به گزارش خبرگزاری مهر، مهم ترین عواملی که بر شرایط کنونی حاکم بر مسئله هسته ای ایران موثر هستند را چنین می توان برشمرد:
- قطعنامه ضد ایرانی 1747شورای امنیت
- اعلام کسب توانایی تولید صنعتی سوخت هسته ای از سوی ایران
- حضور کامل روسیه در جبهه غرب علیه ایران
مسلما قطعنامه 1747 به عنوان سندی ضد ایرانی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و با اجماع اعضای دائم و غیردائم به تصویب رسیده ، مهمترین اهرم تاثیرگذار بر معادله هسته ای ایران است ؛ هر چند که این قطعنامه از سوی تهران مردود و غیرقانونی اعلام شده اما نباید فراموش کنیم که صدورقطعنامه های1737 وسپس 1747 قطعا بخش هایی از برنامه ای درازمدت طرفهای مقابل علیه ایران بوده که در صورت ادامه به سود منافع ملی کشور نخواهد بود.
نباید فراموش کنیم که صدور قطعنامه های 1737 و سپس 1747 قطعا بخش هایی از برنامه ای درازمدت علیه ایران بوده که در صورت ادامه به سود منافع ملی کشور نخواهد بود |
در این چارچوب هر چند نباید پیشرفت و برنامه های کلان کشور را معطل نظرات فراقانونی این و آن نمود اما مهلت 60 روزه شورای امنیت را نیز نباید از یاد برد و همواره با نگاهی به 1747 و پیامدهای احتمالی و اقدامات بعدی غرب با استناد به آن و تدوین راهکارهایی برای مقابله با تبعات امکانی آن پیش رفت.
بر همین مبنا ایران امروز که با ایران پس از صدور قطعنامه 1747 تفاوتی اساسی ( به واسطه توانایی تولید صنعتی سوخت اتمی) یافته نباید از یاد ببرد که تا چند روز آینده مهلت شورای امنیت به ایران به نیمه خواهد رسید؛ یادآوری این نکته از آن جهت ضروری به نظر می رسد که جمهوری اسلامی ایران قطعا در پی تدوین و بررسی راهکارهای آتی برای برخورد با هرگونه حرکت احتمالی غرب علیه کشورمان باشد.
مسئله دیگری که فضای کنونی حاکم برپرونده هسته ای ایران را تحت تاثیر قرارداده است،"رسیدن ایران به توانایی تولید صنعتی سوخت اتمی" است؛ هر چند که در مرحله آغازین ، اعلام این خبر از سوی ایران به دلایل مختلف با تردیدهایی از سوی برخی کشورهای غربی مواجه شده بود اما با انتشار گزارش محرمانه آژانس مبنی برنصب وآغازبه کار 1300سانتریفیوژ درتاسیسات غنی سازی نطنز نه تنها تردیدها در این رابطه از میان برداشته شد که گذر ایران از "نقطه ای غیرقابل بازگشت" را به جهانیان اثبات کرد.
ای بسا همین موضوع که ایران به نقطه ای غیرقابل بازگشت در عرصه توانمندی هسته ای برسد و نسبت به تثبیت این موقعیت نیز توفیق یابد، بتواند گشایشی را در جریان مذاکرات هسته ای که تقریبا تا به امروز قفل شده، ایجاد نماید.
بر این مبنا و با توجه به این که ایران به صراحت اعلام کرده با تمام توان به نصب دستگاه های سانتریفیوژ در نطنز ادامه خواهد داد، عملا بحث یا مذاکره بر حقوق مصرح ایران بر مبنای NPT منتفی خواهد بود و قاعدتا 1+5 باید برای تحقق معادله برد- برد به موضوعاتی دیگر در چارچوب مذاکراتی سازنده با قالب پیشین مذاکرات سولانا - لاریجانی بیندیشد.
اما نکته دیگری که فضای غالب بر پرونده هسته ای ایران را تحت الشعاع قرار می دهد، برخورد کنونی مسکو با این مسئله است که مصادیق بارز آن پس از اعلام مجدد تعویق زمان تحویل سوخت برای نیروگاه بوشهر در مواضع اخیر سرگئی ایوانف کاملا مشهود بود.رویکرد جدید مسکو در مواجهه با ایران، پس از افشای ماهیت حقیقی طرف های اروپایی را نیز می توان به منزله ورود ایران به فاز جدیدی از رویارویی نرم با اعضای 1+5 دانست.
با توجه به سه مولفه "قطعنامه 1747"، "کسب توانایی تولید صنعتی سوخت هسته ای از سوی ایران" و " رویکرد اخیر روسیه با مسئله هسته ای کشورمان" می توان تصویری کلی از فضای پیش روی مذاکرات خاویر سولانا با علی لاریجانی پیش بینی کرد |
با توجه به سه مولفه " قطعنامه 1747"، "کسب توانایی تولید صنعتی سوخت هسته ای از سوی ایران" و " رویکرد اخیر روسیه با مسئله هسته ای کشورمان" می توان تصویری کلی از فضای پیش روی مذاکرات خاویر سولانا با علی لاریجانی پیش بینی کرد اما آن چه که در این مذاکرات می تواند مورد بحث دو طرف قرار گیرد نیز قطعا تعیین کننده شرایط آتی موضوع هسته ا ی ایران خواهد بود.
آنچه که امروز برای تمام طرفهای 1+5 به صورت مصرح و مسلم از سوی ایران اعلام شده، عدم انجام هیچ گونه مذاکره برحقوق مسلم ملت ایران است؛ اما اکنون که ایران به هیچ وجه ازخواسته 1+5 برای تعلیق غنی سازی پیروی نمی کند، برای نیل به راهکاری جامع الاطراف و به اصطلاح "برد - برد" چه باید کرد؟
تداوم مسیر فعلی یعنی "حرکت بدون وقفه" ایران در مسیر دستیابی به تکنولوژی هسته ای قطعا به سود طرف های غربی نیست و لذا این کشورها ازهرپتانسیلی برای متوقف کردن ایران بهره خواهند جست؛ ازآنجا که برخورد سخت با ایران، صرفا ممکن است روند دستیابی ایران به هدفش را با "وقفه ای کوتاه" مواجه سازد و از سوی دیگر وجهه مذاکراتی و مسالمت آمیز موضوع را به "رویکرد تلافی جویانه"یا "بی قانونی کردن طرفینی" می کشاند، چنین طرزبرخوردی نمی تواند به طورجدی دردستورکار طرف مقابل حداقل در کوتاه مدت قرار گیرد.
از طرف دیگر هر چند که 1+5 به اجماعی کلی در قالب 1747 علیه ایران دست یافته اند اما هنوز در ارتباط با مصداق برخورد عینی با ایران اختلافات جدی را در درون خود دارند؛ مجموعه این عوامل به علاوه پافشاری قاطع ایران بر حقوق خود باعث می شود که طرف های غربی هم به راهکاری مبتنی بر منافع طرفینی بیندیشند.
درمجموع آنچه که در چارچوب مذاکرات آتی سولانا و لاریجانی می تواند مورد بحث قرار گیرد در دو محور "قطعنامه 1747 و موضوعات تکراری"ویا "راهکارهای جدید ومباحث تازه" قابل جمع است. بی شک تداوم تاکید سولانا برمباحث گذشته و بازگشت به عقب، نه تنها پیشرفتی در جهت نیل به راهکار برد - برد فراهم نمی کند که بر پیچیده تر شدن مذاکرات نیز منجر خواهد شد.
در نگاهی واقع بینانه و با توجه به وجود پدیده ای تحت عنوان 1747 از سویی و فشارهای آمریکا و استراتژی ثابت واشنگتن بر لزوم مقابله با دستیابی ایران به فن آوری هسته ای، نیل به راهکاری جامع الاطراف بسیار بعید به نظر می رسد؛ شاید تنها راه رفع این بن بست نمایش برگ برنده ای قدرتمند از سوی ایران در این مذاکرات باشد که البته اعلام توانایی تولید صنعتی سوخت هسته ای را می توان نخستین گام برای نمایش چنین کارتی نفسیر کرد.
در مجموع با توجه به این که در قطعنامه 1747 نیز بر لزوم یافتن راهکاری مسالمت آمیز و دیپلماتیک برای حل مسئله هسته ای ایران تاکید شده است، بنظر می رسد رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا مجددا ماموریت یافته تا در قالب این قطعنامه، تهران را برای پاسخگویی به پیشنهادات پیشین 1+5 مهیا سازد که در این صورت هر چند که از سرگیری مذاکرات امری فی نفسه مطلوب است اما امکان شروع جدی مذاکراتی فشرده و تعیین کننده اندک خواهد بود.
نظر شما