به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام محسن الویری است که در ادامه میخوانید؛
هر ایرانی به مثابه قطرهای است که در مناسبتهایی مانند راهپیماییهای روز قدس و بیست و دوم بهمن، از طریق به هم پیوستن نشان میدهد دریا چگونه ساخته میشود. و اکنون باید گفت این روزها ایرانیان همزمان تصویری بس روشنتر و گویاتر از چگونگی برآمدن یک اسطوره و ساخته شدن یک اقیانوس به نمایش گذاشتند.
اگر قرار باشد داستان آن اسطوره جاودان و این اقیانوس خروشان نوشته شود، دانشنامهای بزرگ خواهد شد. دانشنامه اسطوره حاج قاسم و اقیانوس مردم خود میتواند کتابها و دفترهای مختلف داشته باشد:
کتاب نخست ویژه روایت احوال و آثار و خاطرات یک سردار، یک کتاب ویژه این که بر پایه آموزههای دینی اخلاص و برای خدا بودن چه اکسیری است که یک روستازاده غیر ملقب به آقای دکتر را تا بدین پایه عزیز میدارد و بر ملک سلیمانی مینشاند؟ یک کتاب ویژه رابطه فروتنی برای خدا و رفعت نزد مردم در متن دین و دیننوشتهها، یک کتاب ویژه عرفان عملی مکتب خمینی بزرگ که سالیان سال شارحان باریکبین بر سر سفره آن بنشینند، یک کتاب ویژه این که در دوران پسا مدرن، اسطورهها چگونه عینیت مییابند، یک کتاب ویژه تبارشناسی این اسطورهها در ایران معاصر، یک کتاب با عنوان تاریخ قهرمانساز و قهرمان تاریخساز ویژه بازخوانی اندیشه نقش قهرمانان در تاریخ، یک کتاب ویژه سنتهای الهی و تحقق آنها، یک کتاب ویژه این که چگونه خداوند در طرفه العینی دلهای تحول یافته آحاد یک جامعه را آشکار میکند، یک کتاب در باره روحیات قطعاً بینظیر توده مردم مظلوم و نجیب و شریف و سربلند ایران که فقط در قم تقرییا نیمی کامل از یک شبانهروز بدون حداقل امکانات رفاهی سرمای دی را به خجالت واداشتند و ایستاده اشک ریختند، یک کتاب برای ثبت مردمشناختی رفتار ایرانیان در این حماسه بیهمتا از یَزْلِه انتقام شهر حمیدیه که به گفته یکی از ساکنان فرهیخته آن دیار حتی برای شیوخ عشایر هم با این همه شور و احساس برگزار نمیشود تا نوحههایی که سروده شد، یک کتاب برای به رسم کشیدن فهم و درایت و نجابت مردمانی که ماهشهر آنها با تن زخمخورده و تبدار آبان ماه خود، نخستین شهر خوزستان بود که این حماسه بینظیر را رقم زد. و بسیار کتابهای دیگر با ابواب و فصول متعدد در باره وجه فرهنگی و سیاسی و بینالملل و رسانهای و عاطفی آن شهادت و این تکریم شهید.
رسم بیشتر ما دانشگاهیان این است که نسبت به توده مردم خودبرتربینی داریم و رفتارهای آنها را کمبها میانگاریم، و اگر گاه مردم را باور کنیم، حداکثر هنر ما این است که چند لحظهای در پیادهرو به تماشای آنان بایستیم و زبان به ستایش آنها بگشاییم و پس از آن باز ماییم و سرگرم شدن به کارهای خود و از یاد بردن غم و شادی تودهها. اگر چنین نیست، چرا پژوهشگران شاخههای مختلف علوم اجتماعی فرصت استثنایی این چند روز برای گفتوگوی رو در رو با توده مردم از دست دادند؟ آیا جز این است که ما نیز فکر نمیکردیم مردم عزیزمان تا این درجه فهیم و بصیر و نجیب و دلبسته ارزشهایند و آمادگی قرار گرفتن در این اقیانوس مواج را نداشتیم؟ چرا هیچ یک از ما نمیداند که به راستی در ذهن ایرانیان چه میگذرد؟ چرا نمیتوانیم این همه روشنبینی حیرتآور ایرانیان را برای تفکیک دقیق بین ناخشنودی از ناکارآمدیهای سیاستزدگان و قدرشناسی از قهرمانان جان بر کف را درک و تحلیل کنیم؟ آیا جز این است که از مردم فاصله گرفتهایم؟
ای کاش این حماسه بینظیر تا مدتها موضوع گفتوگو و پژوهش قرار گیرد، شاید از این راه، جامعه نخبگانی ما نیز به دنبال این مردم غیور و صبور به خود آید. به تعبیر امام خمینی رحمه الله علیه در وصف تشییع با شکوه مرحوم آیتالله طالقانی خطاب به برخی روشنفکرمآبان:
قدرت ملت را میتوانید انکار کنید؟ این قدرت ملت است، متصل بشوید به این قدرت. ای قطرهها! به دریا متصل بشوید تا محفوظ باشید؛ والاّ مُستهلک و از بین میروید. ای افکار کوتاه! بیدار بشوید، خودتان را متصل کنید به این دریا؛ دریای اُلوهیت، دریای نبوت؛ دریای قرآن کریم. (صحیفه امام، ج ۹، ص ۵۳۶)
نظر شما