خبرگزاری مهر، گروه استانها – آناهیتا رحیمی: لبخندی که همواره بر نقاب خود دارند، تکرار یک حسی است که شاید برخی از روزها پشت همین نقاب، فراموش شود و از لب خودشان پر بکشد؛ اما به گونهای رفتار میکنند تا این لبخند را از کسی دریغ نکنند و توجه مردم را به خود جلب کنند.
با دیدن بچهها خوشحال میشوند، میخندند و گاهی هم به ساز این دنیا میرقصند و دستی نیز برای من و شما تکان میدهند؛ لحظهای که کودکان دورش حلقه میزنند تا شاید مجالی برای بازی کردن با او پیدا کنند. خیلی جالب است با او دست میدهند و گاهی هم اصرار میکنند تا تن پوش خود را بردارد تا باور کنند که واقعی است؛ شاید دنیا از پشت این نقاب کارتونی دیدنی تر از دنیایی باشد که ما در آن سیر میکنیم.
به هنر خود مینازند و چندان فرقی هم نمیکند شبیه خرگوش باشند یا گربه، خرس باشند یا میکیموس؛ همین که در سرمای استخوان سوز زمستان و گرمای تابستان، حالشان با سلام بچهها خوب است و دلبری میکنند کافی است.
دنیای تن پوشهای عروسکی گذشته از لبخندی که بر لب مینشانند و یا هم بازی کودکان و حتی سوژه یک عکس یادگاری برای بزرگترها میشود دنیای سختی است؛ این را از شدت گرمایی فهمیدم که گونههایی را سرخ و قطرههای عرق را بر صورت رضا میهمان کرده بود.
دلیلی برای مسخره کردن هم ندارد وقتی دنبال یک لقمه نان حلال باشی حتی در گرمای هوا نیز ضخامت تن پوشهای عروسکی را بر جان میخری و ساعتها سر پا میمانی؛ گاهی هم از شدت خستگی یک پا بر زمین میگذاری و یک پا از زمین برمیداری تا شاید قدری خستگی از تنت بیرون بیاید.
شاید تمسخر، اولین رفتاری باشد که برخی از دیدن تن پوشهای عروسکی، از خود نشان میدهند، اما چه کسی میداند پشت این نقابهای خندان، چه میگذرد؛ نبود بازار کار و یا هر دلیل قانع کنندهای میتواند افرادی را به فعالیت در این شغل طاقت فرسا سوق دهد.
با اینکه هوا گرم است، اما تن پوش عروسکی را تن میکند و جانی به این عروسک میبخشد؛ رابطهاش با بچهها خوب است و حسابی سرش را گرم کردهاند یکی دست میدهد و دیگری سلام، و با زبانی ساده میگوید تو واقعی هستی پس بخند تا صدایت را بشنوم.
این لحظه برایم خیلی جالب بود در این گرمای طاقت فرسا از سوالهای کودکانه و با مزهای که از او میپرسیدند خسته نمیشد و همه را تک به تک جواب میداد؛ حتی به بچهها رعایت اصول بهداشتی برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا را هم یاد میداد و سعی میکرد تا فاصله اجتماعی را نیز رعایت کند.
لباس عروسک خرسی بر تن کرده بود و زمانی که به سمت او رفتم برای سلام دادن و احوالپرسی، برای چند لحظهای کلاه خود را از سرش برداشت؛ تعجب کردم سن و سال کمی داشت و گفت وقتی صاحب مغازه خبر داد که امروز یک خبرنگار برای صحبت با تو میآید خیلی خوشحال شدم چون در مدت زمانی که در این شغل فعالیت دارم شما اولین خبرنگاری هستید که حاضر شدید با یک تن پوش عروسکی صحبت کنید.
علاقه بسیاری به این کار داشتم
رضا، ۱۷ ساله است و زمانی که از او پرسیدم چرا سمت این شغل آمدی برایم گفت: این شغل را از دیوار پیدا کردم؛ خوب به یاد دارم که در آن روزها دستم شکسته بود و با شرایطی که داشتم این شغل به دردم میخورد و میتوانستم از این راه پولی برای خودم دست و پا کنم؛ این طور شد که تصمیم خودم را گرفتم و تا الان نیز فعالیت در این شغل را ادامه دادهام.
شاید برخی این هنر را در زمره یک شغل به شمار نیاورند، اما شغلی است که زیر پوست این شهر به چشم ما میخورد؛ شاید برخی با بی تفاوتی از کنارش رد میشوند، اما این بار به سراغش رفتم تا حکایت این تن پوشهای عروسکی برایم روشن شود.
این پسر عروسک پوش از روز اول علاقه بسیاری به این شغل داشته و تنها دلیلی که با این سن و سال کم و در گرمای هوا به این شغل ادامه میدهد، نگاه و خنده کودکانی است که او را بیشتر از تمام لحظههایی که سپری میکند خوشحال کرده است.
دو سالی میشود در این شغل فعالیت دارم
رضا گفت: ۲ سالی میشود که در این شغل فعالیت دارم و تا به حال نیز تن پوشهای خرگوش و خرس را تن کردهام و قبل از اینکه در این مغازه باطری فروشی کار کنم در یک رستوران، مردم را برای صرف غذا دعوت میکردم.
این پسر عروسک پوش ادامه داد: ساعات کاری من متفاوت است و روزانه حقوقی در حدود ۵۰ هزار تومان به صورت تمام وقت و ۲۵ هزار تومان به صورت نیمهوقت میتوانم از این کار به دست بیاورم؛ خدا را شکر تا قدری میتوانم از این راه مخارج خودم را تأمین کنم.
رضا در رشته علوم تجربی تحصیل میکند و این کار موجب نشده است تا از ادامه تحصیل خود منصرف شود؛ هدف و یا شاید آرزویی که دارد این است که در آینده در رشته پزشکی به تحصیل خود ادامه دهد.
از انتخاب این شغل پشیمان نیستم ولی دوست ندارم آشنایانم مرا با این لباس ببینند
با اشتیاق خاصی از شغلی که بدان مشغول است برایم میگوید، اما چیزی که فکرم را به خود مشغول ساخته این است که با این سن و سال کم، خانوادهات با شغلی که داری مخالفت نکردند که گفت: روزی که میخواستم به این کار مشغول شوم به خانوادهام گفتم، آنها دوست داشتند تا صنعتی یاد بگیرم تا برایم بهتر باشد، اما وقتی به خانوادهام گفتم که هیچوقت تحصیل خود را رها نخواهم کرد و هدفی نیز برای خودم مشخص کردهام و این کار را نیز از روی علاقه و برای این انتخاب کردهام که پولی برای خودم داشته باشم آنها نیز راضی شدند.
رضا ادامه داد: از اینکه این شغل را انتخاب کردهام پشیمان نیستم، چراکه به کارم علاقه دارم و از دیدن مردم به خصوص بچهها که با دیدن من خوشحال میشوند، من نیز از دیدن آنها خوشحال میشوم و همین علاقه و خوشحالی موجب شده تا به کارم ادامه بدهم، ولی دوست ندارم آشنایانم من را با این لباس ببینند.
دنیا را از پشت این نقاب زیباتر میبینم
رضا از پشت این نقاب دنیا را زیباتر میبیند و تنها دلیل این نگاه، خوشحالی و شادی بچهها از دیدن اوست؛ آنطور که خودش برایم گفت گویا برخی از جوانان، تن پوشهای عروسکی را مسخره میکنند.
زمانی که از رضا پرسیدم خاطره خوب و بدی که از این شغل داری چیست، گفت: سلام دادن بچهها و خنده آنها از روی شادی تنها خاطره خوبی است که تا آخر عمر فراموش نمیکنم، اما اگر بخواهم خاطره بد را به شما بگویم تمسخر برخی از جوانان است، آخر شغل ما در این اندازه هم بد نیست که ما را مسخره کنند.
به سختیهای کارم عادت کردهام
این پسر عروسک پوش، سختیهای شغلی که دارد را اینگونه برایم توصیف کرد: با ساعتها سر پا ماندن در گرمای هوا، کمر و پاهایم درد میکند، اما هر چه که باشد بدان عادت کردهام و در این روزها که شیوع ویروس کرونا سلامتی همه افراد را تهدید میکند به کارم ادامه دادهام.
تن پوشهای عروسکی به همان رنگارنگی و جذابیت خاص شخصیتهای کارتونی است که آرزو داشتیم لحظهای کنار آنها باشیم و آنها را از نزدیک نگاه کنیم. تن کردن تنپوشهای عروسکی شغل نوظهوری است ولی از همه مهمتر این را باید در نظر گرفت که به هر قیمت و با تمام سختیهای موجود، تن پوش عروسکی به تن میکنند تا پولی دستشان را بگیرد و چرخ زندگی بچرخد؛ لبخندهایی که هیچ وقت از صورت آنها محو نمیشود؛ آنها میخندند تا ما نیز بخندیم و مسخره آنها واقعاً بی انصافی در حق کسانی هست که به دنبال پول حلال هستند و به این شغل نیاز دارند.
نظر شما