۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۹:۰۷

گفتگوی مهر با مدیر جایزه ادبی مهرگان-۱

دولت‌ دست از سر جوایز ادبی بردارد/از تکثر رویدادهای ادبی نترسیم

دولت‌ دست از سر جوایز ادبی بردارد/از تکثر رویدادهای ادبی نترسیم

علیرضا زرگر می‌گوید: بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم که دولت‌ها بهتر است به دلیل محدودیت‌ها و محذوریت‌هایی که دارند به عرصه جوایز ادبی و هنری وارد نشوند و این کار را به نهادهای خصوصی بسپارند

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: علیرضا زرگر دانش‌آموخته روزنامه‌نگاری و جامعه‌شناسی است، در تهران زاده شده و دلبسته ادبیات و طبیعت است، بیشتر از سی سال در عرصه کتاب و نشر مدیریت کرده و در بخش خصوصی ایران چند مجموعه‌ی بزرگ و تأثیرگذار فرهنگی را بنیان گذاشته است. ده‌ها پژوهش و صدها مقاله و مصاحبه در زمینه مسایل مختلف فرهنگی و اجتماعی دارد. در عرصه محیط زیست مبتکر چند کوشش مؤثر زیست‌محیطی است و از جمله طرح ملی «کتاب، محیط زیست، صرفه‌جویی» یادگار سال‌ها فعالیت او در عرصه محیط زیست است.

علیرضا زرگر جایزه مهرگان را که از مهم‌ترین جوایز خصوصی ایران است بنیان گذاشته و مدیریت می‌کند، جایزه مهرگان قدیمی‌ترین جایزه مستقل ایران است و بیشتر از دو دهه قدمت دارد. این جایزه در دو شاخه ادبیات و علم و در ٩ بخش با همکاری بیش از سی داور برگزار می‌شود. به بهانه برگزاری این جایزه ادبی در سال جاری که اتفاقات تازه‌ای را نیز در دل خود تدارک دیده است با وی تصمیم به گفتگویی تفصیلی گرفتیم. از این تصمیم تا به امروز که این متن منتشر می‌شود نزدیک به پنج ماه زمان می‌گذرد. بیماری، و مشغله‌های مختلف او در این موضوع فاصله انداخت و در نهایت در روزهای پایانی تیرماه سال جاری این موضوع نتیجه داد. در ادامه بخش نخست از این گفتگو را با هم می‌خوانیم:

جایزه مهرگان در واقع دیرپاترین جایزه ادبی ایران به شمار می‌رود که با وجود همه فراز و نشیب‌های سالیان گذشته توانسته هویت خود را حفظ کند. به عنوان بنیان‌گذار و مدیر این جایزه بفرمایید راز ماندگاری یک رویداد ادبی همانند مهرگان در سال‌های اخیر چه بوده است؟

بیش از دو دهه از عمر جایزه مهرگان می‌گذرد. بیست و یکی دو سال کار در ایران که عمر جوایز و تشکل‌های مدنی در آن بسیار کوتاه است، شاید بلند به نظر برسد و بتوانیم بگوییم جایزه ادبی مهرگان دیرپاترین جایزه مستقل ایران است. اما در مقیاس جهانی این گونه نیست. جوایز بسیاری هستند که عمری بیش از یک قرن یا نزدیک به آن دارند. گذشته از جوایزی همچون نوبل ۱۹۰۱، گنگور ۱۹۰۳، فمینا ۱۹۰۴ و پولیتزر ۱۹۱۷ میلادی که بیش از یک قرن از فعالیت آن‌ها می‌گذرد، امروزه در هر یک از کشورهای فرانسه، آلمان و انگلستان که هر کدام جمعیتی کم و بیش معادل فارسی‌زبانان دارند، صدها جایزه معتبر چهل- پنجاه ساله همچون جایزه بوکر در انگلستان وجود دارد و چند هزارجایزه کوچک و بزرگ دیگر. این جوایز متنوع ادبی، هنری و علمی هر سال پررونق‌تر و تأثیرگذارتر از قبل برگزار می‌شوند.

به یقین توسعه و ترویج کتابخوانی و کمک به معرفی بهتر، فروش بیشتر و ترجمه آثار برگزیده به زبان‌های دیگر، از مهم‌ترین اهداف جوایز ادبی و علمی است. همین‌طور اثرگذاری یک جایزه بر جامعه فرهنگی را می‌توان شاخصه‌ای برای موفقیت آن در نظر گرفت.

در جایزه مهرگان از آغاز کوشیده‌ایم اهداف خود را در حوزه‌های مختلف جایزه (مهرگان ادب و مهرگان علم) متکی به معیارهای حرفه‌ای و در چارچوب آیین‌نامه‌ای دقیق و روشن دنبال کنیم. داورگزینی در جایزه مهرگان فرآیندی پیچیده و طولانی دارد. ملاک انتخاب داوران در مهرگان علاوه بر دانش و تجربه، استقلال رأی، شجاعت در بیان، قضاوت منصفانه و بیطرفانه و تعصب‌پرهیزی است.

جایزه مهرگان همچنین در همه سال‌های فعالیت خود از دبیرخانه‌ای حرفه‌ای و منسجم برخوردار بوده است و با پیروی از یک رویکرد دایمی، از ورود به مباحث حاشیه‌ساز -که در جامعه ادبی، هنری و علمی ایران کم نیست- پرهیز کرده است.

در ایران عمر جوایز و نهادهای مدنی تابعی است از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ نهادسازی به صورت مستقل و خارج از ساختار قدرت سیاسی اگر نگوییم امری محال، دست کم بسیار دشوار و پرچالش است. هر گاه یک بنیاد یا نهاد خصوصی کوشیده اهداف فرهنگی و اجتماعی خود را دنبال کند، در چنبره‌ای از آیین‌نامه‌ها و مقررات گوناگون، سلیقه‌های متفاوت مدیریتی، امر و نهی‌ها و بایدها و شایدها گرفتار شده است و به ناگزیر یا به سازمان‌ها و نهادهای قدرت سیاسی و فرهنگی وابسته شده، یا کار خود را تعطیل کرده و یا همانطور که بارها در مورد جایزه مهرگان گفته‌ام سخت‌جانی کرده و بهای دوام و استقلال خود را با پذیرفتن انواع فشارها و محدودیت‌ها، تحمل مشکلات و شنیدن حرف‌های ناروا پرداخته است.

جناب زرگر برپایی هر جایزه ادبی بدون شک فراز و فرودهایی دارد و مهم‌ترین مسأله در این میان تلاش برای ثابت قدم و استوار ماندن جایزه است. از این منظر بفرمایید که مهرگان در سال‌های رفته بر آن چگونه از نظر مالی و معنوی توانسته راه خود را به پیش ببرد؟

حیات جایزه مهرگان از سال ۱۳۷۷ عملاً شروع شده و ما از سال ۱۳۷۸ برگزیدگان خود را معرفی کردیم. فراز و فرودهای جایزه مهرگان و چگونگی فعالیت آن را در این سال‌های نسبتاً طولانی اگر بخواهیم به درستی تحلیل کنیم می‌توانیم به سال‌های تیره، خاکستری و گاهی روشن اشاره کنیم. هیچ سالی نبوده که بتوانیم با خاطری آسوده به اجرای برنامه‌ها و نشست‌های خود بپردازیم.

سال‌هایی بوده است که به دلیل سانسور و اعمال سلیقه‌های متفاوت و گاه متناقض بررس‌ها، تعداد رمان‌ها و مجموعه داستان‌هایی که شایسته داوری در جوایز ادبی باشند به کمتر از ۵۰ عنوان می‌رسیده است. در این سال‌ها بسیاری از نویسندگان خودخواسته از بیم سانسور کتاب‌هایشان از ارایه آن به ناشران برای اخذ مجوز نشر خودداری می‌کردند و این به معنای بیرون ماندن بسیاری از آثار خوب و برجسته از چرخه داوری جایزه مهرگان ادب بوده است.

در سال‌هایی نه تنها اجازه برگزاری مراسم اهدای جایزه به صورت عمومی و در سالن فرهنگسراهایی که با پول و مالیات عموم مردم ساخته شده است وجود نداشت، بلکه حتی از برگزاری مراسم جایزه به صورت بسیار محدود و در محل دفتر شخصی من نیز جلوگیری می‌شد.

حتی اردیبهشت ماه امسال، پس از یکی دو سال نسبتاً روشن، به رغم همه قول‌های مساعد و موافقت‌های اولیه، وقتی که پس از بیست سال از شروع فعالیت جایزه مهرگان ادب برای اولین بار در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران شرکت کرده بودیم، نشست‌های ادبی و علمی جایزه مهرگان، بدون ذکر هیچ دلیل و منطقی لغو شد. اردیبهشت ماه امسال، پس از یکی دو سال نسبتاً روشن، به رغم همه قول‌های مساعد و موافقت‌های اولیه، وقتی که پس از بیست سال از شروع فعالیت جایزه مهرگان ادب برای اولین بار در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران شرکت کرده بودیم، نشست‌های ادبی و علمی جایزه مهرگان، بدون ذکر هیچ دلیل و منطقی لغو شد.بدیهی است که این گونه رخدادهای غمبار علاوه بر هزینه‌های مالی که به یک نهاد مستقل همچون مهرگان -که تا کنون ریالی کمک مالی از دولت یا نهادهای وابسته به آن دریافت نکرده و نخواهد کرد- تحمیل می‌کند، نوعی بی‌احترامی به شأن و منزلت داوران، سخنرانان و عموم علاقمندان به ادبیات و علم تلقی می‌شود. از سوی دیگر این گونه تصمیمات لحظه‌ای و نسنجیده مسؤولان به دوام، اثربخشی و کارآیی جوایز ادبی و علمی لطمه‌ای جدی وارد می‌کند.

در مورد مسائل مادی جایزه هم توضیح بفرمایید

در بحث تأمین مالی جوایز هر چند هزینه‌های برگزاری یک جایزه در بخش خصوصی اساساً قابل قیاس با هزینه‌های برگزاری جایزه در بخش‌های دولتی یا نهادهای وابسته به بودجه دولتی و شهرداری‌ها نیست و بسیار کمتر است، اما تأمین همین اندک بودجه نیز (به توجه به تورم روزافزون در ایران) برای جوایز خصوصی نظیر مهرگان بسیار دشوار شده است. در طی این سال‌ها کوشیده‌ایم نهایت صرفه‌جویی را در هزینه‌های خود داشته باشیم. بیش از نیمی از داوران جایزه مهرگان ارزش مشاوره و خدمات حرفه‌ای خود را به صورت افتخاری در اختیار بنیاد جایزه مهرگان قرار می‌دهند و خود به نوعی حامی مالی جایزه محسوب می‌شوند. در سال‌های گذشته هزینه‌های عمومی دبیرخانه و برگزاری مراسم جایزه مهرگان از سوی من و همسرم و بخشی از مبلغ نقدی جوایز از سوی چند تن از علاقه‌مندان به ادبیات و علم فراهم شده است. موضوع تأمین مالی جایزه برای سال‌های پیش رو همواره فکر مرا مشغول کرده است. البته در این زمینه برنامه‌هایی دارم که شاید در آینده با مشکل مالی کمتری روبرو باشیم.

در جهان اما جوایز ادبی، علمی و هنری پیوسته از سوی سندیکاها، کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها، اتحادیه‌های ناشران، نویسندگان و هنرمندان، صاحبان صنایع، دانشمندان، ورزشکاران و استادان دانشگاه پشتیبانی می‌شوند و حتی در بعضی کشورها دولت‌ها هم از جوایز حمایت می‌کنند. این حمایت و پشتیبانی به معنای دخل و تصرف در داوری‌ها و یا اعمال سلیقه و معرفی نامزدهای خاص نیست. بلکه دولت‌ها، مراکز تجاری و صنعتی و دانشگاه‌ها و … با افتخار میزبان و حامی جوایز ادبی و علمی و هنری می‌شوند و از این رهگذر برای خود اعتبار فرهنگی کسب می‌کنند.

سوالی دارم مبنی بر اینکه آیا مهرگان را باید جایزه‌ای الگو گرفته از جوایز ادبی جهانی همانند بوکر دانست؟ و تجربه این جوایز چه اندازه در برگزاری این رویداد به شما کمک کرده است؟

تجربه جوایز ادبی پیشرو و موفق نظیر جایزه ادبی ”من بوکر“ که یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی جهان است، تا حدی می‌تواند چشم‌انداز و راهبرد مناسبی برای جوایز خصوصی ایران پدید آورد. من نیز با روش‌های اجرایی، نحوه داوری آثار و چگونگی ارتباط ناشران و نویسندگان با برگزارکنندگان جایزه بوکر، گنگور و … از نزدیک آشنا شده‌ام و از تجربه این جوایز بی‌بهره نبوده‌ام. البته در جایزه مهرگان بیشتر به دستاوردها و تجربه‌های بومی خودمان تکیه می‌کنیم. علاوه بر آن باید شرایط حاکم بر فضای فرهنگی ایران را در نظر داشته باشیم و در حد امکانات و مقدوراتمان عمل کنیم.

نگاهی که ما به خودمان در جایزه مهرگان داریم یک نگاه انتقادی است، به این معنا که هر سال جایزه مهرگان باید از سال قبلش بهتر و دقیق‌تر عمل کند. اثربخشی انتخاب‌هایمان در جامعه را دنبال می‌کنیم. اینکه یک اثر برگزیده جایزه به چند چاپ پی‌درپی برسد و چه بازتابی در میان کتاب‌خوان‌ها داشته باشد، برایمان مهم است. تا کنون تأثیر قابل ارزیابی انتخاب‌های جایزه مهرگان را در مورد چند کتاب برگزیده دنبال کرده‌ایم و به نتایج خشنودکننده‌ای رسیده‌ایم. هرچند که فروش و استقبال از یک اثر ادبی به عوامل متعددی در جامعه بستگی دارد که امکانات اقتصادی و اجتماعی مردم از جمله آنها است.

موضوع رقابت جوایز ادبی دولتی و بخش خصوصی در کشور ما سال‌هاست که مبدل به یک اتفاق کهنه شده است. به باور شما برگزاری جوایز ادبی از سوی نهاد دولتی آسیبی دارد؟ در بخش خصوصی چطور؟ برپایی این اندازه جایزه ادبی در بخش خصوصی برای ادبیات خطرآفرین است؟

پرسش شما درباره رقابت جوایز دولتی و خصوصی در کشوری که بیش از هشتاد درصد بودجه و امکانات فرهنگی آن منحصراً در اختیار دولت یا نهادهای وابسته به بودجه دولت، شهرداری‌ها، بنگاه‌ها و مراکز فرهنگی به ظاهر خصوصی قرار دارد و عملاً همه امکانات و امور در دست آن‌هاست، به پاسخ روشنی نمی‌رسد. از دیگر سو صدا و سیما و رسانه‌های جمعی دیگر نیز بی‌دریغ همین ساختارهای فرهنگی دولتی یا نیمه دولتی را تبلیغ و پشتیبانی می‌کنند. در شرایطی که بیشتر امکانات و بودجه در اختیار دولت و نهادهای وابسته است؛ اگر دولت هم دو سه جایزه‌ای داشته باشد مثل جایزه کتاب سال یا جایزه جلال، ایرادی نیست به شرط آنکه با رعایت معیارهای حرفه‌ای داورگزینی کند و بی‌طرفانه به انتخاب آثار برتر بپردازد. از سوی دیگر لازم است جوایز دولتی برای اعتمادسازی گزارش مرحله به مرحله داوری‌ها و انتخاب آثار را در کنار ریز هزینه‌های مربوط به هر بخش جایزه اعلام کنند. شاید بدینوسیله اعتماد به جوایز دولتی بیشتر شود.

با این حال بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم که دولت‌ها بهتر است به دلیل محدودیت‌ها و محذوریت‌هایی که دارند به عرصه جوایز ادبی و هنری وارد نشوند و این کار را به نهادهای خصوصی بسپارند. جوایز دولتی سال‌ها کار و تجربه را پشت سر گذاشته‌اند و وقت آن رسیده است که وزارت ارشاد در مورد میزان اثربخشی جوایز دولتی و ضرورت استمرار، گسترش یا محدود شدن آن‌ها پژوهش‌های مستقلی انجام دهد. چنین پژوهشی در عین حال می‌تواند برای جوایز خصوصی نیز در نظر گرفته شود.

از تعداد زیاد جوایز خصوصی نیز نباید هراسی داشته باشیم. این جوایز اگر بتوانند درست عمل کنند، ضوابط و آیین‌نامه تعریف شده داشته باشند، داوران با دانش و منصفی را به همکاری دعوت کنند، انتخاب‌های سنجیده داشته باشند، دوام می‌آورند و می‌توانند به رشد و اعتلای ادبیات و هنر کمک کنند. از تعداد زیاد جوایز خصوصی نیز نباید هراسی داشته باشیم. این جوایز اگر بتوانند درست عمل کنند، ضوابط و آیین‌نامه تعریف شده داشته باشند، داوران با دانش و منصفی را به همکاری دعوت کنند، انتخاب‌های سنجیده داشته باشند، دوام می‌آورند و می‌توانند به رشد و اعتلای ادبیات و هنر کمک کنند. در غیر این صورت به تدریج از صحنه کار خارج می‌شوند. در مورد تعداد جوایز خصوصی هم لازم است یادآوری کنم که شمار آن‌ها در کشورهای اروپایی با جمعیتی مشابه ما به چندهزار می‌رسد و ما تا رسیدن به عدد بیست جایزه خصوصی هنوز راه درازی در پیش داریم.

در کشورهای غربی، در همه سطوح جایزه داده می‌شود. از جوایز معتبر و شناخته شده جهانی بگیرید تا جوایز مختلف در سطح کشور، منطقه، استان شهر و روستا و دبستان، دبیرستان و دانشگاه و … و در همه عرصه‌ها و ژانرها هم جایزه داده می‌شود، از شعر کودک و بزرگسال بگیرید تا ادبیات جدی و عامه‌پسند، از کتاب‌های علمی و تخیلی، عشقی، حادثه‌ای، جنایی تا دینی و تاریخی و بیوگرافی و قصه و حکایت و… همه مردم هم از جوایز خصوصی پشتیبانی می‌کنند. اگر به فهرست حامیان مالی جوایز خصوصی نگاهی بیندازیم، با طیفی از مردم در مشاغل مختلف مواجه می‌شویم. از اتحادیه‌های کتاب‌فروشان و ناشران گرفته تا مدیران مدارس و دانشگاه‌ها، از مراکز تجاری و صنعتی گرفته تا آکادمی‌های هنر و فلسفه، از مراکز فیلم‌سازی گرفته تا کارگردان‌ها و هنرپیشه‌ها و…، از بانک‌ها و مراکز مالی گرفته تا شرکت‌های فن‌آوری و تبلیغات، از خبرگزاری‌های و مجله‌های مختلف گرفته تا روزنامه نگاران برجسته، همینطور دانشمندان، ورزشکاران و… همه به نوعی سعی می‌کنند با حمایت مالی خود به رونق جوایز در بخش‌های مختلف کمک کنند. و این‌ها همه نشانه پویایی و سرزندگی و روابط عمیق میان لایه‌های مختلف اجتماع است. هیچکس هم دولتی و خصوصی نمی‌کند، همه به هم یاری می‌رسانند. دولت در خدمت جامعه است و در خدمت گروه‌هایی که به رشد و تعالی ادبیات و علم و هنر کمک می‌کنتد.

البته شکی نیست انبوه‌سازی امور به شکلی که در سال‌های اخیر به پشتوانه بودجه‌های وابسته به دولت و بانک‌ها در ایران اتفاق افتاده است، در هر زمینه‌ای اعم از اقتصاد، علم و فرهنگ و … به تهی شدن آن از کیفیت منجر می‌شود. ضرورتاً هر افزایش کمی ضامن بهبود کیفی نیست. امروز در عرصه فرهنگ ما با چنین معضلی نیز روبرو هستیم. شخصاً اعتقاد دارم اگر حمایت‌های مالی غیرشفاف بر سوءمدیریت‌ها و ندانم‌کاری‌ها سرپوش نگذارد، بازار عرضه و تقاضا به سرعت متوازن خواهد شد و این گونه مراکز دردسرساز برچیده می‌شود.

به آمار ناشران نگاه کنید. در حالی که به جرأت می‌توان گفت بیشتر از دویست ناشر پرکار و موفق در کشور نداریم در نمایشگاه‌های کتاب شاهد حضور بیش از ۲۵۰۰ ناشر هستیم و تعداد پروانه‌های صادر شده نشر به گفته مسؤولان از مرز ۱۷۰۰۰ پروانه تجاوز کرده است. در این میان می‌توان نظری هم به کتاب‌های ادبیات داستانی در ایران انداخت و کمیت و کیفیت آنها را بررسی کرد. در جایزه مهرگان ادب دوره بیستم حدود ۲۰۰۰ عنوان کتاب بررسی شده که نزدیک به دو سوم آن در همان ابتدای کار از چرخه داوری کنار گذاشته شده است. در میان آثار باقیمانده نیز رمان‌ها و مجموعه داستان‌های دارای ارزش ادبی بالا چندان زیاد نیست.

ادامه دارد….

کد خبر 4665011

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha