خبرگزاری مهر، گروه بین الملل رضا عموئی: کمتر از یک روز پس از آنکه نهمین دور مذاکرات گروه طالبان افغانستان و آمریکا در دوحه قطر به پایان رسید، رسانههای منطقه از ساقط شدن یک پهپاد متعلق به آمریکا در ولایت غور افغانستان خبر دادند و پس از آن نیز گروه طالبان با انتشار بیانیه مسئولیت حمله به پهپاد آمریکایی را برعهده گرفت.
همان روز نیز گروه طالبان در بیانیهای مسئولیت حمله انتحاری در شهر قندوز مرکز ولایت قندوز افغانستان را برعهده گرفت. حملهای که در میان گروهی از نیروهای پلیس تأمین امنیت بزرگراه قندوز روی داد و به گفته وزارت دفاع افغانستان در جریان آن ۶ پلیس کشته و ۱۱ غیرنظامی و ۴ پلیس دیگر هم زخمی شدند.
همه این حوادث تنها یک روز پس از آن صورت گرفت که زلمای خلیل زاد، نماینده آمریکا در گفتگوهای صلح با طالبان اعلام کرد که این گفتگوها در دوحه قطر به مراحل پایانی خود نزدیک شده و پیش نویس قطعنامه صلح را برای تائید نهایی به کابل و افغانستان فرستاده است.
در این شرایط این جای سوال است که چرا همزمان با مذاکراتی که طالبان تحت عنوان گفتگوهای صلح دنبال میکند، اما افغانستان همچنان شاهد انفجارهای انتحاری متعددی است که با مسئولیت طالبان اعلام میشود. به بیان دیگری، دوگانه انفجار و مذاکره در افغانستان همزمان با گفتگوهای صلح طالبان به چه معناست؟
آیا طالبان دارای اختلافات داخلی است؟
با دنبال کردن برخی خبرها در ارتباط با هیئت شرکت کننده طالبان در گفتگوهای صلح با آمریکا، گاه برخی خبرها حاکی از اختلافاتی در میان هیئت مذاکره کننده است.
از جمله دو هفته پیش در جریان هشتمین دور گفتگوهای صلح در دوحه، برخی رسانههای پاکستانی به نقل از منابعی در دفتر سیاسی طالبان در قطر اعلام کردند که «ملابرادر»، از مذاکره کنندگان ارشد طالبان با زمانبندی خروج نیروهای آمریکایی در مدت ۱۴ ماه، موافق است اما دیگر مقامات ارشد طالبان با این موضوع مخالفت کردهاند.
ملابرادر در فروردین ماه امسال به صورت رسمی نامش در میان هیئت مذاکره کننده طالبان در قطر دیده شد. او تا شش ماه قبل از این در زندانی در پاکستان به سر میبرد و همان زمان که نامش در میان هیئت مذاکره کننده طالبان با آمریکا آمد، بسیاری اعلام کردند که حضور «ملأ عبدالغنی برادر» در گفتگوهای قطر احتمال توافق بین ایالات متحده امریکا و طالبان را افزایش خواهد داد.
در مقابل ملابرادر، «شیر محمد عباس ستانکزی» چهره دیپلماتیک تر طالبان قرار دارد که با عینک نیمه دودی خود در مذاکرات طالبان مشهور است. از ستانکزی که دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی است و در زمان حکومت طالبان معاونت وزارت بهداشت افغانستان را برعهده داشت به عنوان یکی از بنیانگذاران دفتر سیاسی طالبان در قطر یاد میشود، هرچند ستانکزی در میان چهرههای تندروتر و سختتر طالبان قرار میگیرد و برخلاف ملابرادر به سخت گیری در مذاکرات مشهور است.
براین اساس ما شاهد نوعی دسته بندی در میان هیأت ۱۴ نفره طالبان در مذاکرات با آمریکا هستیم که یک سوی آن انعطاف ملابرادر و در دیگر سو سخت گیری شیرعباس ستانکزی قرار دارد.
با این حال به نظر نمیرسد که بتوان این تقسیم بندی در هیئت مذاکره کننده طالبان را به عنوان دوگانگی و شکاف عمده در هیئت طالبان به شمار آورد.
به عبارت دیگر با وجود برخی اختلاف نظرها در میان هیئت مذاکره کننده طالبان، اما این اختلاف نظر تا بدان جا نیست که گروهی به دنبال مذاکره صرف و گروهی دیگر در موضع مخالف باشند و چراغ سبز عملیات انتحاری در میدان نبرد افغانستان را نشان دهند و دوگانه انفجار و مذاکره در میان طالبان ناشی از هر عاملی که هست، اما نمیتواند ناشی از دوگانگی در هیئت مذاکره کننده طالبان باشد.
گروههای مختلف طالبان
وجود گروهها و شوراهای مختلف در میان طالبان یک واقعیت است و جریانهای مختلف و گروههای متفاوتی به نام طالبان وجود دارد. ما دارای چندین شورای طالبان هستیم، که یکی از این شوراها که شورای کویته است در حال برگزاری مذاکره با آمریکاست و علاوه بر این شوراهای دیگری از جمله شورای پیشاور، ننگرهار، فراه وجود دارد که همگی تحت نام طالبان فعالیت میکنند.
لذا طالبان شامل گروههای مذهبی و قومی متفاوتی هستند که دارای اختلافاتی نیز با هم میباشند و در این شرایط وقوع انفجار همزمان با مذاکره از سوی طالبان ممکن است به دلیل وجود همین گروهها و جریانها مختلف در میان طالبان باشد.
در قطر نیز شورای کویته به عنوان اصلیترین جریان طالبان که بیشترین نیرو و امکانات را در اختیار دارد در حال مذاکره با آمریکاست و این احتمال وجود دارد که دیگر شوراهای طالبان بویژه شورای پیشاور که مواضع سرسختانهتری علیه نظامیان خارجی اتخاذ میکنند، مسئول اصلی انفجارها در افغانستان همزمان با مذاکرات در قطر باشند.
در این صورت ما با یک تهدید اساسی در آینده افغانستان پس از گفتگوهای صلح روبرو خواهیم بود و هیچ مشخص نیست که حتی در صورت موفقیت آمیز بودن گفتگوهای صلح در قطر، اما جنگ در میدان افغانستان متوقف شود.
به بیان دیگر ممکن است که شورای کویته طالبان صلح با آمریکا را تائید کند، اما تداوم عملیاتهای انفجاری پس از گفتگوهای صلح نیز از سوی دیگر شوراهای طالبان محتمل است.
«انفجار و مذاکره» به عنوان یک استراتژی
اما بسیاری دیگر از کارشناسان معتقدند که به طور کلی انجام عملیاتهای انفجاری با مسئولیت طالبان که همزمان با مذاکرات انجام شده است، نوعی استراتژی برنامه ریزی شده از سوی این گروه با هدف پیشبرد مذاکرات است.
این گمانه به ویژه از این جهت به واقعیت نزدیک تر است که تا کنون هیئت مذاکره کننده طالبان نسبت به هیچکدام از عملیاتهای انفجاری و انتحاری اعلام شده با نام این گروه در افغانستان واکنشی نشان داده و با سکوت خود در واقع مهر تائیدی بر وقوع این انفجارها گذاشته است.
لذا حتی اگر انفجارها در افغانستان از سوی گروههای دیگری از طالبان صورت گیرد، اما هیئت مذاکره کننده طالبان در قطر چندان هم از انجام این اقدامات ناراضی نیست و وقوع انفجار همزمان با مذاکره را به عنوان راهی برای پیشبرد مذاکرات با آمریکا از موضع قدرت و برای کسب حداکثر امتیازات دنبال میکند.
در این شرایط جای هیچ تردیدی نیست که آنچه امروز ما در رفتار طالبان شاهدیم، دنبال کردن استراتژی تأثیرگذار مذاکره همزمان با ادامه جنگ است که به نظر میرسد اگر چه هزینه بسیاری به افغانستان و آمریکا تحمیل کرده، اما برای طالبان پر نان و آب بوده است.
نظر شما