۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۷:۳۰

/ نگاهی به برنامه "شب شیشه‌ای" شبکه تهران /

"شب شیشه‌ای" همیشه هم صادق نیست

"شب شیشه‌ای" همیشه هم صادق نیست

مجموعه برنامه "شب شیشه‌ای" با آنکه بسیار فراتر از محدوده‌های رایج تلویزیون عمل می‌کند، اما رفتاری ثابت در برابر همه مهمانان خود ندارد و به عبارتی میزان ایجاد چالش برای مهمانان مختلف، با تفاوت و نوسان همراه است.

به گزارش خبرنگار مهر، باید به این مسئله اعتراف کرد که تلویزیون طی چند سال اخیر اهتمامی ویژه به برنامه های گفتگومحور داشته و در این میان به موفقیت های زیادی هم دست یافته است. هر چند سطح کیفی چنین برنامه هایی با یکدیگر بسیار متفاوت است و از آثار بسیار ضعیف تا برنامه های بسیار قوی در میان این دست آثار تلویزیونی دیده می شود. البته از گذشته برپایی میزگرد و گفتگو بخش جدایی ناپذیر برنامه های تلویزیونی محسوب می شد، ولی شکل جدید آن از چند سال پیش و به انگیزه ایجاد سرگرمی برای مخاطب ارایه شده است.

در تلویزیون ما هیچگاه تخصصی کردن مجریان مفهومی نداشته و جز گویندگان خبر که از روند کاری کاملا مشخص و تعریف شده برخوردارند، سایر مجری های تلویزیون در هر برنامه ای که به آنها پیشنهاد شود، از اجتماعی و اقتصادی گرفته تا سیاست و سرگرمی حضور پیدا می کنند. جالبتر اینکه تلاش می کنند علاوه بر مجری، بازیگر هم باشند. البته نحوه اجرای مجریان تا حدودی آنها را ناخواسته به سمت تخصصی شدن سوق داده است. رضا رشیدپور از این دست مجریان است که رشته کاری مشخصی را پی می گیرد.

رشیدپور همواره در برنامه هایی حاضر شده که وجهی از سرگرمی داشته اند. این موضوع او را از نحوه اجرا و شیوه ارتباط گیری مشخصی برخوردار ساخته است. به این ترتیب که نوعی هیجان و نشاط در صدای وی وجود دارد که هر مخاطبی را در کوتاهترین زمان به خود فرامی خواند. همچنین صدای خوش آهنگ در کنار چهره کاملا تلویزیونی ـ به اصطلاح فتوژنیک ـ وی باعث می شود بیننده به راحتی بتواند با او در مدت زمانی به نسبت طولانی همراه شود.

علاوه بر این، برخورداری رشیدپور از سابقه فعالیت در رادیو باعث شده او تسلط خوبی بر بیان خود پیدا کند و همین مهارت علاوه بر اینکه باعث می شود بیننده تلویزیون تمام حروف و کلمات وی را به وضوح بشنود، زیر و بمی که وی به صدای خود می دهد، تنوع صوتی خوبی به وجود می آورد.

این مجری با استفاده از این مهارت ها و بکارگیری درست شفاف سازی و گفتگوی صریح در مجموعه برنامه "عبور شیشه ای" توانست شرایطی را به وجود بیاورد که علاوه بر جذب مخاطب در ملاقات تصویری با افراد مشهور و محبوب، اعتماد بیننده را در سطح بسیار بالایی به خود جلب کند. این برنامه به اندازه ای خوب ارایه شد که راه را برای ساخت برنامه هایی مشابه با موضوع های مختلف و در عین حال فراگیر دیگر شبکه های تلویزیونی نیز باز کرد.

همچنین رشیدپور نشان داد که به خوبی توانایی هدایت یک برنامه چالش برانگیز را دارد. برنامه ای که امکان دارد پرسش های پشت سرهم و غیرمعمول آن موجب عصبانیت و واکنش تند مهمان شود یا او را با دلخوری آشکار مواجه سازد که با توجه به زنده بودن برنامه، شرایط اجراهای بعدی مجموعه را با دشواری رو به رو کند.

علاوه بر این، رشیدپور با ساخت سری نخست برنامه چالش برانگیز خود به خوبی نشان داد که از هوشمندی و حضور ذهن خوبی برخوردار است. چون بی هیچ پرسش قبلی پای به برنامه می گذارد، اما به خوبی می تواند مهمان خود را به سمت موضوع اصلی برنامه هدایت کند. هر چند در برنامه دوم خود یعنی "شب شیشه ای" این ایراد بزرگ و آشکار را برطرف کرد و با استفاده از نظر چند مشاور و مطالعه در خصوص احوال و فعالیت های مهمان برنامه با پرسش های مناسب و بحث برانگیز پا به برنامه می گذارد. به همین خاطر این برنامه نسبت به گفتگوهای قبلی وی از عمق، تحرک و اطلاع رسانی بسیار بیشتری برخوردار است، اما همه اینها که گفته شد تنها یک روی سکه است.

برنامه "شب شیشه ای" در خصوص انتخاب مهمانان خود راه را به اشتباه می رود. دست اندرکاران تهیه و تولید این برنامه باید بدانند برنامه های گفتگومحور سرگرم کننده یا حتی خبری یا به عبارت بهتر "تاک شو"ها و "هارد تاک"ها به طور مستقیم و بدون تردید وابسته به مجری و مهمان هستند. یعنی همان قدر که مجری باید بر بیان و نحوه اجرای برنامه تسلط خوبی داشته باشد، به همان نسبت باید مهمانی را به برنامه دعوت کنند که مختصات رسانه را به خوبی بشناسد و از بیان خوبی برخوردار باشد. در غیر این صورت مجری هر چقدر هم انرژی صرف کند به جایی نمی رسد. مهمتر اینکه، مجری باید در نگاه خود بی طرفی را به طور کامل رعایت کند. اتفاقی که گاهی در "شب شیشه ای" نمی افتد.

در برخی قسمت های این مجموعه برنامه، مجری و مهمان به خصوص در پایان برنامه به تعارف کردن می پردازند و از همدیگر تعریف و تمجید می کنند. انگار مجری پس از یک جدال سخت بخواهد به نوعی دل مهمان را به دست بیاورد و تلخی برخی پرسش ها را تعدیل کند. در حالی که تمام زیبایی برنامه در این است که مخاطب تا پایان شاهد پرسش و پاسخ باشد و از آن لذت ببرد. در این میان شکل پایان یافتن برنامه از اهمیت خاصی برخوردار است.

پخش یک یا دو قطعه موسیقی و پرسیدن نظر مهمان درباره حسی که به او دست داده یا حتی پخش یک کلیپ، هیچ سنخیتی با حال و هوای برنامه ندارد. شکل خداحافظی هم بسیار غیرمعمول است. انگار مجری قصد نوعی جبران را دارد. مهمتر اینکه مخاطب تشنه دانستن است و ترجیح می دهد تا دقایق پایانی اطلاعات بیشتری از مهمان برنامه دریافت کند تا اینکه نظر مهمان را در برنامه راجع به یک قطعه موسیقی بداند!

هر چند رشیدپور معتقد است این برنامه تخصصی نیست و به هیچ وجه به سمت عام گرایی سوق پیدا نمی کند، اما حقیقت این است که پایان هر قسمت از این برنامه باید آغازی برای کنکاش ذهنی بیشتر مخاطب باشد. بیننده نباید با اتمام گفتگو همه چیز را در ذهن خود پایان یافته تلقی کند. این کار درست همانند شیوه عمل برخی کارگردان های ایرانی است که در اثر خود فضای تلخی را ترسیم می کنند و در قالب آن به بیان بسیاری از مسایل و موضوع های مختلف می پردازند، اما درست در پایان ماجرا به جای اینکه مخاطب را به تعمق و تفکر بیشتر دعوت کنند، همه شخصیت ها را به سرانجام خوب می رسانند تا به این طریق بیننده خوش و خرم از سالن خارج شود. در حالی که فیلم زمانی تاثیر خود را می گذارد که بیننده در دل و ذهن خود به نکته ای تازه، هر چند آزاردهنده برسد.

جلوگیری از این اتفاق عین عام گرایی است. چون به نظر می رسد دست اندرکاران "شب شیشه‌ای" مخاطبان خود را دست کم می گیرند و بیش از اینکه به تاثیرپذیری آنها بها بدهند، به این مسئله توجه دارند که دل بیننده خوش باشد. در حالی که اگر مخاطب فهیم و باهوش فرض و سطح متوسط مخاطب افرادی به نسبت باسواد در نظر گرفته شوند، به افزایش سطح دانش و آگاهی بینندگان بهای بیشتری داده می شود. هر چند از نظر ماهیت "هارد تاک" با "تاک شو" تفاوت دارند، اما مجموعه برنامه "نگاه یک" نمونه بسیار خوبی از یک برنامه گفتگوی چالشی تاثیرگذار است که اصول این نوع برنامه های تلویزیونی را به خوبی رعایت می کند.

نکته دیگر اینکه، در برنامه "شب شیشه ای" گاه مهمانانی دعوت می شوند که اصولا افراد رسانه ای به حساب نمی آیند. در این گونه موارد موضوع برنامه باید به اندازه ای جذاب باشد که عموم مخاطبان نیز از آن لذت ببرند. در قسمتی که از فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ دعوت شده بود، این نکته به خوبی مورد توجه قرار گرفت. هر چند دچار همان آفت پایان بندی غیرحرفه ای شد!

مهمتر اینکه این برنامه دست به نقد می زند. هر چند بر اساس نظر رشیدپور اصل و اساس برنامه را نقد فرد تشکیل می دهد، اما چون فردی که به برنامه دعوت می شود بر اساس شخصیت حقوقی اش مورد قضاوت قرار می گیرد و شخصیت حقیقی فرد اولویت بعدی است. بنابراین لازم است هنگام نقد اصول آن رعایت شود. یکی از این اصول مهم، بی طرفی و داشتن نگاهی کاملا چالش برانگیز برای روشن شدن حقایق است.

به عبارت دیگر، وقتی مجری برنامه گفتگومحور پرسش هایی را مطرح می کند که جنبه نقد دارد، به هیچ وجه مفهوم آن دشمنی یا غرض ورزی نیست؛ بلکه همه چیز به سمت روشن شدن حقایق پیش می رود. چون اگر قرار باشد برنامه به تعریف و تمجید سپری شود و مرتب نکات مثبت فعالیت یک فرد را به مخاطب یادآور شویم، بیننده به چنین برنامه هایی به عنوان اثری فرمایشی و دور از واقعیت نگاه خواهد کرد و آن را به هیچ شکل نمی پذیرد. با این توضیح، برخی قسمت های "شب شیشه ای" در دام برخوداری از نگاهی مهربانانه می افتد. انگار مجری، مهمان را به برنامه دعوت کرده تا او را به نوعی مورد حمایت قرار دهد.

حقیقت این است که اگر شخصی از حاشیه خاصی برخوردار نیست یا در مورد فعالیت ها و رفتار وی نکته ای مبهم و نیازمند موشکافی وجود ندارد، نباید به چنین برنامه ای دعوت شود. برخورداری از محبوبیت نسبی کافی نیست. مخاطب می خواهد از مهمان برنامه بیشتر بداند، بنابراین پرداختن به مسایلی که هیچ ابهامی در آنها وجود ندارد، برای بیننده باهوش و باسواد جز کسالت چیز دیگری به همراه نمی آورد. مجری برنامه باید همواره احساسات شخصی خود را پنهان کند و به آگاهی دادن به مخاطب بپردازد.

کد خبر 479816

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha