۲ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۴:۵۴

/ گروه دین و اندیشه مهر بررسی می کند /

بدیلهایی برای کارکردگرایی

بدیلهایی برای کارکردگرایی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: کارکردگرایی هم اکنون مسلط ترین مکتب در فلسفه ذهن است. با این همه به این رویکرد نیز نقدهایی جدی وارد شده اند که در این مقال به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، مهمترین و داغترین چالش برای کارکردگرایی بحث کوالیا است – یعنی کیفیاتی که منظره و جلوه رنگ قرمز و مزه  آناناس و نظایر آنها را از  حالات ذهنی نظیر باور و فهم فرد دیگر متمایز می کنند. پاره ای از افراد از این نکته بحث می کنند که مسائل غیرضروری در این حوزه با شیء واره کردن افراطی تجربه درونی به وجود می آیند. با این همه پاره ای از مسائل باقی می مانند و می توانند با تأکید بر احتمال کوالیای معکوس آشکار شوند.

به نظر می رسد که دو انسان ممکن است دو تجربه در باب رنگ داشته باشند که این دو تجربه مکمل یکدیگرند. هرچند که رفتار و نهاد کارکردی شان یکی است. این موضوع بحث نسبت کوالیا و رنگ را مطرح می کند و به صورت اجتناب ناپذیر به مسائل سخت و دشوار آگاهی ختم می شود: اینکه آن چیست؟ و چه اشیایی را واجد است؟ چگونه در باب آن سخن می گوییم" و چه نقش علی در جهان برعهده دارد؟

هچنین موضوعی برای کاردکرگرای در باب علیت ذهنی رخ می نماید. یک دلیل اساسی برای اینکه چرا دوآلیسم هم اکنون طرفداران اندکی دارد به  مسئله تبیین چگونگی تأثیر پدیده های غیرفیزیکی و غیرطبیعی بر جهان فیزیکی منوط و مربوط است. با این همه پاره ای از دوآلیستها به جانب نظریه پدیدار جانبی سوق داده شده اند که این دیدگاه معتقد است پدیده های ذهنی از پدیدهای مادی متأثرند اما خود بر پدیده های مادی تأثیر نمی گذارند. این امر البته ناممکن است. کارکرگرایان هم با مشکلی مهم و اندیشه‌سوز روبریند. هرچند آنها تأکید می‌کنند که حالات کارکردی از جهت فیزیکی تحقق می یابند احتمالاً حالات کارکردی به خودی خود علتی به حساب نمی آیند. آنچه علیت در باب آن صادق است به نظر کیفیات فیزیکی بنیادین تحقق مادی هستند. بنابراین هرچند کارکردگرایان از ارائه نقشهای علی برای پدیده های غیرمادی و غیرطبیعی اجتناب می ورزند به نظر می رسد که آنها باید مجاز بشمرند که کیفیات ذهنی معلل نیستند و علتی ندارند. 

هرچند این دیدگاه که ذهن پدیده ای طبیعی است هم اکنون به صورت گسترده پذیرفته می شود ( اساساً به جهت مسئله علی دوالیسم) آنچه این دیدگاه بدان اشاره می کند بجد محل مناقشه است. پاره ای افراد اینگونه اشاره می کنند که این صرفاً بدان معنا است که پدیده های ذهنی بر طبیعت فیزیکی رخ می دهند به این معنا که هیچ تفاوتی بدون تفاوت فیزیکی معنا ندارد. دونالد دیویدسون تصور می کند که این امر بدون هیچ قانون مشخص مرتبط با امور فیزیکی و ذهنی می تواند صادق باشد. دیگران بر این نکته تأکید می کنند که یک طبیعت گرایی در باب ذهن که امر ذهنی را به امر فیزیکی به روش ترمودینامیک تحویل می دهد آن را به مکانیک آماری تقلیل می دهد. بنابراین پیوندی قاعده مند ودوطرفه ای میان امور ذهنی و مادی وجود دارد.

بحث بیشتر در این زمینه موضوع روانشناسی عامیانه را مطرح می کند. این نظریه در فلسفه ذهن به تفکر رایج صحبت در باب ذهن اشاره دارد. بر طبق این دیدگاه حالات ذهنی صرفاً موقعیتهایی هستند که نقشهای این نظریه تلویحی را نشان می دهند و این تحویل هم بر یافتن کیفیت نقش حالات فیریکی و رابطه اینهمانی آنها با حالات ذهنی مرتبط استوار است. با این همه مدافعان حذف‌گرایی از این بحث می کننند که هر نظریه ای از جمله نظریه  روانشناسی عامیانه اشتباه است و تصریح می کنند که ما باید بجد به این امکان که حالات ذهنی بر طبق نظریه روانشناسی عامیانه موجود نیست توجه روا داریم همان گونه که هیچ جادوگر یا مایه آتشی موجود نیست.

کد خبر 474248

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha