جواد وعیدی و اولی هاینونن
سفر اخیر "اولی هاینونن" معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران و مذاکرات وی با تیم هسته ای ایران و توافق اعلام شده بین ایران و آژانس از چند منظر قابل تامل است :
1- واقعیت این است که اشتیاق آژانس برای دیدار از ایران و توافق با مقامات هسته ای جمهوری اسلامی در حالی صورت میگیرد که به دلیل صدور قطعنامه های شورای امنیت، ایران در پاسخ ، سطح همکاری های خود را با آژانس کاهش داده بود و از این جهت "نوعی خلاء اطلاعاتی" برای آژانس پدیدار شده بود. در نگاهی نه چندان خوش بینانه، این اشتیاق و تمایل آژانس برای تعامل و توافق با ایران می تواند صرفا برای از بین بردن این خلاء اطلاعاتی باشد.
به دلیل صدور قطعنامه های شورای امنیت، ایران در پاسخ سطح همکاری های خود را با آژانس کاهش داده بود و از این جهت "نوعی خلاء اطلاعاتی" برای آژانس پدیدار شده بود، در نگاهی نه چندان خوش بینانه، این اشتیاق و تمایل آژانس برای تعامل و توافق با ایران، می تواند صرفا برای از بین بردن این خلاء اطلاعاتی باشد |
2- با توافق اخیر بین ایران و آژانس ، از بین رفتن آنچه "خلاء اطلاعاتی آژانس" از فعالیتهای هستهای ایران نامیده شده میتواند به مثابه یک"تیغ دو دم" باشد. تیغی که از یک طرف، برای ناظران منصف و محافل واقع گرا بار دیگر صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران را اثبات و از سوی دیگر، رفتارمدبرانه ایران "سیاسی کردن روند پرونده هستهای" را خنثی کند. خنثی کردن تدبیر ایران از سوی آژانس ، می تواند باعث شارژ دوباره روند صدور قطعنامه های ضدایرانی در شورای امنیت شود و کفه موازنه را به ضرر ایران کم وزن کند.
3- در جریان چالش چهار ساله هسته ای ایران و غرب، طرف غربی هرگاه به نفعش بوده، سرنوشت مذاکرات ایران و آژانس را به مذاکرات با 1+5 پیوند زده و حتی بعضا آژانس (به عنوان نهادی حقوقی) در مذاکره با ایران کارکردی کاملا سیاسی به نیابت از اتحادیه اروپا پیدا کرده است. ضمن اینکه، در مقطعی دیگر از پرونده هسته ای (به خصوص در ژوئن 2006 و هنگام ارائه بسته پیشنهادی غرب به ایران) آژانس بین المللی انرژی اتمی هم توافق و تعامل با ایران را منوط به توافق 1+5 با ایران کرد.
در حالی که شاهد هستیم در مذاکرات اخیر، آژانس هیچ "نیابتی" از سوی کشورهای غربی ندارد و غرب با سکوت و حتی تردید شاهد این مذاکرات است. همین موضوع این شبهه را به وجود می آورد که توافق ایران و آژانس در نهایت وزن و اهمیت چندانی در حل موضوع هسته ای ایران نداشته باشد و همانطور که گفته شد صرفا خلاء اطلاعاتی چندماهه آژانس از فعالیت های هسته ای ایران را پر کند تا در بازهم برهمان پاشنه سابق بچرخد.
ابراز خوشحالی محافل خبری غرب و آژانس از اجازه ایران برای بازرسی و دیدار از سایت آب سنگین اراک ( به عنوان یکی از مراکز مهمی که دسترسی به آن محدود شده بود) نیز می تواند شاهد دیگری از این بازی دوگانه و پیچیده باشد.
در نهایت می توان گفت در صورتی می توان توافقات جولای 2007 ایران - آژانس را یک "گشایش" در پرونده هسته ای ایران توصیف کرد که تاثیری مستقیم و ملموس بر مذاکرات آتی لاریجانی- سولانا داشته باشد. آیا لحن و سئوالات خاویر سولانا بعد از رایزنی با "اولی هاینونن" در مذاکره با مرد اول هسته ای کشورمان تفاوت خواهد کرد؟
نظر شما