یادداشتی از محمدرضا تقوی؛

علیت و علوم انسانی

علیت و علوم انسانی

پاسخ به این سوال که آیا اصل ضرورت علّی بر انسان نافذتر است و یا اراده انسان، دلالت مهمی در تبیین رفتار آدمی دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که محمدرضا تقوی استاد دانشگاه شیراز است که در ادامه می‌خوانید؛

آیت الله محسن اراکی در دومین دوره از درس‌گفتارهای مدرسه آفاق که با عنوان «طیف‌بندی حوزه در نسبت با علوم انسانی ۲» در سال ۱۳۹۶ برگزار شد با موضوع «تبیین زیرساخت‌های فقه حکومتی برای دستیابی به علوم انسانی اسلامی» سخنرانی کرد .[۱]

نکته‌ای که در اینجا مطرح است این است که اصل ضرورت علّی، اراده انسان است یا باید اخلاقی؛ کدامیک نافذتر است؟ برخی اندیشمندان اسلامی مطرح کرده اند که اصل ضرورت علّی (از جمله مکتب اصولی نجف و شهید صدر) تنها در امور مادی (مثلاً علوم مهندسی) نافذ است و در مورد انسان اراده، نافذتر از اصل ضرورت علّی است.

آیت الله اراکی نظر دیگری دارند و می‌گویند اصل ضرورت علّی برقرار است، اما رفتار انسان همیشه بر مبنای امور علّی نیست. بیشتر اوقات یک «باید اخلاقی» است که علت رفتار است. این دو دیدگاه نیز اصل ضرورت علّی را حداقل در مورد انسان به چالش می کشند.

پاسخ به این سوال که آیا اصل ضرورت علّی بر انسان نافذتر است و یا اراده انسان و یا این که یک باید اخلاقی است که در بسیاری از موارد تعیین کننده رفتار انسان است (که تقریباً پاسخی بینابین است، چون هم عامل جبر در آن وجود دارد که دراینجا باید اخلاقی همان علّت می‌شود و هم اختیار است چون انسان اختیار دارد باید اخلاقی را عمل ننماید)؛ دلالت مهمی در تبیین رفتار آدمی دارد.

اصل ضرورت علّی را اجماع اندیشمندان اسلامی در خصوص مادون انسان پذیرفته اند و تفاوت در مواضع فقط در مورد انسان موضوعیت دارد. اصل ضرورت علّی به دو دلیل مهم، "نیاز به محور ثابت" و "وحدت صنع" که فلاسفه برشمرده اند غیر قابل انکار است، اما سوالات پیش رو در خصوص علیت و علوم انسانی:

۱) آیا ارتباطی وجود دارد بین قبول داشتن اصل ضرورت علّی و باور به دانش متداول (پیش فرض ما در اینجا حاکمیت تفکر اثباتی در دانش متداول است)؟

۲) باور به ضرورت تحول در علوم انسانی اسلامی، با کدام یک از این ۳ موضع گیری در قبال اصل علّیت هماهنگی بیشتری دارد؟ و یا

۳) باور به هر یک از این سه موضعی که آیت الله اراکی بیان می‌دارند در زندگی شخصی و علمی محقق شناسا چه تأثیری دارد؟

الف) آیا مستندات متن ذیل از رابطه حتمی (علّی) و یا از رابطه مشروط صحبت به میان می‌آورند؟ اگر رابطه علّی است برای موارد نقض آن، چه تبیینی داریم؟

ب) آیا می‌توان از این آیات و روایات در تحلیل مسائل علوم انسانی استفاده به عمل آورد؟ اگر بلی، چگونه؟

برای این منظور ابتدا به تعدادی از آیات و روایاتی که در این زمینه از مطرح هستند، به عنوان نمونه اشاره می‌کنیم. آنگاه تلاش می‌کنیم به سوالات مطروحه پاسخ دهیم:

۱- میزان روزی افراد تحت اراده الهی تعیین می‌شود.

إِنَّ رَبَّک یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ وَ یقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیرا. به یقین، پروردگارت روزی را برای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ می‌دارد؛ او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست.

۲- تبدیل عمل نیک به ۱۰ برابر توسط خداوند

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها …» أنعام/۱۶۰؛ یعنی: «هر کس عملی نیک انجام دهد، ده برابر به او پاداش می دهیم».

۳- تقوا پیشه کردن موجب نازل شدن برکات از آسمان و زمین می‌شود.

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ (اعراف، ۹۶). «و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه می‌کردند، برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می‌گشودیم، ولی آنها تکذیب کردند پس ما نیز ایشان را به سزای آنچه می‌کردند گرفتار ساختیم».

۴- دنیا خیر خودش را برای اهل تقوا سرازیر می‌نماید امّا برای افرادی که فسق و فجور می‌کنند، مانع تراشی می‌نماید.

اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند آن وقت فرزندان صالح این عالم و جهان می‌شوند، آن گاه جهان هم خیر خودش را به سوی این فرزند صالح خودش روانه می‌کند (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۶۴۳).

و اگر انسان بر ضد مسیر خاص طبیعت قرار بگیرد، یعنی بر ضد مسیر تکامل قرار بگیرد، کشیده بشود به سوی فسق و فجور … آنگاه طبیعت مثل بدنی که جز بیگانه را از خود دفع و رد می‌کند، عمل می‌کند (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱۵، ص: ۴۲).

۵- استغفار یکی از عوامل نزول باران و دگر برکات.

استغفار یکی از عواملی است که باعث نزول انواع نعمت‌ها می‌شود، همچنان که حضرت نوح به قوم خود چنین گفت: (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً) به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است. تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد»

۶- همیشه بهره مندی ار امکانات مادی، به نفع انسان نیست. گاهی امکانات مادی، نوعی عذاب تدریجی است.

نعمت‌هایی که خداوند متعال به کفار می‌دهد از دایره برکت خارج است چرا که همراه با سعادت نیست و برای آنها نوعی عذاب تدریجی است. در آیه ۸۵ سوره توبه خداوند متعال وجود اموال و اولاد فراوان را وبال گردن آنها و مایه بدبختیشان می‌داند: «وَلاتُعْجِبْکَ امْوالُهُمْ وَاوْلادُهُمْ انَّما یُریْدُ اللَّهُ انْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَتَزْهَقَ انْفُسُهُمْ وَهُمْ کافِروُنَ؛ مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب تو گردد، خدا می‌خواهد به وسیله آن، آنها را عذاب کند و جانشان بر آید در حالی که کافر باشند».

۷- گناه مانع برآورده شدن حاجات.

امام صادق علیه السلام فرمودند: گاهی بنده‏ای از خداوند حاجتی دارد و خداوند دعایش را مستجاب می‌کند و مقرّر می‌شود تا مدّتی دیگر برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهی را انجام می‌دهد که موجب برآورده نشدن حاجتش می‌شود.

۸- توبه موجب تبدیل گناهان به حسنات.

إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است (فرقان، ۷۰).

۹- تواضع موجب سربلندی و سرافرازی می‌شود.

از حضرت علی علیه السلام نقل است: «خردمند خود را کوچک می‌شمارد و در نتیجه بلند مرتبه می‌شود. نادان خودش را بالا می‌برد و در نتیجه پست می گردد».

پیامبر: اِنَّ التَّواضُعُ یَزیدُ صاحِبَهُ رِفعةً، فَتواضَعُوا یَرفَعکُمُ اللّه ُ. فروتنی وسیله سربلندی و سرافرازی است، تواضع کنید تا خدای متعال مقام شما را بلند گرداند.

۱۰- تقوای الهی موجب خروج از بن بست و روزی از جایی که گمان نمی‌کرد.

«مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَتَسِب» (هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند، و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد) (طلاق ۳)

۱۱- شکرگذاری موجب افزایش نعمت می‌شود.

لَئِن شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِید (ابراهیم /۷). اگر شکرگزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود، و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.

۱۲- ازدواج موجب رفع فقر می‌شود.

قال الامام الصادق علیه السلام: من ترک التزویج مخافة الفقر فقد اساء الظن بالله-عز و جل-، ان الله- عز و جلیقول: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله». هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت‏ به لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند می‌فرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان می‌کند (من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱).

۱۳- حرام خواری موجب کسر روزی است.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «کَثْرَةُ السُّحْتِ یَمْحَقُ الرِّزْقَ» (‏حرام خواری بسیار، روزی را از بین ببرد) (حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷۲).

۱۴- دروغ روزی را کاهش می‌دهد.

رسول اکرم (ص) درباره دروغ می‌فرمایند: «الکذب ینقص الرّزق» (دروغ روزی را کاهش می‌دهد) (ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص ۳۷۲)

۱۵- صله رحم باعث افزایش عمر است.

امام صادق (ع) در باره تأثیر صله رحم بر افزایش عمر می‌فرمایند «مَا نَعْلَمُ شَیْئاً یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ إِلَّا صِلَةَ الرَّحِم‏» (چیزی که عمر را زیاد کند جز صله رحم نمی‌دانیم) (وسائل‌الشیعة، ج ‏۲۱، ص ۵۳۶).

از این دست آیات و روایات در قرآن و کتب روایی ما بسیار زیاد هستند.

غالب کارشناسان اعتراف به اصل ضرورت علّی دارند، اما نه به معنی ارتباط یکطرفه و جبری بین امور، حداقل در مورد انسان، که اگر به چنین ارتباطی قائل باشیم لاجرم اختیار و اراده انسان رنگ می بازد، و این با هدف خلقت ناهماهنگ است.

البته این بحث بسیار حساسی و ظریفی است و شاید در این مجال حق مطلب ادا نشود. شاید یک دلیل برای کسانی که نگرانند بحث علّیت واکاوی شود این باشد که اگر به بحث علّیت خدشه‌ای وارد شود به اصل عله العلل هم خدشه وارد شود. اما واقعیت این است که کسی قصد زیر سوال بردن اصل علّیت را ندارد.

خداوند جل جلاله اراده فرموده است که علاوه بر اراده الهی (به عنوان اراده اصلی)، اراده انبیا الهی (به عنوان ولات تاریخی و اراده فرعی) و اراده سایر انسان‌ها (به عنوان اراده تأثیرگذار و در رده بعدتر) در سرنوشت انسان‌ها مؤثر باشد (اگر در این بخش تردیدی وجود داشته باشد مستندات قابل ارائه هستند). پس اگر به جای اراده واحد، نظام اراده‌ها (بنا به خواست الهی که خواسته است چنین باشد) را بگذاریم دقیق‌تر سخن گفته ایم.

بحث امکان فقری انسان، آنچنان که پیامبر ص فرمودند: "الفقر فخری" و این که این فقر ذاتی است و تمام دارایی انسان، برای ابد بالعرض می‌ماند و انسان که فقیر بالذات است اگر بخواهد غنی شود و خداوند که غنی بالذات است اگر بخواهد فقیر شود نیازمند انقلاب در ذات است و از نظر فلاسفه انقلاب در ذات غیر ممکن است.

اگر عالم را یک نظامواره ببینیم آنگاه از نگاه انفرادی و در خلاء نگریستن به پدیده‌ها نجات می‌یابیم. در نگاه نظامواره ای هیچ پدیده‌ای منزوی از سایر پدیده‌ها نیست (پس بحث از ارتباطات یک طرفه و خطی نیست) که اگر یک پدیده منزوی و بی ارتباط با سایر پدیده‌ها باشد، به این معنی است که نه نیازی را رفع می‌نماید و نه نیازش در نظامواره تأمین می‌شود که در این صورت خلقتش عبث می‌نماید و خلقت عبث در هستی راه ندارد.

اصل علیّت به معنی گندم از گندم بروید جو ز جو (به معنی وحدت صنع)، در خدمت تعالی انسان ربوبیت می‌شود (آن چنان که خاصیت آتش که سوزانندگی است برای حضرت ابراهیم ع سرد می‌شود، دریا برای یاران حضرت موسی ع شکافته می‌شود پیامبر ص شق القمر می‌کند، درب قلعه خیبر بدون لمس کردن دست حضرت امیر ع ۴۰ ذراع دورتر پرتاب می‌شود، چاقو گلوی حضرت اسماعیل ع را نمی‌برد، دعای انسان مضطر برآورده می‌شود، معجزات انبیا اتفاق می‌افتند، اصل فسخ العزائم، جبر و اختیار، خوف و رجاء و قواعد دیگر هم تعبیه شده اند تا خدا، خدایی و ربوبیت نماید و تنها خدای ساعت ساز نباشد و همه و همه درکارند تا انسان را به حدِّ عالیش برسانند). می‌توان این چنین گفت که اصل ضرورت علّی، قاعده‌ای مکانیکی نیست بلکه تحت شرایط و روابط و مراتب افراد عمل می‌کند و یا علم و عمل انسان می‌تواند اصل علیّت را هم تعدیل نماید.

اگر علوم انسانی بخواهد اسلامی شود، محقق علوم انسانی اسلامی باید ابتدا نقشه عالِم حقیقی از خلقت عالَم را بداند. در این صورت، حتماً بحث روش شناسی متعاقب (پسینی) نسبت به شناخت نقشه راه خواهد بود. پیرامون مرزبندی بین دیدگاه هیوم که اصل علیّت را زیر سوال می‌برد با دیدگاه مختار، و تفاوت دیدگاه مختار با دیدگاه سیستمی حاکم در دنیای سکولار، مباحثی مطرح است که برای جلوگیری از اطاله کلام از آن می‌گذرم.

نکات کاربردی:

مطالعه پدیده‌های انسانی در روانشناسی، اقتصاد، علوم اجتماعی، مدیریت، تعلیم و تربیت و.... به صورت جزئی و در قالب جملات استفهامی (یا سوالات پژوهشی) و یا جملات اخباری (یا فرضیه پژوهشی)، و تحلیل علّی قضایا (به مفهوم خطی آن و بدون توجه به روابط تعاملی یا تأثیر و تاثرات بین پدیده‌ها)، همان کاری است که تفکر اثباتی انجام می‌دهد. نهضت انسان گرایی (تفکر دیلتای) نقطه عطفی در تاریخ علوم انسانی مدرن شد. تفکری که تعمیم روش شناسی علوم طبیعی به علوم انسانی را به لحاظ تفاوت‌های انسان با مادون انسان، بدرستی بر نمی تافت. شاید تفکر دیالکتیکی هگل که تأثیر و تاثرات در روابط انسانی مطرح کرد را بتوان ناب‌ترین تفکر بشری در علوم انسانی مدرن دانست. هم زمان تفکر انتقادی مطرح شد که مطالعه پدیده‌های انسانی بدون در نظر گرفتن یک سنت، که به مثابه چتری بر تاریخ جهان سایه افکنده است، راه بیراهه می‌دانست. رئالیسم انتقادی ضرورت لحاظ کردن دو مؤلفه زمان و مکان در مطالعات انسانی را طرح کرد. بدین سان ملاحظه می‌کنیم که علوم انسانی مدرن نیز در طول حداقل دو قرن اخیر دائماً بر قابلیت‌های خود افزوده است. حتا جهان سکولار به ضرورت مطالعه سیستمی پدیده‌ها نیز رسیده است. اما به تأثیر عوالِم وجودی در مطالعه پدیده‌های انسانی نرسیده است.

قبلاً گفته شد که عالَم یک سامانه است که متشکل از خرده سامانه‌هایی است. تمام این خرده سامانه‌ها در نظمی دقیق (چه در درون و چه در هماهنگی با سایر سامانه‌ها) عمل می‌کنند. اگر عالَم این چنین است پس باید دانش علوم انسانی که متکفل مطالعه چنین عالَمی است هم، همین خصوصیات را داشته باشد. در قالب اوقات تنها ارتباط خطی ساده بین پدیده‌ها برقرار نیست بلکه پدیده‌ها در یک سامانه قرار دارند که متأثر از، و تأثیرگذار بر عناصر متعددی هستند. شاید نهضت اخیر اطبایی که از پزشکی موجود به عنوان پزشکی حیوانی (در مقابل پزشکی انسانی) با مذمت یاد می‌کنند، معتقدند که علم پزشکی جزئی نگر بوده و ابتنای آسیب را بر علامت شناسی و ابتنای درمان را بر رفع علائم گذاشته است در همین راستا باشد.

واقعیت این است که پدیده‌ها در عالَم منفک از یکدیگر نیستند. پس تعریف مساله به صورت روابط خطی کارگشا نیست. سامانه‌ها متشکل از مؤلفه‌های مختلف هستند. با تغییر هر جز دریک سیستم، نسبت بین اجزا نیازمند بازتعریف جدیدی است. پس تعریف مساله باید از شکل سوال یا فرضیه پژوهشی خارج شود. ما باید هم صورت مساله را به صورت سامانه تعریف کنیم و هم راه حل را سامانه‌ای ببینیم. کلیه عوامل که در تجربه انسانی مشخص شده است که تأثیر گذارند و کلیه اخبار صحیحی که از عالم غیب رسیده است در کنار هم تحلیل کنیم و بهینه‌ترین الگویی که می‌تواند بیشترین داده‌ها را تبیین کند برگزینیم. به عبارت دیگر، ولو به اجمال، کل و نسبت بین اجزا را حدس خردمندانه زده و مجموعه داده‌ها را با آن تطبیق دهیم تا بتدریج بتوانیم با محاسبه دقیق‌تر نسبت بین اجزا را بدست بیاوریم.

پی نوشت:

[۱] علاقه مندان برای مشروح این سخنرانی می‌توانند به اینجا مراجعه کنند.

کد خبر 4704842

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha