به گزارش خبرگزاری مهر، مذاکره ایران با آمریکا بر سرعراق به تابوی 27 ساله شکاف دیپلماتیک بین ایران و آمریکا خاتمه داد. باید قبول مذاکره از طرف تهران را صرفا حسن نیت برای کاهش درجه اختلافها بین ایران و آمریکا ارزیابی کرد.
پذیرش آمریکا در استفاده از کمک ایران از دیدگاه کارشناسان به معنای شکست، نشانه شجاعت در قبول واقعیت، اجرایی کردن گزارش کارشناسی شده همیلتون - بیکر و یا با تعابیر مختلف دیگر تفسیر می شود. در کل برداشتهایی که می توان از چرایی مذاکره بین آمریکا و ایران داشت را به شرح زیر می توان ارزیابی کرد :
بازگشت سیاست انعطاف پذیری چند جانبه گرایانه: سیاست انعطاف پذیری چند جانبه در مواردی که ایالات متحده نمی توانست به هدفش دست یابد در دوران جنگ سرد تا اندازه ای گره گشای مشکلات بود. اروپای غربی و ژاپن با وجود اینکه زیر بار تسلط کامل ایالات متحده نبودند ولی سیاست متحدی با آمریکا در عرصه بین الملل به نمایش گذاشتند.
در سال 2001 هنگامی که جرج دبلیو بوش به ریاست جمهوری رسید، به همراه خود تیمی از روشنفکران نئولیبرالسم و گردن کشان نظامی و راستگرایان افراطی داشت که هدفشان بریدن از سیاست انعطاف پذیری چند جانبه ای بود که از زمان نیکسون تا کلینتون حکمفرما بود.
این گروه دلیل افول قدرت ایالات متحده را عوامل ساختاری در جهان نمی دانستند بلکه آنرا ضعف رهبری در ریاست جمهوری ایالات متحده می دیدند و رویکردشان بر این استوار بود که تسلط و قدرت محض و بدون چون و چرای خود را بار دیگر از طریق نشان دادن قدرت عظیم نظامی و ترجیحا یکطرفه بدست آورند.
استدلال نئوکانها بسیار ساده بود، در صورتی که ایالات متحده موفق می شد که عراق را خرد و له نماید، اروپا و ژاپن مقهور شده و هرگونه فکر استقلال سیاسی را از سر بیرون می کردند. تمام قدرتهای بالقوه اتمی دچار ترس شده و عقب می نشستند.
هفت سال سیاست یکجانبه گرایانه عمل کرد، اما کشورهایی که در تیر رس آمریکا بودند تحول جدی را شاهد نشدند و اروپا نیز به سمت استقلال از آمریکا حرکت کرد.
تغییر در معادلات استراتژیک جهان و پذیرش ایران در معادلات جهانی : آمریکا از پذیرش ایران در معادلات منطقه ای و جهانی طفره می رفت و با سیاستهای تهاجمی خود سعی در انزوای ایران داشت. پذیرش گفتگو خط بطلانی بر کنار گذاشتن ایران در معادلات بود.
فروکش کردن شعارهای قداست مابانه: واشنگتن همواره ایران را با شعارهای تکراری حمایت از تروریسم مورد حمله قرار داده است. بن بست در سیاستهای اعمال شده در عراق و کره شمالی و پذیرش نقش ایران در عراق نشان دهنده آن است که التهاب سلطه گرایی بر جهان رو به افول نهاده و مخالفت در سطح جهان با شعارهای تکراری مبارزه با تروریسم و ترویج دموکراسی بیشتر گردیده است.
ظهور علایم تاثیرگذاری دموکراتها در سیاست خارجی آمریکا : انتخابات میان دوره اى آمریکا همان طور که قربانیانى چون رامسفلد و جان بولتون را در پی داشت و در بودجه تخصیصی به عراق مانع ایجاد کرد، باعث چرخش امور مربوط به ایران به سمت سیاست دموکراتها که خواهان بکارگیری مذاکرات در حل بحرانهای خاورمیانه بودند، گردید . به عبارت دیگر سیاستمداران جمهوری خواه به تاثیر از دموکرات ها مواجهه با ایران را در سطح افکار عمومی جهانی با هدف عادی سازی و تخلیه هیجانات دنبال می کنند و به جای برخورد عملی از جنس تهدید سخت، در فضاسازی تهدید نرم حرکت می کند.
نظر شما