به گزارش خبرنگار مهر، ساتیاجیت رای در فاصله سال های 1921 تا 1992 (که از دنیا رفت)، چهره ای مستقل و متفاوت از سینمای هند به جهان ارائه کرد. همانطور که چهره سینمای ژاپن بدون کوروساوا مفهوم ندارد، سینمای متفاوت هند را هم فقط با وجهه رای می توان محک زد. مشخصه اصلی که رای را برجسته و به عنوان همتای هندی کوروساوا مطرح می کند، بازگشت او به ریشه ها و اصالت های ملی سرزمین و مردمش است.
مفهومی که با سینمایی که تحت عنوان "فیلم هندی" شهرت پیدا کرده و بالیوود را نماد هندی هالیوود قرار می دهد، فاصله های عمیق دارد. اگر "فیلم هندی" را سطح نازل و سخیف رویکرد هند به جذابیت های مخاطب گرا بدانیم سخنی به گزافه نیست. سینمایی که قرار است در آن موسیقی، رنگ، حرکات موزون، جذابیت های ظاهری، ... تهی بودن از هر فکر، اندیشه و واقعیت موجود را پوشش دهند. ولی واقعیت این است که علاقمندان پروپا قرص "فیلم هندی" هم به سطحی بودن مفاهیم، احساسات زدگی و قصه های بدون منطق و پشتوانه این فیلم ها اذعان دارند.
آپاراجیتو
در چنین فضایی که یک تعریف از پیش تعیین شده با فیلم هندی همراه بود، همان زمان که راج کاپور با فیلم های احساسات برانگیز خود مخاطب هندی و غیرهندی را درگیر خود کرده بود، زمانی که ... طبعاً حرکت رای به سمت سینمای مورد علاقه و دغدغه های خاص می توانست نوعی خودزنی محسوب شود. اما او با استمرار توانست الگویی متفاوت از سینمای هند را به جهانیان عرضه کند. سه گانه "آپو" از فیلم های ماندگار اوست که زندگی شخصیت محوری "آپو" را در سه مقطع زمانی با انعکاسی از زندگی رئال هندی روایت می کند.
"پاترپانچالی" محصول 1955 به مقطع ابتدایی زندگی آپو می پردازد. پسری کوچک که همراه پدر و مادرش به شهر مهاجرت کرده و تازه با مناسبات شهری آشنا می شود. چهره شهر بزرگ در این فیلم خشن و نامهربان است. رای نقطه نظر اصلی خود را در خصوص مهاجرت در تقابل بین دو فرهنگ شهری و روستایی برجسته می کند. شهر به مثابه از بین برنده هویت، خصوصیات انسانی و نهاد خانواده، کاراکتری برجسته است که بر زندگی آپو و خانواده اش سایه می اندازد. حتی بیماری پدر که در شهر شدت می گیرد، علاوه بر برجسته کردن غربت و تنهایی خانواده در مکان جدید، مولفه ای کارکردی است که رابطه متقابل با مهاجرت دارد. آپو جذب زیبایی های شهر شده ولی بیماری پدر مجالی باقی برای خوشی نمی گذارد.
خانه ای که خانواده در آن ساکن می شوند، رابطه سرد ساکنین که از روزگار هم غافل هستند، جذابیت های کاذبی که نمی توانند خلأ و تنهایی خانواده را پر کنند و نهایتاً مرگ زودهنگام پدر روند خطی ماجراهای فیلم را تشکیل می دهند. اما آنچه بن مایه فیلم های رای و این فیلم را می سازد، پرداخت رئال و جزئی نگر مناسبات زندگی روزمره مردم سرزمینش است. فقر که چهره تثبیت شده زندگی مردم عامی هند است، در رابطه متقابل خانواده آپو با مناسبات شهر بزرگ برجسته می شود.
سکون، کم دیالوگ بودن و فاصله گرفتن از احساسات زدگی بخصوص در لحظات دراماتیک فیلم که به عمق گرفتن موقعیت چیده شده منجر می شود برخی ویژگی هایی هستند که هم در پرداخت تصویری و کارگردانی فیلم و هم در پرداخت اوج و فرود داستانی نمود پیدا می کند. فیلم می کوشد از یک پسربچه ساده قهرمانی بسازد که ویژگی تیپیک خاصی ندارد و اهمیتش هم در همین معمولی بودن است. شیوه رای این است که با فاصله گرفتن از نمود های برجسته و پررنگ داستان زندگی این کاراکتر معمولی را در مقاطع بعدی زندگی اش هم پی بگیرد. در واقع آنچه این سه گانه را برجسته می کند نه ویژگی های خاص قهرمان قصه بلکه پرداختی است که رای از زندگی معمولی او ارائه می دهد.
"آپاراجیتو" محصول 1956 زندگی آپو نوجوان را پی می گیرد که در شهر به درس خواندن و کار مشغول می شود و از مادرش که در روستا زندگی می کند، دور است. رابطه مادر و آپو با نامه نگاری و وابستگی او به این رابطه حسی ادامه پیدا می کند، ولی فضای شهر، مشغله درس و زندگی و ... این رابطه را کمرنگ می کند. این وجه بخصوص در سفر آپو به روستا برای دیدن مادرش برجسته می شود، سیر تدریجی بدل شدن او از یک نوجوان احساسات گرا به جوانی پرمشغله با دغدغه هایی متفاوت.
به گفته دیگر در این فیلم هم می توان تأثیر شهر و جامعه مدرن را بر کودک دیروز و نوجوان امروز بررسی کرد. کمرنگ شدن تعلقات عاطفی و نوعی غرق شدن در زندگی ماشینی ولی به شیوه هندی. تلاش رای برای عبور مفاهیم جهانی از فیلتر ذهنی خود و به نوعی مال خود کردن و هویت بخشیدن به آن از مولفه هایی است که فضا و حال و هوای فیلم را فراتر از قاب تصاویر در ذهن ماندگار می کند. ویژگی کاملاً متفاوت با تأثیر لحظه ای و زودگذر "فیلم هندی"های مشهور.
مرگ مادر و از دست دادن تنها تکیه گاهی که آپو دارد به نوعی در شرایطی رخ می دهد که او در مناسبات شهری و کاری غرق شده و می تواند قرینه فرامتنی موقعیت مرگ پدر قرار بگیرد. "آپاراجیتو" با رویکرد به زندگی روستایی هندی، سعی می کند این تصویر را از لانگ شات به کلوز آپ بیاورد و در چنین فضایی دلبستگی های عاطفی مادر را بسط دهد.
"دنیای آپو" محصول 1959 آپو را از ورای دو مقطع قبلی زندگی اش در دوره جوانی دنبال می کند. آپو درس خوانده و تحصیل کرده ولی در زندگی شخصی فردی بی دغدغه است. یک اتفاق ساده که او همراه دوستش به جشن عروسی در روستا می رود، او را در موقعیت انتخاب قرار می دهد. انتخابی که پاسخ مثبت او به سنت است. داماد یک بیمار روحی روانی از آب درمی آید و اگر داماد دیگری پیدا نشود، عروس سیاه بخت می ماند.
دنیای آپو
در چنین موقعیتی از یک کاراکتر هندی انتظار آن می رود که با تأسی به خصوصیات عام، خود را جلو بیاندازد و برای نجات عروس از سیاه بختی جای داماد را بگیرد. اما رای در این موقعیت عام، آپو را به کنشی خاص وامی دارد. آپو نه تنها به چنین چیزی فکر نمی کند بلکه وقتی چند نفر جمع می شوند و این درخواست را از او می کنند، آنها را پس می زند. اما در ادامه طی همان بی میلی و خنثی شدن عاطفی که طی این سه گانه دچارش شده، تن به ازدواج می دهد. تقدیری که سنت برای او رقم می زند.
شاید اگر بنا بود کشف عشق در یک کاراکتر هندی مبنای یک فیلم قرار بگیرد، پرداختی که رای انتخاب کرده آخرین گزینه باشد. آپو به گونه ای در همان فضای ساکن و آرام فیلم و با قرار گرفتن در موقعیتی که انتخاب محض نیست، آرام آرام عشق را کشف می کند و درست هنگامی عاشق زنش می شود که او را از دست می دهد. همان مفهوم نزدیک با عشق های اساطیری که نرسیدن به وصال آنها را ماندگار می کند. تصویر زن برای او همانگونه اساطیری و دست نیافتی می ماند.
نامه نگاری از مولفه های مشترک این فیلم با "آپاراجیتو" است که خودش نشانه ای مدرن از فاصله افتادن بین انسان هاست. آپو در نامه های زنش بیشتر از زندگی معمولی او را می شناسد و با افکارش آشنا می شود و نهایتاً با از دست دادن او به فرزندش هم پشت می کند. بازگشت برای آپو به نوعی بازگشت به خود، بازگشت به زندگی و بازگشت به سوی تنها پسرش است.
نظر شما