به گزارش خبرنگار مهر، نوابی از آن دست کارگردان هایی است که به طور مرتب همزمان در تلویزیون و سینما فعالیت می کند. هر چند وی کار خود را از سینما با ساخت فیلم سینمایی "بازگشت به خانه" در سال 69 شروع کرد و همچنان که به فیلمسازی ادامه می داد در تلویزیون هم فعالیت می کرد. این کارگردان از فعالیت در ژانر حادثه ای کار خود را آغاز کرد و در ادامه به ساخت فیلم اجتماعی روی آورد و اکنون در ژانر کمدی فعالیت می کند. وی همچنین طی سال های اخیر سریال مجموعه تلویزیونی "آهوی ماه نهم" و عید امسال سریال طنز "بایرام" را بر صفحه تلویزیون داشته است.
به نظر می رسد نخستین نکته ای که بر کار این فیلمساز تاثیر منفی می گذارد، نداشتن تمرکز لازم بر شیوه یا ژانری مشخص در زمینه تولید فیلم و سریال است. البته بیشتر کارگردان ها علاقمندند توانایی خود را در گونه های مختلف سینمایی آزمایش کنند، اما وقتی یک کارگردان روی مضمون و ساختار مشخص تمرکز نمی کند، تجربه لازم از فعالیت در یک گونه خاص را نیز به دست نمی آورد و دچار نوعی پراکندگی در فعالیت حرفه ای خود می شود. این موضوع در مورد نوابی به خوبی مشهود است. فیلمسازی که از ژانر حادثه ای شروع می کند و در تلویزیون سریالی اجتماعی می سازد، بدون تردید در تمرکز تجربه های خود به مشکل برمی خورد.
مهمتر اینکه نوابی همواره در به کارگیری فیلمنامه ای کامل و قابل قبول دچار مشکل شده است. به همان ترتیب که خودش نیز در خصوص سریال "بایرام" به طور مشخص به این موضوع اشاره کرد. در فیلم "قلقلک" هم مشکل فیلمنامه به شکل جدی به چشم می خورد. همکاری و مشارکت بیژن امکانیان، حسین مثقالی و قربان محمدپور به عنوان فیلمنامه نویسان کمک چندانی به ارتقا اثر نمی کند و متن فیلم از نظر تصویری در فقر کامل به سر می برد و از نظر دیالوگ نویسی اثری بسیار معمولی است.
"قلقلک" به شدت تلویزیونی از آب درآمده است. یعنی از مولفه های تاثیرگذار و جذاب سینما نشانی در فیلم وجود ندارد. این موضوع در تمام ارکان اثر از بازیگری و فیلمبرداری گرفته تا سایر مولفه های تصویری و بیانی به چشم می خورد. در کل فیلم کمتر سکانس جذاب یا خیره کننده وجود دارد. در زمینه پرورش جنبه های طنز فیلم نیز تاکید بر وجه کلامی بسیار زیاد است و کمدی موقعیت چندانی در آن دیده نمی شود. "قلقک" اگر از تلویزیون پخش شود، بی تردید مخاطبان زیادی جلب می کند. چون بیان آن به اندازه ای ساده و عام پسند است که می تواند با افراد مختلف ارتباط برقرار کند. هر چند این ساده انگاری برای فیلم یک ویژگی منفی محسوب می شود.
داستان این فیلم درباره سه جوان فقیر است که یکی از آنها به نام امیر برای ازدواج با دختر مورد علاقه اش به نام لیلا با مشکلات زیادی مواجه است. دوستان وی با دیدن عکس یک داور بین المللی و مشهور فوتبال به نام خسرو ماجدی و توجه به شباهت میان امیر و این داور که قرار است جایزه دو میلیون دلاری فیفا را بگیرد، به فکر گرفتن این جایزه می افتند.
ایده اولیه "قلقلک" بسیار خوب است. به خصوص که این فیلم بر اساس برنامه ریزی سازندگان آن قرار بود همزمان با برگزاری جام جهانی فوتبال پخش شود. اما طرح اولیه با اینکه از نظر داستان با پردازش به نسبت خوبی رو به رو بوده، اما بسیار تهی است. یعنی با توجه به اینکه فیلم به فوتبال اشاره می کند، ولی از این موقعیت بسیار خوب استفاده ای نشده است. در حالی که نویسندگان فیلمنامه و کارگردان می توانستند با طرح مسایل و موضوع های مختلف راجع به فوتبال فیلم را از جذابیت بالایی برخوردار سازند.
بی توجهی سازندگان اثر به مسئله فوتبال در صحنه ای که امیر به جای ماجدی برای داوری به زمین می رود، به شکل آزاردهنده مشهود است. این بخش با قطع های بی جهت و اشاره های دور و پراکنده به برخی مسایل فوتبال در جهت جذابیت اثری هیچ اقدام موثری انجام نمی دهد. در حالی که در سکانس پایانی دیدن عکس یک وزنه بردار که به رجب شباهت دارد، آنها را به این فکر می اندازد که بار دیگر این موضوع را امتحان کنند. این پایان می توانست آغازی برای فیلم دیگر نوابی باز هم در موضوع ورزش باشد. هر چند تجربه نخست او چنگی به دل نمی زند.
نوابی در فیلم "قلقلک" از سیامک انصاری و رضا شفیعی جم استفاده می کند که برای مخاطبان چهره شناخته شده دارند و شخصیت "بامشاد" در خاطره بسیاری از مردم است. در کنار این بازیگران از سحر ولدبیگی، ساعد هدایتی و ابراهیم آبادی استفاده می شود که در سریال های مختلف طنز حضور داشته اند و بیژن امکانیان، شقایق فراهانی و الیزابت امینی نیز به عنوان چهره های سینمایی به کار گرفته می شوند. امکانیان با توجه به اینکه در نگارش متن هم مشارکت داشته نقش اصلی و محوری فیلم را بر عهده می گیرد، اما شفیعی جم محور شیطنت و ایجاد خنده در اثر می شود.
بازی امکانیان در این فیلم با آنکه نسبتا خوب است و تمایز مشخصی از امیر و خسرو را به تصویر می کشد و در صحنه هایی که هر دو نقش حضور دارند واکنش های رفتاری خوبی از خود نشان می دهد، اما اصولا فیلم کمتر سراغ حرکت های بیرونی شخصیت ها می رود، بنابراین جلوه جذابی از نقش را نمی بینیم. به خصوص اینکه امکانیان با توجه به سابقه و تجربه بازیگری که داشت می توانست اثری قابل توجه در کارنامه فعالیت های بازیگری خود به جا بگذارد. اما در عمل این اتفاق نیفتاده است.
شفیعی جم نیز به عنوان بازیگری که در ذات خود یک طنزپرداز حرفه ای است و نقش های ماندگاری در ذهن بیننده به وجود آورده، با صداسازی خاصی که در اثر از خود نشان می دهد، در عمل هیچ نوآوری نمی کند و دست به تکرار خود می زند. هر چند بامزه ترین شخصیت اثر را خلق می کند. انصاری نیز به نوعی همان شخصیت متفکر و طراح اصلی اتفاقات است و در راستای نقش های قبلی خود به فعالیت می پردازد. شخصیت جدی او در تعارض با نقش رجب لحظه های خنده آوری را به وجود می آورد. اما او نیز دچار کلیشه های نقش های تلویزیونی خود است.
تدوین "قلقلک" نیز با مشکل مواجه است. به این جهت که تدوین فیلم به گونه ای انجام شده که ریتم اثر به نسبت تند و پرتحرک است و با فضای کلی اثر هماهنگی خوبی دارد، اما در بسیاری از سکانس ها توالی تصاویر چندان حرفه ای نیست. سکانس مربوط به اخراج امیر، صحنه های مربوط به مسابقه و حتی سکانس هایی که خسرو ماجدی خود را به محل اعطا جایزه می رساند و تدوین موازی آن با حرکت همسر خسرو، نامزدش ژیلا و نامزد امیر از انسجام خوبی برخوردار نیست.
نظر شما