به گزارش خبرنگار مهر، دومین روز از همایش "دولت مدرن" به همت انجمن علمی علوم سیاسی، ظهر امروز با حضور اساتید جامعه شناسی و دانشجویان در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
نخستین بخش همایش که با سخنرانی دکتر تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران ، درباره «دولت ایرانی، جامعه ایرانی» آغاز شد، به مباحث جامعه شناسی دولت مدرن اختصاص داشت.
دکتر آزاد با اشاره به اینکه فقدان دولت مدرن به دلیل نبود جامعه مدرن است، گفت: می توان با تعمق در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نشان داد که چیزی به نام جامعه ایرانی نداریم. امروز عده ای از صاحبنظران معتقدند که فقدان جامعه موجب شده است که دولت نیز در گردونه استبدادی قرار گیرد و دولتها سعی می کنند علاوه بر ساختن خود ، جامعه را هم بسازند و همین باعث شده تا با دست کاری در ساز و کارهای اجتماعی جامعه ای همراه با خود بسازند و این امر در حوزه علم هم مشاهده می شود.
دکتر آزاد در بخش دیگری از سخنانش گفت: دولت ایرانی برابر با جامعه ایرانی نیست و اندیشه ای که جامعه و دولت ایرانی را با هم برابر می داند ارتجاعی است. با این همه جامعه و دولت ایرانی با هم در تضاد نیستند و خانواده با اینکه دولت ساخته نیست اما تحت تاثیر دولت است و نگاهی وجود دارد که که معتقد است که دولت می تواند جامعه را آن طور که می خواهد بسازد، این نگاه باعث می شود که دولت در عرصه های گوناگون اجتماعی شود و همین جاست که میان دولت و جامعه جنگ می شود. ما باید کاری کنیم که این تعارض در تاریخ به انتهای خود برسد و دولت جایگاه خود را بیابد و باید از فروپاشی دولت و جامعه جلوگیری کنیم.
دکتر علی اصغر سعیدی نیز تحت عنوان «دولتها وسیاستهای اجتماعی» گفت: در ایران صحبت از سیاستهای اجتماعی آسان نیست و به نوعی این سیاستها تعطیل شده است. وی این سیاستها را سازکارهایی دانست که در راستای رفاه اجتماعی باشد و سه شرط را برای تطور سیاستهای اجتماعی چنین برخواند: نخست توسعه یافتگی، دوم دموکراتیک بودن و سوم در برگیرندگی. سیاستهای اجتماعی کشورها در دوره های مختلف گوناگون است و در این میان رشد سیاستهای اجتماعی را نمی توان فقط به خاطر حقوق شهروندی دانست. در ایران پس از انقلاب در حوزه نظر و قانون شاهد یک دولت رفاه هستیم اما در عمل گفتمان رفاهی شکل نگرفته است. گفتمان رفاهی تا دوم خرداد در ایران وجود داشته اما بعد از این تاریخ تفکیک گروهها و احزاب به خاطر مسائل اجتماعی از بین رفت و برای همین گفتمان رفاهی در نطفه خود خفه شد.
وی در پایان گفت: ما اکنون در دوران جدیدی قرار داریم و امروزه می توان گفت تمام دولتها با پدیده جهانی شدن روبرو گشته اند و لازم است که به این مسئله توجه بیشتری صورت گیرد.
دکتر غلامعباس توسلی استاد و عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران نیز به معرفی «دولت مدرن از دید جامعه شناسی» پرداخت و گفت: دولت مدرن دستاورد مدرنیته است و چیزی تازه است که بر مبنای اصولی چون فردباوری، دنیاباوری(سکولاریسم)، خردگرایی، حکومت قانون، قرارداد اجتماعی، جامعه مدنی، حقوق شهروندی، حفظ منافع ملی و پیوند خاص میان دولت و جامعه مدنی شکل گرفته است و آنچه دولت مدرن را تشکیل می دهد اقتدارش است که از مردم وام گرفته است و قوانین اش طبق مصالح عمومی تعیین می شود و با نظام های سنتی کاملا متفاوت است اگر چه در برخی امور به حکومت های گذشته نزدیک است.
دکتر توسلی سپس با اشاره به تاریخ 200 ساله ایرانیان با دولت مدرن به نظریات جامعه شناسان در باره دولت مدرن پرداخت و گفت: به طور کلی جامعه شناسان کلاسیک کمتر به دولت توجه کرده اند و بیشتر چون دورکهیم دولت را نهادی برای سرپرستی یک نظام می دانستند. البته جامعه شناسان کلاسیک مارکسیست تا اندازه ای به دولت نزدیک شده اند گرچه نگاهشان بیشتر انتقادی بوده است و دولت را تابع طبقه اجتماعی خاصی می دانسته اند که به رفع نیازهای آن طبقه می پردازد. اما جامعه شناسان دیگر به مسئله سیاست به طور کلی پرداخته اند. در این میان کارکردگرایانی چون پارسونز دولت و سیاست را یکی از چهار پارادایم اصلی جامعه می داند و به همین منوال دولت و سیاست را تعیین کننده اهداف کلی جامعه می داند و نهادهای دیگر این اهداف را در عمل وارد می کنند.
دکتر توسلی سپس به نگاه وبر به دولت مدرن اشاره کرد و گفت: دولت بوروکراتیک مدرن از دید وبر یکی از خصوصیات اصلی دولت مدرن و توسعه دستگاه اداری است که دولت برای رتق و فتق امور به آن نیاز دارد. از نظر وبر مدیریت سازمان دموکراتیک به طور روز افزون گسترده خواهد شد و طبقه تکنوبوروکرات به عنوان طبقه جدید بر جامعه مسلط خواهد شد. به گونه ای که نظام جدید راهی جز گسترش بورکراسی ندارد و این بوروکراسی در نهایت به قفس آهنین بدل خواهد شد.
وی سپس به نظریات متاخران جامعه شناسی چون پیر بوردیو اشاره کرد و گفت: از نظر بوردیو دولت یک مجتمع انسانی است که انحصار استفاده مشروع از قدرت فیزیکی در یک سرزمین معین را دارد و این خشونت منحصر در خشونت فیزیکی نمی داند و می تواند به شکل خشونت نمادین رخ دهد. بوردیو دولت را انباشت سرمایه های فیزیکی، اقتصادی و نمادین می داند که به طور نمادین و پنهان بر افراد سلطه اش را اعمال می کند.
در ادامه دکتر حمید رضا جلایی پور استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران تحت عنوان «جامعه ایران به کجا می رود؟» با ذکر سه دلیل بازتابی بودن جامعه ، رقابتی بودن جامعه و پیامدهای نادانسته جامعه به عدم امکان پیش بینی جامعه مدرن اشاره کرد و سپس به بررسی تحولات اخیر جامعه ایران در سال های اخیر پرداخت.
دکتر مرتضی مردیها استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز با تاکید بر اهمیت امنیت و نظم گفت: جامعه ایران در تمام مقاطع از انقلاب مشروطه تا سال 1332 و بعد از آن همواره فرمول واحدی را تکرار کرده است به این معنا که آزادی سیاسی را بیش از حد جدی گرفته است و به این معنا و به نام دموکراسی لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی را محدود کرده است و به این دلیل نقش قدرتهای توسعه گرای غیر دموکراتیک را نادیده گرفته است.
سپس دکتر احمد نقیب زاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با «مقایسه شکل گیری دولت مدرن در ایران و غرب» بر ضرورت بحث تاکید کرد و گفت: امروز با هم در جوشی مواجهیم که به نظر می رسد هنوز نه مردم و نه قدرت درک روشنی از دولت مدرن ندارند.
وی سپس به تاریخچه شکل گیری دولت مدرن در غرب اشاره کرد و گفت: پس از پایان فئودالیته در غرب عوامل مختلف و متخالفی شکل گرفت که به شکل گیری دولت مدرن منجر شد، ویژگیهای این دولت ها عبارت بود از ساختار واحد، مردم مشخص، دیوانسالاری، سرزمین و فرهنگ واحد و یکپارچه و مرزهای مشخص که با میخ و علامت مشخص می شود. به این معنا نمی توان دولت مدرن را از ساختار و دستگاه بوروکراتیک جدا کرد و گرچه در جهان سنتی دولت هایی بخشهایی از این ویژگیها را داشته اند اما تنها در دوران مدرن است که همه این خصایص در کنار هم جمع شده است.
دکتر نقیب زاده سپس به تاریخ شکل گیری دولت مدرن در ایران اشاره کرد و گفت: نقطه شروع این برخوردها جنگهای ایران و روس بود که اگر چه ما با دولت مدرن ضعیفی درگیر شدیم اما به دلیل ضعف ساختاری ضرورت بر قرار نهادهای دولت مدرن توسط کسانی چون عباس میرزا احساس شد،َ مرحله دوم توسط کسانی چون امیر کبیر است که به انقلاب مشروطه منجر شد. انقلاب مشروطه به این دلیل شکست خورد که نهادهای سنتی بسیار قوی در برابر آن وجود داشت. به این ترتیب راه رضاخان در این مسیر راهی کاملا اقتدار طلبانه و مطابق مدل سلطنت های مطلقه در اروپا بود. ظهور انقلاب اسلامی موجب شد که ساخت دولت مطلقه و نظام بوروکراتیک آن توسط یکی از ساختارهای سنتی موجب شود که با موانع کمتری مواجه شود و از سوی دیگر نیروهای بهتری برای این ساختمان پدید آید.
وی در پایان با اشاره به این که در شرایط فعلی هیچ فرمولی نمی توان برای ساخت دولت مدرن یافت گفت: امروز لازم است که از یک طرف دولت به نیازهای دموکراتیک جامعه پاسخگو باشد و از سوی دیگر جامعه به نقش مطلقه دولت در توسعه احترام بگذارد.
دکتر حاتم قادری استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نیز به بیان «دولت مدرن و فرصت از دست رفته» پرداخت و گفت: دولت مدرن محصول فرایندی در چهار مرحله است که عبارتند از: اول از ابتدای قرن چهاردهم تا پیمان وستفالی در سال 1648 که مصادف است با دوران فتح بغداد توسط مغولان در ایران، مرحله دوم از 1648 تا انقلاب کبیر فرانسه که مصادف است با سلطنت شاه صفی و دوران رو به زوال صفویه در ایران، مرحله سوم از انقلاب کبیر فرانسه تا نیمه دوم قرن بیستم که در ایران با زوال حکومت زندیه و روی کار آمدن قاجاریه مصادف است و بالاخره دوران جدید با نقطه عطف 11 سپتامبر که در ایران با ظهور انقلاب اسلامی تقریبا مصادف است.
دکتر قادری مرحله اول را دوران جوانه زدن دولت مدرن و وضعیت پیشا مدرن خواند که از سویی با زوال امپراطوری ها و از سوی دیگر گسترش شهرها مواجهیم. در مرحله دوم تحولات جدی تر پی گیری می شود و با انقلاب صنعتی و پیشرفت تئوری های سیاسی و پیشرفت روشنفکری در قرن های 17 و 18 همراه است، مرحل سوم دوران اوج و شکوفایی دولت مدرن است و در مرحله چهارم با جوانه های زوال دولت مدرن و رشد دولتهای محلی و کوچک در کنار سازمان های جهانی و بین المللی همراه است. در این مرحله اخیر دولت مدرن با دو خطر از دست دادن حاکمیت مطلق و گسترش نهادهای غیر دولتی همراه است.
وی سپس به سه ویژگی دولت مدرن اشاره کرد و گفت: نخست شعائر ملی و مذهبی و سرود ملی و پرچم ملی و تقویم ملی است که موجب انسجام و انضباط و دیسیپلین افراد در قالب شعائر به هم پیوسته می شود. دوم ساختارها و سازمانهای منظم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، آموزشی، نظامی و خدماتی است، سوم چهار محور اساسی مدرنیته یعنی داشتن ذهن مدرن، وجدان آزاد، غلبه اقتصاد پولی و شکل گیری لایه های مناسب حامل مناسبات اجتماعی است.
وی سپس با بررسی جامعه امروزین ایران بزرگترین مشکل را شکل نگرفتن ذهن مدرن دانست و گفت: مسائلی چون ذهن مدرن و وجدان آزاد پایه های اساسی حقوق و حقوق بشر و مولفه اصلی شکل گیری دولت مدرن هستند.
سپس دکتر احمد زید آبادی با تاکید بر شکل نگرفتن مفهوم دولت-ملت در تاریخ فکر ما بر اهمیت آن برای شکل گیری دقیق کیان دولت ملی اشاره کرد.
نظر شما