساسى اعتقاد يا التزام عملى ندارد‎ ‎ طبعاً او نمى‏تواند نماينده مجلس شوراى اسلامى باشد. مهم آنست كه اين امر‎ ‎ براساس دلايل و اسناد قطعى و يقينى باشد نه ظن و گمان و سليقه.بنده تصور‎ ‎ مى‏كنم شوراى نگهبان در اين زمينه اصولاً نيازى به امور ظنى ندارد چون مواضع و‎ ‎ عملكرد كسانى كه در عرصه سياست حضور دارند به اندازه كافى روشن و شفاف است‏‎ ‎ و نياز به برداشت و سليقه نيست‎. ‎ ‎ ‎نكته ديگرى كه لازم مى‏دانم تأكيد كنم مسئله وفادارى به قانون اساسى است‎ ‎ كه در شرايط ايجابى براى نمايندگان آمده است. قانون اساسى ركن و محور اصلى‎ ‎ هر كشور و نظام سياسى است. تمام نهادها و اركان نظام زيرمجموعه و منبعث از‎ ‎ قانون اساسى هستند. طبعاً هيچ نهاد يا مسئولى نمى‏تواند در درون نظام حضور‎ ‎ داشته باشد و در عين حال مخالف كليت، ساختار و مبانى قانون اساسى باشد‎.‎ ‎ ‎اگر كسى با اصل قانون اساسى يا اصول بنيادين ولايتغير آن كه در خود قانون‎ ‎ اساسى ذيل آخرين اصل يعنى اصل يكصدو هفتاد و هفتم آمده مخالف باشد‏‎ ‎ نمى‏تواند در درون نهادهاى نظام قرار گيرد. البته داشتن نقد و نظر نسبت به ‏اجزاء‎ ‎ و فروع قانون اساسى اشكال ندارد ولى نمى‏توان با اصول لايتغير مانند‎ ‎ اسلاميت و جمهوريت نظام و مسئله ولايت فقيه مخالف بود و در نهادهاى مهم نظام‎ ‎ مانند مجلس هم حضور داشت. اگر كسى با اين اصول مخالف است بايد از نهادهاى‎ ‎ نظام خارج شود و در اين صورت مى‏تواند مانند ساير شهروندان ايرانى از تمام‎ ‎ حقوق شهروندى از جمله حق اعلام نظر و آزادى بيان و قلم استفاده كند و نظرات‎ ‎ خود را با رعايت قانون ابراز نمايد. در واقع مجلس شوراى اسلامى جاى‎ ‎ مخالفان قانون اساسى نيست. اين نكته مهمى است كه نهادهاى بررسى كننده شرايط‎ ‎ نامزدها بايد به آن توجه كافى داشته باشند‎.
کد خبر 46277

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha